در گرمای طاقتفرسای مرز شلمچه، زنان خوزستانی با عشق و ارادهای استوار، دوشادوش همسران و خانوادههای خود به زائران اربعین خدمت میکنند؛ آنها در کارگاههای خیاطی، آشپزخانهها، نانواییها و بخشهای فرهنگی، با تلاش بیوقفه، فضای مرز را به مکانی گرم و مهربان برای زائران تبدیل کردهاند.
آفتاب مرداد بیرحمانه بر زمین داغ شلمچه میتابد، اما فضای مرز، لبریز از عطر نان تازه، صدای قلقل دیگهای غذا و شور خدمت است؛ در میان موکبهای مستقر، زنانی دیده میشوند که گرما و خستگی برایشان بهانه نیست.
آنها با انگیزهای برگرفته از عشق به امام حسین(ع) و در کنار همسران یا اعضای خانواده، ساعتها به زائران خدمت میکنند، هر کدام داستانی دارند؛ داستانی که از خانه و شهرشان آغاز شده و در مسیر کربلا به اوج رسیده است.
زهره موسوی، ۴۵ ساله از شادگان، گوشهای از موکب خانوادگیشان را به کارگاه خیاطی تبدیل کرده است، چرخ خیاطیاش از صبح تا شب در حال دوخت لباسهایی است که زائران به او میدهند، سقف برزنتی گرمای آفتاب را نگه میدارد اما لبخند او هوای اطراف را خنک میکند.
او میگوید خیاطی برایش فقط یک کار نیست، بلکه عهدی با امام حسین(ع) است که از سالهای نوجوانی بسته است، پدرش هر سال پیاده به کربلا میرفت و او حالا با نخ و سوزن، پیوند خود را با این مسیر حفظ میکند.
وقتی شب فرا میرسد و رفتوآمد زائران بیشتر میشود، زهره روی صندلی مینشیند و از دور نگاهشان میکند، میگوید تماشای زائرانی که با یک خدمت کوچک، بار خستگیشان سبک شده، بهترین مزد کار اوست.
مریم جلیلی، ۵۰ ساله از اهواز، کنار دیگهای بزرگ برنج و خورشت در گرمایی که آتش اجاق دوچندانش میکند، ایستاده است، او و خانوادهاش روزانه هزاران پرس غذا برای زائران آماده میکنند.
سالها تجربه آشپزی در مراسم محلی، امروز به او کمک میکند تا با وجود فشار کار و گرما، کیفیت غذا را حفظ کند، میگوید هر بار که زائری با لبخند غذا را تحویل میگیرد، خستگی از تنش بیرون میرود.
به گفته مریم، آشپزی در این ایام فقط پختن غذا نیست، بلکه بخشی از یک خدمت جمعی است که همه اعضای خانواده و موکب را به هم نزدیکتر میکند.
فاطمه سالمی، ۳۸ ساله از آبادان، از صبح زود تنور موکبشان را روشن میکند، بوی نان تازه در هوای مرز، رهگذران را به سمت موکب میکشاند. او روزانه صدها قرص نان گرم برای سفره زائران آماده میکند.
دستهایش با آرد و خمیر آشناست و هر نانی که میپزد، با ذکر یا حسین(ع) همراه است، او میگوید پخت نان در این مسیر برایش مثل هدیهای است که مستقیم به زائران تقدیم میشود.
فاطمه باور دارد که نان تازه، گرمای خانه را به سفر زائران میآورد و همین حس، او را در گرمای طاقتفرسای شلمچه پای تنور نگه میدارد.
سمیه عامری، ۴۲ ساله از خرمشهر، مسئول شستوشو و خردکردن سبزی برای غذای روزانه موکب است، کارش ساده به نظر میرسد اما در حجم بالا، صبری خاص میخواهد.
او و چند نفر از بانوان داوطلب، از بامداد تا ظهر روی سکوهای کنار موکب مشغول آمادهسازی مواد غذایی هستند.
او میگوید حتی یک برگ سبزی هم اگر تمیز نباشد، رضایت زائر را کم میکند.
سمیه خدمت در این بخش را افتخار میداند و باور دارد که کوچکترین کارها نیز در کنار هم، سفر اربعین را برای زائران آسانتر میکند.
لیلا خنیفر، ۳۵ ساله از شادگان، با صدایی آرام و لحنی صمیمی، زائران را به سمت مسیرهای خروج و محلهای استراحت راهنمایی میکند، گرمای ظهر برایش مهم نیست و ساعتها سرپا میایستد.
لیلا میگوید بسیاری از زائران برای بار اول به این مسیر میآیند و راهنمایی دقیق، از سردرگمیشان میکاهد؛
به گفته او، لبخند و خوشرویی بخشی از خدمت است و حتی وقتی زبان مشترک وجود ندارد، نگاه و رفتار مهربانانه راه را هموار میکند.
مهتاب سادات موسوی، ۳۰ ساله از اهواز، بخش فرهنگی موکب را مدیریت میکند، با بروشورهایی که عکس شهدا و خاطراتشان درج شده زائران را به دعای راه شهدا بدرقه میکند.
به گفته او، خدمت فرهنگی مکمل خدمات رفاهی است و روحیه زائران را تازه نگه میدارد، بسیاری از زائران پس از استراحت، در این برنامهها شرکت میکنند.
مهتاب میگوید هدفش این است که هر زائر، حتی در مسیر، لحظاتی برای یادگیری و مشارکت در فعالیتهای فرهنگی داشته باشد.
نرگس بنیطرف، ۲۷ ساله از آبادان، گوشهای از موکب را به آموزش نقاشی برای کودکان اختصاص داده است، او جعبهای پر از مداد رنگی و دفترچه برای بچهها آماده کرده است.
او میگوید بچهها با این کار هم سرگرم میشوند و هم مفاهیم اربعین را با زبان تصویر درک میکنند،
نرگس معتقد است که این لحظات کوچک برای کودکان زائر، خاطرهای ماندگار خواهد ساخت و شاید سالها بعد الهامبخش خدمتشان شود.
نسرین حاتمی، ۴۸ ساله از خرمشهر، برای کودکان زائر قصه میگوید، قصههایش ترکیبی از داستانهای مذهبی و روایتهای محلی خوزستان است.
با صدایی گرم و پر از احساس، بچهها را دور خود جمع میکند و آنها را به سفر در دنیای کلمات میبرد.
او میگوید هدفش فقط سرگرم کردن نیست، بلکه میخواهد ارزشها و فرهنگ عاشورایی را به زبان ساده برای نسل کوچکتر بازگو کند.
راضیه مطوری، ۴۰ ساله از شادگان، مسئول نظافت و پشتیبانی عمومی موکب است، از جمعکردن ظروف تا مرتبکردن فضای استراحت، همه کارها را با دقت انجام میدهد.
او میگوید اگر این بخش درست انجام نشود، سایر خدمات هم کیفیت لازم را نخواهند داشت.
راضیه با وجود خستگی، باور دارد که خدمت به زائران امام حسین(ع) در هر شکلی، ثواب و ارزش معنوی یکسانی دارد.
فرزانه نیکپی، ۳۲ ساله از اهواز، پرستاری است که در درمانگاه مستقر در شلمچه به زائرانی که دچار گرمازدگی یا خستگی شدید میشوند، کمک میکند.
او تجربه کار در مراکز درمانی اهواز را دارد و همین باعث شده تا با بهترین نحو خدمات درمانی ارائه دهد.
فرزانه میگوید رسیدگی سریع به وضعیت سلامت زائران، گاهی از ادامه سفر آنها تا کربلا جلوگیری میکند و این را بخش مهمی از خدمت خود میداند.
در گرمای نفسگیر مرز شلمچه، زنان خوزستانی بیوقفه در کنار همسران و خانوادههایشان خدمت میکنند.
از دوخت لباس و پخت نان تا راهنمایی زائران و سرگرم کردن کودکان، هر کدام گوشهای از این خدمت عاشقانه را بر عهده دارند.
این تلاشها نشان میدهد که اربعین، فقط یک مسیر پیادهروی نیست، بلکه میعادگاهی برای همدلی و ایثار مردان و زنانی است که با عشق، مرز را به خانهای برای همه زائران تبدیل میکنند.