
خشکسالی و بیتوجهی به مدیریت منابع آب، زمینهای کشاورزی رهاشده را به کانونهای تازه ریزگرد در خوزستان بدل میکند.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، صبح زود، «عمو ناصر» کشاورز ۶۰ سالهای از حوالی شوشتر، مثل همیشه پای در زمین خود میگذارد؛ زمینی که سالها گندم آن، قوت نان سفرهاش را تأمین میکرد. اما حالا به جای خوشههای سبز و پرپشت، خاک ترکخورده و کلوخهای خشکیده پیش روی اوست. بادی که از بیابان میوزد، ذرات ریز گرد و غبار را روی صورتش مینشاند. او با حسرت میگوید: «این زمین روزی نان ما بود، اما حالا خودش دارد ما را خفه میکند.»این روایت کوتاه، تصویر عینی هشداری است که دبیر ستاد ملی سیاستگذاری گرد و غبار داده است: اگر روند فعلی مدیریت آب و کشاورزی در کشور ادامه یابد، زمینهای کشاورزی امروز به کانونهای ریزگرد فردا بدل خواهند شد.
چالش ریشهدار در توسعه ناپایدار
سالها سدسازی، تغییر مسیر رودخانهها و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، اگرچه بهظاهر کشاورزی را توسعه داد، اما خاک حاصلخیز را شور و بیجان کرد. بسیاری از تالابها خشکیدند و پوشش گیاهی نابود شد. حاصل این سیاستها همان است که امروز کشاورزان در خوزستان، سیستان و کرمان تجربه میکنند: زمینهای کشاورزی در حال مرگاند.
از زمین خشک تا مهاجرت اجباری
خشکیدن زمین تنها به معنای نابودی محصول نیست؛ یعنی از دست رفتن معیشت هزاران خانواده روستایی. یعنی جوانی که به جای کاشتن گندم، ناچار است برای پیدا کردن کار به حاشیه شهر مهاجرت کند. یعنی کودکی که در کلاس درس، به جای بازی، ماسک به صورت دارد چون نفس کشیدن زیر گرد و خاک دشوار شده است.
هزینهای سنگین برای جامعه
ریزگردها امروز فقط خاک نیستند؛ هزینههای سنگین درمان بیماریهای تنفسی، کاهش بهرهوری کار، تعطیلی مدارس و تهدید امنیت غذایی، همه پیامدهای مستقیم همین چرخه معیوباند. آیندهای که پیش روی ماست، آیندهای است که در آن گرد و غبار جای خوشههای گندم را گرفته است.
نیاز به تغییر نگاه
کارشناسان راه برونرفت را روشن میدانند: کشاورزی پایدار، کاشت محصولات کممصرف، احیای تالابها و بازنگری جدی در سیاست سدسازی و برداشت آب. اگر چنین تغییراتی رخ ندهد، روایت «عمو ناصر» تنها یک تصویر شخصی نخواهد بود؛ بلکه آیینه فردای بسیاری از کشاورزان ایرانی خواهد شد.