ولادت با سعادت پیامبر اعظم از گرامیترین مناسبتها برای تمامی مسلمانان
است. نامگذاری فاصله بین تاریخ ولادت ایشان به روایت اهل سنت و شیعیان به
عنوان هفته وحدت و تبدیل این امر که در ظاهر اختلاف است به عامل همبستگی
یکی از اقدامات حکیمانه امام خمینی (ره) بوده است که اثرات پربرکتی در
روابط بین مسلمانان داشته است.
قرآن کریم می فرماید: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا
فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ» خداوند و پیامبرش را اطاعت کنید و با
همدیگر نزاع نداشته باشید چرا که در این حال ضعیف می شوید و شوکت شما از
بین میرود.
قرآن کریم با تکیه بر عقیدهی توحید، به وحدت میان پیروان الهی دعوت
میکند؛ « يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ
بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» ای اهل کتاب
بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است ، كه جز خداوند يگانه را
نپرستيم. از آنجایی که قرآن وجود یک جنبه مشترک بین اسلام و سایر ادیان را
به عنوان عاملی برای وحدت و همبستگی معرفی میکند به طریق اولی وحدت بین
شیعه و سنی که اختلافات آنان بسیار اندک است خیلی بیشتر باید مورد توجه
قرار گیرد و نیز عوامل تفرقه زا باید ریشه یابی شده و آنها را از بین برد.
تفرقه از کهنترین حربههای دشمنان اسلام بخصوص استعمار برای بسط سیطره خود
بر ثروتها و اندیشههای مسلمانان بوده و هست. آنان با تأکید بر اختلافات،
تا جایی که توانستند بین مذاهب اسلامی شکاف ایجاد کردند تا آنجا که گاهی به
تکفیر هم پرداختند و این امر ناشی از نادیده گرفتن پیام آیه فوق است چرا
که از مفهوم آیه چنین بر می آید که اطاعت از خدا و پیامبر (ص) باید مایه
اتحاد و شوکت مسلمانان باشد و اگر غیر از این حاصل شد باید تدبیری اندیشید
تا آب را به جوی بازگرداند.
آیا تفاوت های بین شیعه وسنی تفرقه انداز است؟
تفاوت های بین شیعه وسنی را می توان در دوبخش خلاصه کرد: فقه و عقاید.
از لحاظ دیدگاه های فقهی تفاوتهایی بین تمام فقها وجود دارد و از آنجایی
که منبع اخذ کلیه این احکام به قرآن وسنت بازمیگردد و هرکدام دلیل خود را
دارد؛ این موضوع نمی تواند موجب ایجاد اخلال در بحث وحدت شود چون فقهای هر
مذهبی بین خودشان اختلافاتی از این حیث دارند که جنبه علمی داشته و به
برداشت و اجتهاد هرکدام از علما و ابسته است و هیچگاه موجب ایجاد تفرقه
نشده است بلکه بحثهای علمی را بر میانگیزد که این خود موجب رشد و نمو
این حوزه از دانش میشود.
از لحاظ عقاید اندک تفاوتی که وجود دارد از باب مسئله امامت است که موضوع
خلافت را در پی دارد. عدل نیز یکی از اصول دین نزد شیعیان است که نزد اهل
سنت اینچنین نیست اما در نهایت مشکل خاصی را در عمل ایجاد نمی کند.
اما مسئله خلافت
خلافت را از دو جهت می توان بحث کرد یکی تاریخی ویکی عقیدتی.
از لحاظ تاریخی خلافت واقعهای است که سپری شده و هیچ چاره ای برای بازسازی
این موضوع نیست اما آنچه مهم است بحث عقیدتی ناشی از این واقعه است.
از آنجایی که ما باید در راه اهل بیت قدم بگذاریم باید ببینیم که ایشان در مواجهه با این موضوع چه کردهاند؟
پیامبر (ص) در برابر آزار واذیت مشرکان چنین میفرمود:« اللهم اهد قومی
فإنهم لا یعلمون» درحالی که آنان کافر بودند. قرآن کریم نیز میفرماید:
«وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا
اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ» به خدایگان مشرکان دشنام ندهید چراکه در
این صورت از روی دشمنی خدا را دشنام میدهند.
این منطق اسلام با مشرکان است پس دربارهی اهل قبله چه باید گفت؟
امام علي (ع) به عنوان شخصيتي كه به طور مستقیم با این قضیه مواجه بود
برخوردی کاملاً مسالمت آمیز با خلفای راشدین داشت و در این زمینه نه تنها
در مخالفت با آنها به اقدامی دست نزد بلکه در بسیاری از مشکلات علمی در
موضوع فقه، قضاوت و نیز در امور نظامی به آنها مشورت میداد و برخلاف باور
عوامانه ایشان در 25 سال قبل از خلافت منزوی نبودند. گرچه ایشان انتقاداتی
بر عملکرد خلفای پیش از خود داشت اما هیچگاه این موضوع منجر به ایجاد
دودستگی نشد.
امام صادق (ع) با مالک بن انس – پیشوای مذهب مالکی - بسیار محترمانه رفتار
میکردند و به شاگردان خود توصیه میکردند که در حلقه بحث او شرکت کنند.
همچنین پیروان خویش را به حضور در نماز جماعت، عیادت بیماران و نیکی به
نیازمندان مذاهب دیگر سفارش مینمودند.
متأسفانه در سالهای اخیر بحثهای عقیدتی از حلقههای علمی خارج شد و با
گسترش استفاده از ماهواره و اینترنت به کوچه و بازار رسید حال آنکه پرداختن
به این موضوعات جایگاه و پایگاه خود را میطلبد و هرگز کسی نمیتواند
عقیده یا مسلک یا هر گونه ایدهای را در یک مناظره تلویزیونی ثابت کند چرا
که نه وقت کافی است و نه مخاطبان پتانسیل لازم را جهت دریافت هرگونه
اندیشهای ندارند در نتیجه این مباحث موجب ایجاد شک و اختلاف میشود. رسیدن
به اقناع در یک مسئله احتیاج به مطالعاتی عمیق و تأمل و تفکر طولانی مدت
دارد این مسئله را میتوان در نوشتههای مستبصرین به وضوح رؤیت کرد. اغلب
دلایلی که در این برنامهها مطرح میشود فاقد دلیل علمی کافی هستند واغلب
دستاویز آنها عقاید عوام است که در ارزشگذاری یک مذهب تأثیر گرانی ندارند.
لذا میتوان به اهداف خبیث برخی شبکههای ماهوارهای که اینگونه بحثها را
مطرح میکنند پی برد.
خیلی مقاله ی مفیدی هست
امیدوارم که اخلاق پیامبر و ائمه را اسوه خودمون قرار بدیم تا دیگه شاهد هیچ اختلافی بین مسلمانان نباشیم