«تولّا» تنها محبت قلبی به امام و ولیّ الهی نیست، بلکه سلوکی آگاهانه برای شناخت، پیروی و همجهت شدن با اوست تا انسان در مسیر ولایت رشد کرده و جزئی از جریان نورانی ولیّ شود.
وقتی قرآن و روایات از «تولّا» سخن میگویند، مقصود تنها یک محبت قلبی یا پذیرش ظاهری نیست؛ بلکه خداوند از ما رفتاری فراتر از صرف «حبّ» طلب کرده است. اینکه کسی امام علی(ع) و اهلبیت(ع) را دوست داشته باشد، قدم اول است، اما کافی نیست. مؤمن باید بینش، تفکر، معیار زندگی و حتی شیوه دینداری خود را تنها از ایشان بگیرد و همچون پلههایی که انسان را به قلهای بلند میبرند، در مسیر قرب به ایشان صعود کند.
تولّا؛ شناخت و حرکت«تولّا» نیازمند دو عنصر است:۱. شناخت صحیح و عمیق ولیّ و جایگاه او در نظام هستی؛۲. سلوک عملی به سوی او، که یعنی در رفتار، اخلاق، تفکر و سبک زندگی، شبیه ولیّ شدن.این یک فرآیند ایستا نیست؛ بلکه حرکتی پویا و مستمر است. هر پلهای از این پلکان، معارف خاص، صفات ویژه و رفتارهای مخصوص به خود را دارد و جامعه مؤمن تنها با شناخت و پیادهسازی این معارف میتواند رنگ ولایت بگیرد.
تولّا؛ پیوستن و یکی شدن با ولیّدر معنای عمیقتر، «تولّا» یعنی پیوستن به ولیّ و جزئی از او شدن تا جایی که میان اهل تولّی و ولیّ فاصلهای باقی نماند. همانطور که خداوند ولیّ حقیقی مؤمنان است و آنها را از تاریکیهای اعماق به سوی نور و بلندیها هدایت میکند، رسول خدا(ص) و مؤمنانِ ولیّشده نیز در این مسیر نقش راهبری دارند.در مقابل، قرآن از اولیاء منفی چون یهود، نصاری و کفار یاد میکند که پیروی از آنها انسان را به حضیض تاریکی و انحراف میکشاند. مؤمنان از حرکت در مسیر چنین اولیائی نهی شده و به حرکت به سوی اولیاء مثبت دعوت شدهاند.
«تولّا» صرفاً یک شعار یا احساس زودگذر نیست؛ بلکه یک سلوک معرفتی و عملی است. یعنی با ولیّ همجهت شدن، از او الگو گرفتن و در نهایت، جزئی از جریان ولایت شدن. چنین تولّایی است که انسان را از ظلمات به نور و از حضیض غفلت به قلههای معرفت میرساند.