خوزستان در میان تمام بحرانها سربلند ماند. خوزستان باید سربلند بماند چون چشم و چراغ این نظام مقدس است، چون مادرِ ایران اسلامی است و مادرها برای حفظ کیانِ خانه و امن بودن ماوا، بسیار مقاوم و شکیبایَند.
در روزگاران سخت خشکسالی، زمینِ تشنه خوزستان لبهایش را رو به سوی آسمان بالاگرفته بود. اینجا تابستان به چهل و چند درجه میرسد و آفتاب، سوزناکتر از همیشه بر آنچه که هست میتابد. بیآبی دل کشاورزان را بیش از همه به درد میآورد. آنان ماهها به انتظار بارشِ باران آرام و قرار نداشتند و برای عطشِ پنهان شده در جانِ محصولات خود، دلِشان گداخته بود. خشکسالی، بر قلب هورالعظیم نیز آتش افکنده بود و گاومیشها با بدنهای سوخته، در حسرت آب دست و پا میزدند. دامها در پیش چشم روستاییان از بیآبی تلف میشدند و با کم شدن حجمِ آب در تالابها، آبزیان به سوی مرگ میرفتند و معیشتِ مردم در هالهای از تاریکی فرو رفته بود.
چالش کمآبی در استان خوزستان یکهزار و 500 روستا را گرفتار تنش آبی کرد اما؛ مردم این دیار همانند همیشه مظلوم و مقاوم، از اُمید چون گوهری گرانبها در قلب خویش مراقبت کردند و با همدلی و همبستگی، تلاش کردند تا این بحران را نیز پشت سر بگذارند. کشاورزان الگوهای کشت خود را تغییر دادند و گروههای جهادی و داوطلب دست به کار شدند تا با تانکرهای آبرسانی به روستاییان گرفتار در حصار تشنگی، مایهی حیات برسانند. این مردمان، صبور ماندند تا زمانی که آبِ غدیر؛ جانی تازه در کالبدِ خوزستان دمید.
ایستاده در سیلاب
خوزستان اما در گذر از بحرانِ خشکسالی، به دامانِ سیلابی خروشان گرفتار آمد. رودخانههای مارون، کارون و کرخه طغیان کردند و در شهرهای مسجدسلیمان، شوشتر، اهواز، شادگان، خرمشهر، اروندکنار، اندیمشک و سوسنگرد خانه و کاشانهی مردم به زیر آب رفت و این سیلِ ویرانگر به سرعت در روستاها پیشروی کرد. کودکان، اسباببازیهایشان را از دست دادهاند، روستاییان کاشانهشان و کشاورزان، محصول یک سال زحمتشان را.اما در این شرایط ناگوار نیز مردم خوزستان کمر همت بستند و به یاریِ هم آمدند. همسایگان، دست در دست یکدیگر اسباب و اثاثیه همدیگر را به مکانِ امن منتقل کردند. جوانان با بازوان نیرومند از غیرت و مردانگی خویش، سیلبند ساختند و با قایقهای کوچک، به کمک افرادی رفتند که در مناطق سیلزده گرفتار شده بودند. نیروهای امدادی در این استان نیز که همواره فراتر از تصوری که در خیال میگنجد در صحنه حضور دارند، به صورت شبانهروزی تلاش کردند تا به آسیبدیدگان کمک کنند. خوزستانیها بار دیگر همدلی، همبستگی و مهربانی خود را نمایان کردند چرا که در این خاک؛ بحرانها مردم را به همدیگر نزدیکتر میکند.
پایدار در آوارِ زلزله
وقتی زمین زلزلهی با بزرگی ۶/۲ ریشتر در شهرستان مسجدسلیمان و ایذه و در فاصله ۱۱ کیلومتری شهر اندیکا در استان خوزستان رخ داد، بیش از ۱۱۵ مصدوم بر جای گذاشت، خانهها را ویران کرد، دلها را شکست و خواب آرام مردم را آشفته کرد. در میانهی آوار و غبار، فریادهای درخواست کمک بلند شد. کودکان با چشمانی وحشتزده و گریان، به دنبال پدر و مادران خویش بودند و زنان با دستانی لرزان، آوارها را کنار میزنند تا شاید عزیزانشان را در زیر انبوهِ خاک پیدا کنند. وقوع زلزله در خوزستان، نه تنها مردم این استان بلکه قلبِ ملت ایران را به لرزه در آورد و مردم از سراسر کشور با ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی، به یاری هموطنان خوزستانی خود شتافتند و کاروانهای کمکرسانی، به مناطق زلزلهزده اعزام شدند تا مواد غذایی، پوشاک و وسایل ضروری را در اختیار مردم قرار دهند. نیروهای امدادی و گروههای داوطلب از سراسر استان خوزستان و کشور به مناطق زلزلهزده بسیج شدند برای گرفتنِ دست خواهران و برادران زیر آوار مانده خود، تا همدلی در برابر رخداد سهمگینِ طبیعت چراغ کوچک امید را در دل مردم داغدار روشن نگه دارد و این همدلی استمرار یافت تا خانههای خراب، باری دیگر ساخته شوند.
صبور در اندوه متروپل
در دوم خردادماهی حزنانگیز نیز برج متروپل آبادان فروریخت تا قابی ماندگار از غم به اندوههای پیشین آویخته بر دیوارهای این شهر و استان اضافه شود. ساختمانِ طبقاتی متروپل با غرشی رعبآور سقوط کرد و بر شانههای آبادان آوار شد. بر شانههای شهری که هنوز زخمهای روبازِ جنگ بر تن رنجورش التیام نیافته بود. روزها و شبهای سختی بر آبادانِ خوزستان و مردمش گذشت. روزها و شبهایی که لحظه به لحظهاش کابوسِ آوار بود. اما حکایت آبادان در مصیب متروپل، حکایت مردمانِ استوار دیار نخل است. حکایت کسانی که درد ویرانی خانه و کاشانهشان باعث نشد عقب بکشند و همانند همیشه، برای کمک به همنوعان خویش سینه سپر کردند و امروز مثل درخت خرمایِ وفادار حاشیهی متروپلِ فروریخته، به نماد همدلی و ایثار بدل شدند. این بار هم مردم و نیروهای امدادی در روزهای خاکستریِ آبادان برای نجات هموطنانشان از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و علیرغم اینکه سازه طبقاتی سست بود و هر لحظه امکان ریزش وجود داشت، با شجاعتی مثالزدنی برای یافتن پیکرهای هموطنانشان دل به خاک و آوار دادند چرا که برای این مردمان که ایثارگران همیشگی میدانهای صعباند، فداکاری کار سختی نیست.
در پایان آواربرداری با تلاش و همدلی پیکر 43 جانباخته«متروپل» شناسایی شد و با بغضی عظیم در گلو و چشمانی خیس از اشک و اندوه، جانباختگان این حادثهی دلخراش بر شانههای مردم به سوی خانهی ابدی رهسپار شدند. خبرنگاران و عکاسان این تراژدی را برای ماندگاری در تاریخ، در پس پردهی نمناک نگاهشان با لنز دوربین و قلمهایی تَر ثبت کردند تا بردباری و پایداری خوزستانی در اندوه متروپل نیز در کنار دیگر نشانها، بر روی دیوارِ مقاومت در خوزستان به یادگار بماند.
آوای مقاومت کودکان از دل خوزستان
مرزهای خوزستان خط مقدم دفاع از کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. مرز شلمچه و چذابه روایتگر جانبازی و شهادت و خون و فداکاری پیر و جوان و زن و مرد و کودک برای وطن است. کوچه پسکوچههای خرمشهر، شاهد رشادتهای کودکانی است که با دستان خود، سنگرهای دفاع از میهن را محکم میکردند. چشمان معصوم این کودکان، از ترس نمیلرزید؛ بلکه از شجاعت میدرخشید و دلهای کوچکشان، پر از امید و عشق به ایران عزیز بود. آنها با سلاحهایی که به اندازه قامتشان هم نبود، در برابر دشمن ایستادند و نشان دادند که حتی کودکان نیز میتوانند قهرمان باشند. صدای خندههای کودکان خوزستان هیچگاه در میان صدای انفجارها گم نشد و بچههای خوزستانی، با کودکانههای خویش روحیه رزمندگان را تقویت کردند و ساختن سنگرهای کوچک را به بزرگترها یاد دادند و ثابت کردند که حتی در سختترین شرایط نیز میتوان امیدوار بود. امروز کودکان یادگارِ عملیات بیتالمقدس، بزرگ و برومند شدهاند و دل در گرو استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دارند و به بچههای خود نیز حرکت در جبههی مقاومت را میآموزند. همان بچههایی که روز گذشته از پشت میزونیمکتهای مدرسه برای کودکان غزه و لبنان مهر و عشق فرستادند و با اهدای کیف و کتاب به آنها یادآور شدند که برای رسیدن به پیروزی در نبرد، باید از سنگر مدرسه دژی محکم ساخت برای مقابله با ظلم و استبداد و صهیونیسم.
فرزندان این دیار، سرافراز در میانهی تمامی بحرانهایی که بر خوزستان گذشت همواره پرچم سهرنگ کشورمان را بر بامِ خانهها و در عرشِ آسمان برافراشته نگه داشتند و در اهتزاز حفظ خواهند کرد چرا که خوزستان باید سربلند بماند چون چشم و چراغ این نظام مقدس است، چون مادرِ ایران اسلامی است و مادرها برای حفظ کیانِ خانه و امن بودن مامن و ماوا، باید بسیار شکیبا باشند.