تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۰
کد خبر: ۳۰۸۴۲۸
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
داستان دختر کم بینایی که دانشجوی پزشکی شد
 حالا، جنان نخستین دانشجوی کم‌بینای رشته علوم پزشکی در ایران و هفتمین فرد در جهان است که با این شرایط در این مسیر تحصیل می‌کند.

 خرمشهر؛ در کوچه‌های آفتاب‌خورده خرمشهر، شهری که در قلب تاریخش جنگ، مقاومت، و امید تنیده شده، داستانی جدید آغاز شد. داستانی که این بار نه با آتش و خاکستر، که با نورِ اراده و پشتکار نوشته شد. جنان هلالی‌راد، دختری کم‌بینا، در اولین روز از ترم تحصیلی خود در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی آبادان، مسیر تازه‌ای را برای خود و دیگران گشود.پیش از این روز بزرگ، سال‌ها تلاش و ایستادگی در زندگی جنان و خانواده‌اش، هر لحظه‌شان را به خاطره‌ای از نبرد و امید بدل کرده بود. مادرش، زنی که داستانش به اندازه تمام مادران جهان آشنا و در عین حال یکتا است، لبخندی آمیخته به غرور و اندوه به لب داشت. "ما هیچ‌کس را نداشتیم جز خدا. جنان نعمتی بود که به من داده شد، و من قسم خوردم که برایش تمام دنیا را به‌هم بدوزم."

مادری فراتر از معنا

مادر جنان، که تنها ۱۷ سال داشت وقتی برای نخستین بار چشم‌های کم‌سوی دخترش را دید، تصمیم گرفت گریه‌هایش را کنار بگذارد و زندگی را برای او بسازد. از همان روزهای نخست، سفرهای سه‌ماهه به تهران برای معاینه و درمان، و تلاش بی‌پایان برای فراهم کردن بهترین امکانات آموزشی، بخشی از روزمرگی این خانواده بود.مادر جنان با صدایی آرام و پر از عاطفه از اولین سال‌های زندگی دخترش گفت. او از زمانی یاد کرد که جنان هنوز خردسال بود و پزشکان او را از آینده‌ای پر از محدودیت‌ها ترسانده بودند. اما مادر، با ایمانی راسخ، تصمیم گرفت که تمام توان خود را برای فرزندش به کار گیرد. او در حالی که از خاطراتش می‌گفت، از سفرهای پیاپی به تهران برای چکاپ‌های پزشکی صحبت کرد و تأکید کرد که این تلاش‌ها تنها برای آن بود که روزی دخترش از او نپرسد چرا از نظر پزشکی برایش کوتاهی کرده است. این صبر و استقامت، نه تنها به جنان نیرویی مضاعف بخشید، بلکه نشان داد که عشق و اراده یک مادر می‌تواند سدهای بزرگ را بشکند.یکی از لحظات تأثیرگذار قصه، زمانی بود که مادر جنان از انتخاب مدارس عادی برای دخترش سخن گفت. او گفت: "می‌دانستم که این تصمیم ممکن است سختی‌هایی برایش به همراه داشته باشد، اما می‌خواستم جنان در فضایی باشد که بتواند اعتماد به نفسش را تقویت کند." این تصمیم، هرچند با مخالفت‌های زیادی همراه بود، اما در نهایت باعث شد جنان به دختری با اراده‌ای آهنین تبدیل شود. "نمی‌خواستم دخترم را در مدرسه‌های استثنایی بگذارم. او باید در کنار بچه‌های عادی بزرگ می‌شد و می‌آموخت که زندگی یعنی نبرد برای جایی که شایسته آن هستی."
این تصمیم، همان‌قدر که شجاعانه بود، سخت هم بود. مادرش ناچار شد خط بریل را خودش بیاموزد تا بتواند کتاب‌های درسی جنان را به بریل تبدیل کند. او شب‌ها بیدار می‌ماند، صفحات را سوراخ می‌کرد و درس‌ها را می‌نوشت، تا دخترش بتواند همپای دیگر دانش‌آموزان پیش برود.مادرش با افتخار اضافه کرد که دخترش همیشه در میان دانش‌آموزان عادی، نه تنها هم‌سطح بلکه سرآمد بوده است.

مسیری از سنگلاخ تا ستاره‌ها

مدرسه، آزمون‌ها، و گام‌های دشوار، یکی پس از دیگری به موفقیت‌های جنان تبدیل شدند. در هر مرحله، مخالفت‌ها و ناباوری‌ها سد راهش بودند، اما جنان، مثل سربازی خستگی‌ناپذیر، هر مانع را به سکویی برای پرش تبدیل می‌کرد.جنان، در میان کلمات مادرش، آرام و متین نشسته بود و با لبخندی کم‌رنگ، حرف‌های او را گوش می‌داد. وقتی نوبت به او رسید، گفت: "تمام این سختی‌ها برایم حکم یک آزمون را داشت. آزمونی که در آن می‌خواستم نشان بدهم که می‌توانم مسیرم را ادامه بدهم، حتی اگر راه پر از مانع باشد."او از روزهای سختی گفت که مادرش مجبور بود کتاب‌های درسی‌اش را به بریل تبدیل کند، روزهایی که مادر و خواهرش ساعت‌ها کنارش می‌نشستند و درس‌ها را برایش می‌خواندند.جنان اعتراف کرد که همین حمایت‌های خانواده بود که به او انگیزه داد تا با چالش‌های پیش‌رو مبارزه کند و از پا نیفتد. "ما فقط با نمره‌های ۲۰ خودمان را ثابت کردیم، چون جامعه انتظار داشت که ما همیشه بهتر از همه باشیم."وقتی جنان در آزمون مدارس نمونه دولتی، نفر اول شد، مدیر مدرسه‌ای که ابتدا از پذیرش او خودداری کرده بود، حالا او را با آغوش باز پذیرفت. در دبیرستان، با وجود کمبود منابع و نبود امکانات مناسب، جنان با تلاش‌های خانواده‌اش توانست به رتبه ۴۰۰۰ کنکور دست یابد و در رشته پزشکی پذیرفته شود.

روزی که تاریخ ساخته شد

اما مسیر پزشکی نیز برای او بی‌چالش نبود. مجوزها، قوانین و موانع اداری، نزدیک به یک سال و نیم از عمر تحصیلی او را گرفتند.جنان اما، مثل همیشه، جنگید. روزی که مجوز صادر شد، او هنوز نمی‌توانست باور کند و همچنان نگران برخی بد عهدی‌ها بود. "خیلی خوشحال شدم، اما بیشتر از خوشحالی، هیجان‌زده بودم. این یک قدم بزرگ بود، نه فقط برای من، بلکه برای همه کسانی که مثل من هستند."
حالا، او نخستین دانشجوی کم‌بینای رشته علوم پزشکی در ایران و هفتمین فرد در جهان است که با این شرایط در این مسیر تحصیل می‌کند.

نور امید

در پایان این سفر پرپیچ‌وخم، مادر جنان، با غروری آشکار، می‌گوید: "دخترم باعث افتخار است. وقتی کنار او راه می‌روم و مردم به او نگاه می‌کنند، می‌دانم که جنان یادآور این است که خداوند اگر بخواهد، هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی لطفش را بگیرد. نگاه کردن به جنان مرا یاد خدا می‌اندازد"در این داستان، خرمشهر، که روزی نماد مقاومت بود، بار دیگر درس استقامت و امید را به جهانیان یادآور می‌شود. جنان، نه فقط یک نام، که یک مسیر تازه است؛ مسیری که به همه نشان می‌دهد هیچ محدودیتی نمی‌تواند سد راه نورِ اراده و ایمان شود.حالا جنان با لبخندهای شیرینی که حکایت از پایان سختی‌ها دارد از آینده‌ای می‌گوید که خود را قهرمانی در علم ژنتیک و پاتولوژیک می‌بیند.
مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار