از تحمیل عملهای زیبایی به زنان تا چالشهای ساختاری در اجازه صعود اجتماعی، از انتظار زنانگی تا استفاده ابزاری از اقتصاد و قوانین، همه و همه مصادیقی از خشونت علیه زنان محسوب میشود؛ به همین دلیل است که جامعهشناسان، خشونت علیه زنان را تنها شامل رفتار خشن و منجر به آسیب وارد شدن به جسم و روح نمیدانند و برای بررسی آن بر شناخت ریشههای خشونت و دسترسی به دادههای مربوط به آن تاکید دارند.
دکتر علی عربی عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان اظهار کرد: آنچه در وهله اول مهم است این است که بدانیم چه چیزی خشونت محسوب میشود؛ وقتی موضوع مبارزه با خشونت علیه زنان مطرح میشود برخی فکر میکنند باید جنبشی راه بیاندازیم و با شیوهای خاص با انواع خشونت مبارزه کنیم.
سقف شیشهای؛ دیواری جلوی پیشرفت زنان
وی افزود: یکی از خشونتهای علیه زنان در ادبیات جامعهشناسی، با نام «سقف شیشهای» شناخته شده است یعنی زنان در ارتباط با عرصه عمومی با وجود شایستگیهایشان، به دلیل ساختارها و نظام فکری، از یک جایی به بعد اجازه صعود و تحرک اجتماعی بیشتر را ندارند.
عملهای زیبایی، مصداق تحمیل خشونت پنهان علیه زنان
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: همچنین در بخشی دیگر تجلیلی از زنانگی و آرایش را میبینیم که زنان هم به آن دامن میزنند. زنان در نظام فکری که دارند به شکل خاصی، خودشان را به مثابه ابژه مصرفی تعریف میکنند و در نتیجه آن، مثلا بحث انواع و اقسام عملهای زیبایی ایجاد میشود که از نظر روانی، استرس زیادی به زنان تحمیل میکند و نیازمند بازاندیشی جدی است.
عربی گفت: همه این موارد، خشونت هستند و به نوعی خشونت پنهان لحاظ میشوند. شاید اکنون بسیاری از زنان افتخار کنند چنین عملهای زیبایی را انجام دادهاند اما در یک دیدگاه کلان و مسالهمحور، این موضوع نوعی خشونت است که به زنان تحمیل میشود.
وی تصریح کرد: بنابراین باید توجه کنیم که خشونت علیه زنان، تنها شامل رفتار خشن و منجر به آسیب وارد شدن به جسم و روح نیست؛ هر چند خشونتهای فیزیکی هم مهم هستند و باید مورد واکاوی قرار بگیرند و قوانین در این خصوص باید بازبینی شوند تا حقوق و امنیت زنان کاملا تامین شود.
ریشهیابی خشونت در ساختار اجتماعی و نظام فکری
این جامعهشناس با اشاره به ریشههای خشونت گفت: وقتی از خشونت به ویژه در حوزه زنان صحبت میکنیم، هر نوع برخورد فیزیکی در یک ساختار اجتماعی، مصداق خشونت است. در مقابل آن، استفاده ابزاری از اقتصاد و قوانین نیز مصداق خشونت است.
عربی بیان کرد: یک سری تفاوتهای فرهنگی در تعاملات جوامع وجود دارد که اگر در مورد آن آگاهی نداشته باشیم به صورت اشتباه مصداق خشونت محسوب میشود بنابراین برای ریشهیابی خشونت باید به سمت مواردی برویم که ریشه جهانشمولی دارند.
وی ادامه داد: ریشه خشونت گاهی در ساختار اجتماعی و گاهی در نظام فکری که بر جامعه حاکم شده است، قرار دارد؛ شاید روزی آن نظام فکری کارکرد داشته است اما امروز نیازمند بازاندیشی است و باید در این زمینه، ریشهیابی شود.
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: برخی از این موارد به شکل نمادین در حال ادامه پیدا کردن هستند. ما خشونت زنان علیه زنان را هم داریم که این مساله بدون توجه به ساختارها و نظامهای فکری رخ میدهد.
عربی افزود: ریشه خشونت باید به شکل جامعهشناسی تاریخی بررسی شود تا فرآیندهای آن احصا شود و اگر این مطالعه انجام نشود، با جامعه دوقطبی مواجه میشویم و بین دو قطب جامعه، در مورد شناخت خشونت جبههگیری میشود و در نهایت هم جامعه به کارکردهای مهم خود نمیرسد. این در حالی است که وقتی شناخت درستی از ریشههای خشونت داشته باشیم زمینههای رفع خشونت فراهم میشود.
وی عنوان کرد: برخی مواقع ریشه خشونت علیه زنان در ساختارهای اجتماعی قرار گرفته است. به طور مثال ویژگیهای خاصی از نظر زنانگی مورد انتظار است و سیستم فرهنگی و آموزشی، این ویژگی را به زن میآموزد و بعد همان را عاملی قرار میدهیم تا زن را از برخی منافع اجتماعی محروم کنیم.
ضرورت در دست بودن دادههای نرخ و نوع خشونتها
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: متاسفانه در برخی کشورها از جمله ایران آمار مستندی در عرصه عمومی در ارتباط با خشونت و به ویژه خشونت علیه زنان نداریم. این مساله، قدرت تحلیل را از تحلیلگر اجتماعی یا یک فرد آکادمیک میگیرد بنابراین یکی از مهمترین مواردی که به طور کلی در بحث خشونت و به ویژه خشونت علیه زنان نیاز است، داشتن دادههایی است تا از این طریق بتوان نرخ و نوع خشونتها را بررسی کرد و بر این اساس، راهکارها ارائه شود.
بازبینی در آموزش برای حفظ کرامت زنان
وی در خصوص راهکارهای مبارزه با خشونت علیه زنان بیان کرد: آموزش، مهمترین موضوع در این زمینه است. نهاد و محتوای آموزش باید به نحوی بازاندیشی انتقادی و بازبینی شود که در آن کرامت زنان در عین حفظ تفاوتها، حفظ شود تا جامعه به مسئولیتهای اساسی خود برسد.