صبح امروز، مراسم تشییع پیکر شهید مهدی حسینوند که در جریان حمله تجاوزکارانه رژیم جنايتکار صهیونیستی در مرز چذابه به شهادت رسیده بود، با حضور پرشور مردم این شهر برگزار شد.
جمعیت از ساعات ابتدایی صبح درب حسینیه ثارالله گرد هم آمده بودند. از نوجوانانی که پرچم بهدست در صفوف ایستاده بودند تا سالخوردگانی که هنوز بوی دوران دفاع مقدس را میدهند، همگی یکصدا شعار «لبیک یا حسین» و «مرگ بر اسرائیل» سر میدادند.سکوت مراسم با نوای مداحی شکسته شد. نوحهای حزنآلود که از بلندگوها پخش میشد، فضای مراسم را سرشار از اندوه و حماسه کرده بود. در این میان، مادر شهید با قامتی خمیده و چشمانی اشکآلود کنار تابوت نشسته بود. صدای لرزانش که مداوم مهدی را صدا میزد، دل هر بینندهای را میلرزاند.
در سوی دیگر، همسر شهید ایستاده بود؛ با چادری سیاه و نگاهی پر از عزم و استقامت. او در حالی که به پیکر همسرش خیره شده بود، با صدای رسا گفت: «مهدی جان تو رفتی، اما دشمن بداند که هزاران مهدی دیگر از این خاک خواهد برخاست!. مرگ آمریکا و اسرائیل نمیدانند که ما شیعه علی(ع) هستیم.»در گوشهای از جایگاه، حلما، دختر بزرگتر شهید، قاب عکسی از پدرش را در دست گرفته بود. نگاه معصوم و چشمان اشکآلودش توجه همه را به خود جلب کرده بود. حلما زیر لب چیزی زمزمه میکرد، گویی با پدرش خداحافظی میکرد. اما خواهر کوچکش حدیث، هنوز معنای این وداع را درک نکرده بود. فقط محکم دست مادرش را گرفته بود و به جمعیت خیره شده بود.
یکی از دوستان نزدیک شهید، که سابقه همراهی با او در دفاع از حرم در سوریه را داشت، میگفت: «مهدی حسینوند مردی بود که از هیچ خطری نمیترسید. او در سوریه از جانش گذشت و جانباز شیمیایی شد، اما هیچگاه آرام نگرفت. همیشه میگفت آرزویم شهادت در راه خداست.
امروز خدا آرزوی او را برآورده کرد.»مراسم با شکوهی بینظیر ادامه یافت. جمعیت، تابوت شهید را که با پرچم مقدس جمهوری اسلامی پوشانده شده بود، بر دوش گرفتند و به سمت گلزار شهدای دزفول حرکت کردند. در طول مسیر، شعارها و نوای حزنآلود مداحی، حال و هوایی متفاوت به شهر داده بود. عطر گلاب و گلهای سرخی که مردم بر تابوت شهید میریختند، فضای خیابانها را عطرآگین کرده بود.
در پایان مراسم، یکی از پاسداران حاضر در تشییع، پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «شهید حسینوند، نمادی از غیرت، شجاعت و ایمان این ملت است. راه او و دیگر شهدا، همان راه عزت و استقلال ایران است. این خونهای پاک، ضامن امنیت و آزادی ما هستند.»نور طلاییرنگ خورشید، بر تابوت شهید و چهرههای مصمم مردم دزفول میتابید، گویی که آخرین وداع خورشید با شهیدی است که آرزوی آسمان شدن داشت. این شهر که روزگاری در آتش و خون جنگ تحمیلی، حماسه آفرید، امروز نیز نشان داد که ایستادگی و مقاومت در رگهای مردمش جریان دارد. راه شهید حسینوند و هزاران شهید دیگر همچنان ادامه دارد.