تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۹
کد خبر: ۲۹۹۹۳۳
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
بوی مهر و بازی‌های راه مدرسه در بازار اهواز...

  چند روز بیشتر به آغاز فصل پاییز و بازگشایی مدارس نمانده؛ بوی ماه مهر و فصل نو و شکوفه‌هایی که در مدرسه گل می‌دهند در خیابان‌ها پیچیده، این روزها بازار مرکز شهر اهواز جای سوزن انداختن ندارد.

بساطی‌ها نه تنها خیابان نادری بلکه همه خیابان‌های مرکز شهر را تصرف کرده‌اند و راه باریکه‌ای برای تردد شهروندان گذاشته‌اند. حتی روی پیاده‌روها بساط پهن کرده‌اند. حالا که فصل بازگشایی مدارس شده بساط خیلی‌ها شده مداد رنگی، دفتر، خودکار، قمقمه، ظرف غذا، کیف و کفش.

 تب و تاب بازار زیاد است و بچه‌ها با پدر و مادرشان به بازار آمده‌اند تا برای مدرسه آماده شوند اما از آن سو جیب‌های خالی هم برخی پدران را شرمنده فرزندان‌شان کرده است. چیزی به باز شدن مدارس و پر شدن خیابان‌ها از دانش‌آموزان قد و نیم قد و بازیگوش نمانده است و حالا بیشتر بچه‌ها با لیست بلندی که در دست دارند در حال خریدن دفتر و مداد و ... هستند.

«آتنا» دختر بچه‌ای که امسال می‌خواهد به پیش دبستانی برود، با شوق و ذوق به سمت یکی از دستفروشان خیابان نادری می‌رود تا دفتر نقاشی‌اش را انتخاب کند. او می‌گوید: خیلی خوشحالم که می‌خواهم به مدرسه بروم. حالا دوستان جدیدی پیدا می‌کنم و بیشتر می‌توانم بازی کنم.

این دختر بچه که یکی از دندان‌های جلویش هم افتاده است گردنش را کج می‌کند و در مورد حال و هوای رفتن به مدرسه ادامه می‌دهد: نمی‌دانم چه احساسی دارم اما خیلی خوشحالم فقط می‌ترسم معلم زیاد مشق بدهد. من نمی‌خواهم زیاد مشق بنویسم، می‌خواهم یا نقاشی کنم یا بازی.

«نوید» پسربچه تپلی که امسال به کلاس اول می‌رود، برای خرید کیف و کفش به بازار آمده و می‌گوید: من اصلا دوست ندارم مدرسه بروم. مگر مدرسه خوشحالی دارد؟ باید هر روز از اول صبح بیدار شویم. حالا چقدر خوب است تا شب بازی می‌کنیم و تا ظهر می‌خوابیم اما مامانم می‌گوید از این به بعد باید اول صبح بیدار بشوم.

او که هنوز باور ندارد باید هر روز به مدرسه برود، ادامه می‌دهد: حالا بذار وسایلم را بخرم و ببینم چی می‌شود. دوست دارم خواندن و نوشتن یاد بگیرم ولی خب چرا حتما باید اول صبح برویم؟

«مریم» امسال به کلاس دهم می‌رود و رشته تجربی را انتخاب کرده است. در یکی از نوشت‌افزار فروشی‌های بزرگ اهواز با شوق و ذوق دنبال مداد و خودکار و دفتر و... است. چند دفتر دخترانه قشنگ انتخاب می‌کند و در دستش می‌گیرد و می‌گوید: من امسال خیلی خوشحال هستم چون رشته‌ای را که می‌خواهم انتخاب کرده‌ام و دکتر می‌شوم.

او ادامه می‌دهد: امسال خیلی برنامه‌ریزی کرده‌ام تا خوب درس بخوانم و موفق شوم. خیلی هم خرید دارم. فعلا کوله‌پشتی، کلی دفتر، خودکار و ... خریده‌ام اما کتاب‌های کمک درسی هم می‌خواهم.

«امین» یک پسر بچه ۹ ساله هم در مغازه کفش‌فروشی در حال انتخاب کفش مدرسه است. ۱۰ جفت کفش را امتحان کرده اما هیچکدام را نپسندیده است و می‌گوید: همه یا کوچک هستند یا بزرگ یا زشت.

او در مورد رفتن به مدرسه می‌گوید: مدرسه خیلی خوش می‌گذرد فقط اگر مشق زیاد ندهند دیگر بهتر می‌شود. من همه‌اش نمره خیلی عالی می‌گیرم و معلمم خیلی دوستم دارد.

امین ادامه می‌دهد: امسال باید همان معلم قبلی بیاید سر کلاس ما وگرنه مدرسه نمی‌روم. اصلا من به خاطر او دارم می‌روم مدرسه.

دختربچه ۱۰ ساله دیگری هم از بساطی کنار خیابان نوشت‌افزار انتخاب می‌کند. دستش را می‌گذارد روی یک دفتر و آن را برمی‌دارد. مادرش آرام روی دستش می‌زند و می‌گوید: قیمت این ۷۰ هزار تومان است بذارش سرجاش. اما دختربچه گوش نمی‌دهد و می‌گوید: مامان! خودم پولش را جمع می‌کنم و می‌دهم.

مادر و دختر با هم چک و چانه می‌زنند. مادر می‌گوید: تازه قیمت وسایل این آقا خیلی خوب است. قبلش به مغازه‌ها رفتم، آنقدر گران بود که نمی‌توانستم چیزی بخرم. دو بچه مدرسه‌ای دارم و فقط شهریه پیش دبستانی پسرم ۱۵ میلیون شده است.

پدر و مادری که دو دختر دارند، در حال خریدن نوشت‌افزار هستند. بابای بچه‌ها نگاهی به قیمت‌ها می‌کند و به دخترش می‌گوید صبر کن اول خرید خواهرت را تمام کنیم بعد تو انتخاب کن.

او می‌گوید: قیمت‌ها خیلی بالا هستند اما گردن ما از مو هم باریک‌تر است توی این وضعیت اقتصادی. فقط امروز بابت لباس بچه‌ها یک میلیون و ۴۳۰ هزار تومان دادم. حالا هم که باید ببینم این لیست چقدر می‌شود.

به سراغ یکی از نوشت‌افزاری‌های اهواز می‌رویم؛ یک طرف فروشگاه لوازم جانبی موبایل و یک طرف دیگر نوشت‌افزاری است. کارش را تغییر داده اما منتظر است تا جنس‌هایی که هنوز روی دستش مانده را بفروشد بعد کل مغازه را پر کند از لوازم جانبی.

او می‌گوید: قبلا نوشت‌افزاری بودم اما بازار مثل قبل نیست و از فروش راضی نبودم برای همین کارم را تغییر دادم.

این فروشنده بیان می‌کند: امسال قیمت نوشت‌افزار نسبت به سال گذشته ۳۰ تا ۴۰ درصد و حتی بیشتر افزایش پیدا کرده است. خرید مردم خیلی کمتر شده است. مثلا  اگر قبلا برای یک سال ۱۰ دفتر می‌خریدند حالا پنج دفتر می‌خرند.

به سراغ یکی از کتاب‌فروشی‌های بزرگ اهواز می‌رویم. فروشنده می‌گوید: امسال قیمت کتاب‌ها نسبت به پارسال حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده است البته باید توجه کرد که این روند افزایش قیمت در چند سال گذشته هم بوده است.

او ادامه می‌دهد: اصل یک کتاب، کاغذ است. قبلا کاغذ وارداتی بود و تورم زیادی نداشتیم اما در یک سال اخیر گفتند از کاغذ تولید داخل استفاده کنیم اما بسیاری از ناشران از این کاغذها استفاده نمی‌کنند چون معتقد هستند کاغذ ایرانی پرز دارد و به دستگاه چاپ آن‌ها آسیب می‌رساند اما دولت برنامه خودش را پیش می‌برد.

این فروشنده می‌گوید: بخش دیگر افزایش قیمت کتاب، به نرخ تیراژ ناشر هم برمی‌گردد. قبلا ناشر کتابی را با تیراژ بالا چاپ می‌کرد و نرخ تمام‌شده برای ناشر پایین‌تر تمام می‌شد و می‌توانست کتاب را با قیمت پایین‌تر بفروشد اما اکنون برای مدیریت منابع مالی خود، تیراژ پایین می‌زند و نرخ تمام شده بالاتر پای او در می‌آید در نتیجه نرخ کتاب هم بیشتر می‌شود که این مساله در بخش دانشگاهی بیشتر به چشم می‌خورد.

او بیان می‌کند: این افزایش قیمت خیلی روی خرید مردم تاثیر گذاشته است. مشتری پای صندوق می‌رود و از چهار کتابی که برداشته، سه یا دو کتاب را می‌خرد. ما هم سعی کرده‌ایم تا حد امکان تخفیف بدهیم. با این حال این مساله قیمت‌ها موجب می‌شود سرانه مطالعه هم کمتر شود.

این فروشنده می‌گوید: این افزایش قیمت تنها برای کتاب نیست و قیمت نوشت‌افزار هم افزایش داشته است. تورم مرتب وجود دارد اما در یک بخش‌هایی افزایش قیمت بیشتر از حد روال است. خیلی از خانواده‌ها سالانه و اوایل آغاز سال تحصیلی برای خرید کتاب مراجعه می‌کنند و این افزایش قیمت خیلی به چشم می‌آید اما کالای دیگری که در طول سال می‌خرند هم در جریان افزایش قیمت هستند.

به گزارش ایسنا، این روزها بازار اهواز بسیار شلوغ شده و همه آمده‌اند تا آماده رفتن به مدرسه شوند و دوباره میز و صندلی‌های کلاس‌ها پر شوند از شاگردهای قد و نیم قد.

مرجع / ایسنا
:
:
:
آخرین اخبار