تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۸
کد خبر: ۲۹۹۸۷۶
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
مادرانه‌های یک دهه هفتادی برای هفت فرزندش
بیشتر زحمت بچه‌ها روی دوش من است اما وجود مادرِ همسرم به‌عنوان یک آدم باتجربه تا حدود زیادی زحمت بچه‌ها را برای من آسان کرد.
مادرانه‌های یک دهه هفتادی برای هفت فرزندش
 خانم مجری نام برگزیده بعدی را می‌خواند " احلام چاملی برگزیده کشوری طرح جوانی جمعیت" کمی مکث می‌کند، تن صدایش کم می‌شود، جملات را بریده‌بریده ادا می‌کند، با تردید نگاه به برگه‌ی روبرویش می‌اندازد سرش را بالا می‌گیرد و میان جمعیت حاضر در سالن دنبال اسمی که خوانده است می‌گردد. سؤال می‌کند خانم چاملی آمدند؟ بدون درنگ خانمی لاغر و قدبلند سرپا می‌شود و به سمت سِن حرکت می‌کند، مجری دوباره ‌می‌خواند "متولد سال 73 دارای هفت فرزند" چشم‌ها گِرد و دهن‌ها باز می‌ماند، شاید همه انتظار داشتند این مادرِ دهه هفتادی اندام درشت و یغوری داشته باشد، شلیک نگاه‌ها ضمیمه ماشاءالله‌های مکرر شد خانم‌ها همگی بلند شدند و ایستاده تشویقش کردند. چشمانم گِرد می‌شود دلم می‌خواهد به آن‌ها بگویم: مگر شماها چه گلی بر سر تقویم زدید که حالا برای تعداد تولدهای این خانم ایستاده کف می‌زنید؟مگر شماها نبودید که به حقوق می‌گوید: چندرغاز پول و پشت میز نشینی‌تان رابرای بچه‌دارنشدن بهانه کردید در آخر همان یک بچه‌ای که دارید را هم در این مهدکودک و آن مادربزرگ و پدربزرگ سرگردان کردید و از پسِ همین یکی هم برنیامدید حالا کف می‌زنید که چه؟ که بگوید: آفرین؟ بار یک‌لا؟ حداقل یک سوزن به خودتون بزنید یک جوالدوز به مردم! احلام با هیچی گلیمش را از آب‌کشیده و مادرانه خودش را تقسیم بر هفت کرده شماها واقعاً چه کردید؟اما این جماعت مگر می‌تواند در مورد مساله به این مهمی اظهارنظر نکنند؟ همهمه‌ای در سالن همایش به راه افتاد، در زمانی که هشتِ همه گروِ نُهِ آن‌ها است، و اجاره‌خانه‌ها سر به فلک کشیده،
مادرانه‌های یک دهه هفتادی برای هفت فرزندش

خواسته همسرم را جدی نگرفتم

و بچه‌ها اینترنتی و مجازی شده‌اند توی این دنیای چشم وهم چشمی مگر می‌شود خانواده‌ای هفت بچه بیاورد؟ حتماً همسرش زندگی لاکچری و خانه دراندشتی برایش فراهم کرده است، قطعاً شاغل نیست، اگر نه یک خانمی با این سن‌وسال این همه بچه قد و نیم‌قد را چطوری تحویل زندگی داده؟ تازه جدا از هزینه‌های این تعداد بچه‌ها که با دخل‌وخرج آدم جور در نمی‌آید، تر و خشک کردن آن‌ها هم مکافاتی دارد.اما احلام هنوز مثل آدم‌بزرگ‌های قدیمی می‌گوید: هر آنکه که دندان دهد نان دهد، خم به اِّبرو نمی‌آورد و غصه هیچ‌چیزی را نمی‌خورد به‌گونه‌ای خیالش از رزق‌وروزی مقدر و بزرگ‌شدن بچه‌هایش راحت است یک‌طوری دلش قرص است گویی کاره‌ای در این مملکت است که از قِبَلش پول پارو می‌کند کلاً زندگی را به شوخی گرفته و از فردا ترسی ندارد.از احلام سؤال می‌کنم که چه شد تصمیم به داشتن هفت فرزند گرفتید؟احلام: زمانی که عقد بودیم همسرم مدام تکرار می‌کرد که من بچه‌ دوست‌دارم و تعداد بچه‌های ما باید بشود 10 تا 12 تا. هیچ‌وقت صحبتش را جدی نگرفتم البته خودم بچه خیلی دوست دارم اما به لحاظ ذهنی آمادگی‌اش را نداشتم برای همین پیش خودم می‌گفتم امکان ندارد این‌قدر بچه بیاورم، اما همسرم طوری این خواسته خود را تکرار می‌کرد که مادرم فکرش مشغول شد و سؤال کرد واقعاً می‌خواهید این‌قدر بچه بیاورد؟-چرا مادرتان تعجب کرد؟ قدیمی‌ها که معمولاً تعداد بچه‌هایشان از چهارتا بیشتر بود؟-احلام: نه در خانواده پدری نه مادری و نه حتی شوهرم بیشتر از دو سه تا بچه ندارند خودم یک خواهر و یک برادر دارم (البته برادر دیگرم فوت شد) و اگر تعداد بیشتر از این می‌شد بقیه تعجب می‌کردند.
مادرانه‌های یک دهه هفتادی برای هفت فرزندش

ازدواج ما سنتی بود

- علت علاقه همسر شما به داشتن بچه با تعداد زیاد چه هست؟ - احلام: همسرم تنها بچه خانواده است، بعد از تولد علی مادرش به دلایلی هیچ‌وقت دیگر نتوانست بچه‌ دیگری بیاورد. علی شانزده‌ساله بود که پدرش را از دست می‌دهد و همین حادثه سبب می‌شود بیشتر احساس تنهایی کند، خاطرات همسرم را که بخوانید خط‌به‌خط آن تنهایی است و قصه نوجوانی است که درسن‌وسال کم‌ بار زندگی خود و مادرش را به دوش کشیده وتلخ‌وشیرین روزگار را چشیده است.آن‌قدر تنهایی زندگی‌کردن به علی آسیب روحی رسانده که حالا مدام تکرار می‌کند خانواده من باید بزرگ و شلوغ باشد و الحق برای این خانواده از هیچ تلاشی فرونگذاشته با عشق و علاقه زحمت می‌کشد و هر آنچه نیاز داشتیم را برایمان فراهم کرده است.همسرتان متولد چه سالی است و چطور آشنا شدید؟-احلام: متولد سال 71، ازدواج ما خیلی سنتی بود البته یک نسبت فامیلی دوری با هم داریم، ما ساکن بندر امام خمینی هستیم و خانواده همسرم در روستای جدیده خرمشهر زندگی می‌کنند آشنایی قبلی خانواده‌ها سبب شد این ازدواج صورت بگیرد.فاصله ازدواج تابچه‌دار شدنش چند سال بوده؟ احلام: من سال 93 ازدواج کردم، 9 ماه بعد از ازدواجم نرجس به دنیا آمد، حسن سال 96، زینب سال 97، حسین سال 99، هلیا و هلما دوقلو سال 1400، و آخری امیرعباس سال 1401 به دنیا آمدند. -پس بچه‌مدرسه‌ای هم دارید درسته؟-احلام: دختر بزرگم کلاس چهارمِ دبستان، حسن کلاس دوم و سومی امسال کلاس اول دبستان است.-از وضعیت درسی آن‌ها راضی هستی؟-احلام: بچه‌های من باهوش هستند و سر کلاس، درس را یاد می‌گیرند.-دوست دارید بچه‌های شما تا چه مراحلی درس بخوانند؟-احلام :تا مرحله‌ای که آدم خاص و حسابی بشوند.-یعنی دکتر و مهندس؟
مادرانه‌های یک دهه هفتادی برای هفت فرزندش

بچه‌های من باید آدم حسابی شوند

-احلام: هر رشته‌ای که دوست دارند تحصیل کنند مهم این است که در درس‌خواندن موفق بشوند و توی جامعه تأثیرگذار-فاصله سنی بچه‌ها خیلی کم هست، بارداری روی سلامتی شماتأثیر نگذاشته است؟احلام:به‌هرحال بارداری و شیردهی روی بنیه مادرتأثیر خود را خواهد گذاشت و لاغرش می‌کند.-شغل همسر شما چیست؟ احلام: کاری پیش بیاید کارگری می‌کند البته روزهای عادی مسافرکشی می‌کند، کار ثابتی ندارد- کارگری؟ مسافرکشی؟ درآمدی چندانی ندارد که؟-احلام: بله! بچه‌هارزقشان را با خودشان می‌آورند.-سخت نیست؟ هزینه شیرخشک! مای بی‌بی! لباس بچه‌ها! تفریح! دوا و درمان!به‌هرحال همه این‌ها هزینه است؟-احلام: ببینید ما زمانی که ازدواج کردیم هیچی نداشتیم، از صفر شروع کردیم، دریک‌خانه خرابه‌ای زندگی می‌کردیم من، همسرم و مادرشوهرم، کم‌کم پس‌انداز کردیم، وام هم گرفتیم و توانستیم ماشین بخریم، همین ماشین شد مصدر نان درآوردن همسرم، بعد خانه مرتب‌تر وبزرگ‌تری را در روستا اجاره کردیم، می‌خواهم به شما بگویم که برای همه هزینه‌ها و خریدها برنامه‌ریزی می‌کنیم، بله سخت هست اما وقتی شاکر باشی خدا هم کمکت می‌کند و من واقعاً دست خدا را در زندگی‌ام حس کردم البته این به آن معنی نیست که مشکلات مالی نداریم.-بچه‌ها چه در کودکی و چه زمانی که از آب‌وگل دربیایند زحمت زیادی برای مادر دارد مخصوصاً قبل از دوسالگی از گریه‌های شبانه گرفته تاشیر خوردن و دندان‌درآوردن ....در این موارد کسی به شما کمکی هم می‌کند؟
مادرانه‌های یک دهه هفتادی برای هفت فرزندش

نامه شهیدرئیسی روی زمین ماند

-احلام: بیشتر زحمت بچه‌ها روی دوش من است اما وجود مادر همسرم به‌عنوان یک آدم باتجربه تا حدود زیادی زحمت بچه‌ها را برای من آسان کرد، یعنی وقتی بچه گریه می‌کند یا مریض می‌شود حتی بهتر از یک پزشک تشخیص می‌دهد چه کاری را باید برای بچه انجام دهم.-باز قصدبچه‌دارشدن دارید؟احلام: با خنده می‌گوید: اگر شرایط یاری دهد شاید-در قالب طرح جوانی جمعیت به خانواده‌هایی که بیش از سه فرزند دارند هم وام تعلق می‌گیرد و هم زمین رایگان از این تسهیلات استفاده کردید؟-احلام: از وام استفاده کردیم اما تقریباً حدود دو سال است که برای زمین‌دار شدن ثبت‌نام کردیم اما تا کنون نه‌تنها چیزی به ما تعلق نگرفته بلکه از هر مسئول مربوطه‌ای سؤال کنیم پاسخ مشخصی به ما نمی‌دهد.اردیبهشت‌ماه امسال دقیقاً یکی دو روز قبل از حادثه بالگردرئیس‌جمهور به مراسم ملی طرح جوانی جمعیت در تهران دعوت شدم و از بنده به‌عنوان بانوی برگزیده و شاخص تقدیر شد رئیس‌جمهور هم شخصاً دستور دادند ظرف بیست روز شغلی برای همسرم فراهم شود تا با این تعداد فرزند با مشکلی به لحاظ مالی مواجه نشویم هم در بحث درمان بیمه‌ای برخوردار باشیم اما بعد از شهادت ایشان عملاً این دستور روی زمین ماند و راه به جایی نبردیم.-قبل از پایان دولت، نامه شهید رئیسی را پیگیری نکردید؟احلام: تا حدودی اما پاسخ‌هایی که به ما داده می‌شدناامید کننده بود، واقعاً به شغلی برای همسرم و خدمات بیمه درمانی نیاز داریم، هزینه‌های درمان بالا است و به هر طریقی باید از خدمات بیمه‌درمانی برخوردار شویم.

احلام قبل از خداحافظی از من می‌خواهد بنویسم اگر مدیری، مسئولی مصاحبه‌اش را خواند به شاغل شدن همسرم کمکی بکند.به قول آقای شهید رئیسی: آقای مدیری که به اسم جمهوری اسلامی پشت میز نشستید کارمند عزیر، خانم! آقا! من و شما هیچ شأنی جز نوکری به مردم نداریم، و چه نوکری و ثوابی بهتر از این که سفره یک خانواده 9 نفره برقرار بماند.

 

مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار