نظام سلامت در هر کشوری ستون اصلی تأمین رفاه و امنیت اجتماعی است. در یک دهۀ گذشته، بحرانهای پیاپی مانند همهگیری کرونا، کمبود دارو و افزایش هزینههای درمانی نشان دادند که ضعف یا قدرت مدیریت میتواند سرنوشت میلیونها نفر را تغییر دهد. به همین دلیل، انتخاب فردی که در رأس وزارت بهداشت قرار میگیرد، یک تصمیم صرفاً اداری نیست؛ بلکه انتخابی سرنوشتساز برای کل جامعه است. در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم که نظام سلامت توسط یک پزشک بهتر اداره میشود یا یک مدیر میتواند تماما نظام سلامت کشور را اداره کند.
وقتی پزشک سکان ادارۀ نظام سلامت را بهدست میگیرد، یک سرمایۀ نامرئی همراه اوست: تجربۀ برخورد مستقیم با موضوع سلامت.
او مسیر واقعی بیمار، محدودیتهای پرستاران و فشار کاری درمانگران را لمس کرده است. همین شناخت، فاصلۀ میان تصمیم تا عمل را کم میکند و اجرای سیاستها را آسانتر میسازد. با این حال، ذهنیت درمانمحور میتواند تعادل و نیز بهرهوری منابع را بههم بزند. در ادامه، مزیتها و چالشهای این رویکرد را بررسی میکنیم.
دو مزیت کلیدی معمولاً دیده میشود:
در کنار مزایا، دو چالش احتمالی وجود دارد:
تمرکز بیش از حد بر درمان بهجای پیشگیری: خطر بزرگنمایی بیمارستان و خدمات تخصصی در برابر بهداشتاولیه، غربالگری و مراقبت مبتنیبر جامعه. نتیجۀ محتمل، هزینۀ بالاتر و اثربخشی عمومی کمتر است.
بیتوجهی نسبی به مدیریت منابع و اقتصاد سلامت: نداشتن تجربه در زمینۀ مدیریت منابع مالی، ممکن است باعث هدررفت میزان قابل توجهی از بودجۀ اختصاص یافته شود.
مدیران غیرپزشک وقتی وارد حوزۀ سلامت میشوند، با خود مهارتهایی میآورند که بیشتر بر برنامهریزی کلان، مدیریت منابع و هدایت سازمانی تمرکز دارد. برخلاف پزشکان که عمیقاً درگیر درمان و جزئیات بالینیاند، مدیران اجرایی معمولاً نگاه کلانتر به کل نظام دارند و تلاش میکنند توازن میان بودجه، منابع انسانی و نیازهای عمومی را برقرار کنند. این رویکرد باعث میشود نظام سلامت از زاویهای متفاوت و استراتژیکتر هدایت شود.
انتخاب وزیر بهداشت نباید فقط «پزشک» یا فقط «مدیر» باشد. بهترین گزینه کسی است که هر دو را بلد باشد؛ هم کار درمان را از نزدیک بشناسد، هم بلد باشد بودجه، نیرو و برنامه را درست مدیریت کند. یعنی همزبان بیمارستان را بفهمد، هم نقشۀ کل کشور را ببیند.
ویژگیهای ضروری:
برای اینکه از پیشینۀ این مسئولیت در دولتهای مختلف مطلع شویم، بد نیست نگاهی به لیست کاندیداهای ریاست جمهوری برای انتخاب کابینه، در سالهای مختلف بیاندازیم. هدف روشن است:
در این بخش به سه مثال از کشورهای دیگر میپردازیم:
در آلمان، بررسی کارنامۀ چند دهۀ وزرای بهداشت نشان داد زمانی که وزیر از میان پزشکان انتخاب شده، سرمایهگذاری در بیمارستانها و تعداد تختها افزایش یافته و حتی استخدام پزشکان بیشتر شده است. اما نکته مهم اینجاست که با وجود این گسترش، بهرهوری بیمارستانها رشد چندانی نداشته و حتی روند کندتری پیدا کرده است. به بیان ساده، حضور پزشکان در رأس وزارتخانه بیشتر منافع صنفی جامعۀ پزشکی را تقویت کرده تا کارایی کل نظام سلامت را.
در کانادا و بریتانیا، مسئله نه انتخاب صرف پزشک یا مدیر، بلکه تربیت پزشکانی است که با مهارتهای مدیریتی آشنا باشند. در بریتانیا، نظام سلامت ملی (NHS) سالهاست روی آموزش «رهبری پزشکی» سرمایهگذاری میکند. پزشکان علاوهبر درمان، با سیاستگذاری، مدیریت منابع و برنامهریزی نیز آشنا میشوند. همین رویکرد باعث شده اصلاحات بزرگ نظام سلامت در این کشور با همراهی پزشکان و در عین حال با مدیریت علمی پیش برود.
در آمریکا هم مواردی وجود داشته که پزشکان در سطح ملی مسئولیت وزارت یا مدیریت کلان را بر عهده گرفتهاند. تجربه نشان داده در سطح بیمارستان، زمانی که مدیران ارشد پیشینۀ پزشکی دارند، کیفیت خدمات بالاتر ارزیابی میشود. اما در سطح ملی، داشتن عنوان «پزشک» به تنهایی تضمینکنندۀ موفقیت نبوده است. بسیاری از سیاستهای کلان نیازمند مهارتهای مدیریتی، اقتصادی و سیاسیاند؛ چیزی که همیشه در آموزش پزشکی به آن توجه نشده است.
اکنون که دو دیدگاه اصلی انتخاب پزشک یا مدیر بهعنوان رهبر نظام سلامت را بررسی کردیم، روشن شد هر کدام مزایا و چالشهای خاص خود را دارند. پزشک با دانش بالینی و اعتبار اجتماعی میتواند صدای جامعۀ درمان باشد، اما گاهی نگاه اقتصادی و سیستمی را نادیده میگیرد. در مقابل، مدیران اجرایی توانایی ساماندهی منابع و سیاستگذاری کلان دارند، اما ممکن است از واقعیتهای روزمرۀ بیماران و کادر درمان فاصله بگیرند.
انتخاب اصلح در شرایط امروز، بیش از آنکه، به عنوان «پزشک» یا «مدیر» وابسته باشد، به نیازهای واقعی کشور بستگی دارد. اگر بحرانها بیشتر در سطح خدمات و درمان است، شاید حضور پزشک متخصص کارآمدتر باشد؛ اما در دورانی که مدیریت منابع، اقتصاد سلامت و برنامهریزی ملی اهمیت بیشتری یافته، تجربۀ یک مدیر اجرایی میتواند کارسازتر باشد.