تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۱ - ۰۱:۱۱
کد خبر: ۲۵۸۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

وقتی قبر حسین در قلب ماست...

میلاد عچرش
تعجبم از قلمی است که جرات کرد بچرخد.. نه از صاحب قلم.

ای کاش و ای کاش به جای "سوژه محوری" و جلب مشتری، کمی هم تامل می کردیم و عجولانه، افکار التقاطی خود را به راحتی بر زبان و صفحه جاری نمی ساختیم.

وقتی نوشته یِ غیرحرفه ایِ خبرنگارِِ روزنامه ی جمهوری اسلامی را خواندم، ناخودآگاه  یادِ روضه  مداح در هیئت افتادم؛ چون ایام شهادت امام سجاد(علیه السلام) بود؛ نقل هایی از زندگی امام چهارم شیعیان و سفیر کربلا بیان می کرد .. بدین مضمون که: "وقتی حضرت سجاد(علیه السلام) به مدینه برگشتند، دیگر حال و هوای زندگی شان دگرگون شده بود .. به نحوی که اگر آب می دید  به یادِ پدر بزرگوار خویش که لب تشنه میان دونهر آب به شهادت رسید، می افتاد و هر گاه طفلی را گریه کنان می دید به یاد  برادر شش ماهه ی خود می افتاد .. دائم در حال گریه بود، تا جایی که به "خامس اهل بکاء" هم معروف شد... .

زنده نگه داشتن یاد معشوق در همه حال، از طبیعی ترین حالات عاشقِ دلباخته است، چه رسد به اینکه معشوق و مراد "حسین بن علی(علیه السلام) " باشد که در دل هر مومنی، آتشِ محبت او در جذر و مد است "-اِنَّ لقَتل الحُسینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المومِنین لن تُبرَد اَبَداً-.

همه _ حتی نویسنده آن مقاله کذایی هم _ می دانند که استقبال و بدرقه ضریح امام حسین(علیه السلام)  به جهت بزرگداشت چند کیلو طلا و نقره نبوده و  نیست؛ بلکه غرض، ابراز وفاداری  به آرمان ها و اهداف قیام حسین بن علی(علیه السلام) و احترام به نمادهای آن بزرگوار است.

.: شور حسینی در مسیر استقبال

در سال های اخیر بعد از دهه اول محرم الحرام، شهرها و آدمهای َش، رفته رفته از حالت حزن و اندوه خارج می شدند و به جای اینکه همراه با کاروان اسرای اهل بیت، منزل به منزل اندوه گین تر شویم، تا اواخر ماه صفر و اربعین حسینی، پارچه های سیاه و نمادهای عزاداری از شهر برچیده می شوند. و این از برکت ضریح حسین(علیه السلام) بود که مسیر استقبال از قم تا تهران و از تهران تا شلمچه را تحت شعاع خود قرار داد و دوباره حال و هوای این دیار را همچو روز عاشورا غرق در ماتم کرد .. کافی بود کمی آسمانی تر می شدیم و از زمین کنده می شدیم .. آنوقت با ملائک آسمان می توانستیم تمام مسیر حرکت این ضریح بابرکت را ببینیم .. بینیم و نظاره کنیم که خیل عشاقِ این امام غریب، تمام مسیر را دست زیر چانه گذاشته بودن و منتظر، چشم به راه دوخته بودن که نشانه ای از محبوب دارد از راه می رسد .. از اسمان راحتر می شد دید که حجم وسیع این احساس همچو راهرویی طولانی تمام مسیر این ضریح را فراگرفته بود و حتی نیازی به نصب علایم برای پیدا کردن راه نبود ..

.: فراگیری معارف دینی

کاروان سفینه النجاه از هر شهر و روستایی که می گذشت بهانه ای می شد جهت اجتماع عظیم عزاداران حسینی که بارزترین نکته مثبت آن برپایی مجالس مذهبی بوده که در آن از محضر علما و بزرگان استفاده می شد. بنده شخصا در اهواز شاهد بودم یکی از علمای شهر چنان با معارف حسینی قلوب مومنین را منقلب کرد که جمعیت یک صدا فریاد می زدند: "لبیک یا حسین..."
در اینکه خبرنگار  روزنامه جمهوری اسلامی با شبکه های خارجی هم نوا شده، شکی نیست .. ولی به حمدلله کاروان سفینه النجاه توانست اکاذیب و ادعا های باطل غرب نشینان مبنی بر ثمردهی فعالیتِ فرقه ضاله ی وهابیت در خوزستان را برملا کند. باید می آمدند و می دیدند که چگونه یک ضریح نرفته به کربلا وحدت بین تمام مردم اهواز که همیشه یکدل بودند را به رخ تمام کور دلان کشاند..

خوزستان دروازه ورود تشیع به ایران است مردمان آن از محبین و موالیان امیرالمومنین بوده و هستند و انشاءالله تا همیشه هم خواهند بود.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
ماجد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۷
0
3
نظر من هم همینه که دوست عزیزم گفت
:
:
:
آخرین اخبار