مجموعه شعر «با ملودی باخ، بلال میخوانم» سروده یاسر معین به تازگی در انتشارات فصل پنجم چاپ و منتشر شده است.
مهدی مرادی، شاعر، منتقد ادبی و مترجم، در این یادداشت که آن را برای انتشار در اختیار ایسنا گذاشته نگاهی به این مجموعه شعر کرده است:
«با ملودی باخ، بلال میخوانم» که نخستین دفتر شعر یاسر معین است گزارش حصر و تنگناست؛ تنگنایی به نام جغرافیا و حصری به نام تاریخ. این جغرافیا اگرچه عناصری از زیستبوم شاعر را دربرمیگیرد اما به گسترهای وسیعتر نظر دارد. شاعری که در جغرافیای شهرکرد زیست میکند تاریخ ایرانشهر را فرایاد میآورد: «دورتادور این شهر را پانسمان کردهاند/خون من هنوز بند نمیآید/ و کسی که رفته بود/برای شورشمان درفش بیاورد/حالا/مارهایش را روی شانههایم بنا کرده/مغزم را بالا میآورد».
«با ملودی باخ، بلال میخوانم» بیانی پارودیک دارد: بلالخوانی که عنصری بومی است و فصلی در آداب موسیقی و فولکلور بختیاری، نمیتواند ملودی باخ را حمل کند اما شاعر ناگزیر از انجام آن است. این بیان گاه لحنی تغزلی به خود میگیرد: «گفتم میآیی/با ملودی «باخ»، «بلال» میخوانیم/و از دامن بلند زردکوه/برایت بابونه میبویم».
این تغزل در ادامه رنگ سوگ به خود میگیرد و سیاه میشود: «دریغ عمیقی است/ولی این دکمهها/اسرار عمیقتری از این زیبایی را/درون صندوق امانات خاک قفل کردهاند».
شعر یاسر معین را از سالهای دهه ۸۰ و گاهنامهای به نام «برچ» که به کوشش علی اخگر و حمید باقری منتشر میشد به خاطر میآورم. برچ در گویش بختیاری به معنای برق و بارقه است. آن جزوه شعر نخستین جرقههای نوآوری در شعر چهارمحالوبختیاری را بازتاب میداد. شعر شاعرانی نظیر یاسر معین نیز این خصیصه را داشت و نخستین تقلاها برای خروج از حصر و تنگنا در آن به چشم میآمد.
بختیاریها که یکی از اقوام ایرانیاند و در امتداد رشته کوه زاگرس سکنی گزیدهاند خاطره کوچ را در حافظه دارند و هنوز بخشی از این قوم کوچ روی میکنند. کوچ، با خود ابری از اندوه آورده است و بارانی از غم بارانده است: «بنده خدا مادر من/«مینای» سیاه کهنهاش را سر کرده/مدام بر صورتاش چنگ میزند/و گیسهایش را/ به «گاگریو» زنان ایل سپرده».
به خاطر همجواری با استان خوزستان و این که خوزستان نیز یکی از سکونتگاههای بختیاریها است فصل مشترکی از هنر و ادبیات در این ۲ استان دیده میشود.
اگر شعر چهارمحالوبختیاری را در امتداد شعر خوزستان در نظر آوریم شعر یاسر معین بیرون از دایره شعر شاعرانی مانند مجید فروتن میایستد. یاسر معین در این دفتر نشان میدهد که وامدار سنتهای شعری نظیر موج ناب و شعر دیگر نیست و سمت و سویی اجتماعی را ترجیح میدهد. در شعر چهارمحالوبختیاری این ویژگی در شعر شاعرانی مانند زندهیاد علی اخگر دیده میشود.
اگرچه رویکرد یاسر معین به زبان یادآور حرکتهای شاعران در دهه گذشته است و صورتبندی نوبه خود نمیگیرد اما ظرفیتی تازه برای شورش محتوا فراهم میآورد. عصیان شاعر در ساحت مألوف زبان نمیگنجد و خروج از نُرم ضروری به نظر میرسد: «جیغ بود و جیغ/و چه کسی میدانست؟/میان این همه صبح/چرا فقط صورت ما را/ با اسید میپاشند؟».
با این همه معین در این دفتر شعر خود را به تمامی به قربانگاه اجتماع نمیبرد و برای نجات آن به جانب زمان میل میکند: «من/ از رشته کوههایی میآمدم/که پرندههای پار پدر میشدند/منی که در لبان آغوشید/پنجرهای از هرگز است/حالا/که ترشح آفتاب/امان نمیدهد».
«یاسر معین» شاعر و روزنامهنگار اهل چهارمحالوبختیاری است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته میکروبیولوژی بوده و هماکنون نیز دانشجوی DBA گرایش مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران است. شعر را از دوران دبیرستان و با پیوستن به انجمن شعر رودکی فارسان آغاز کرد و جز پیشگامان شعر سپید آوانگارد در استان بوده است. پس از آن بارها در جشنوارههای شعر دانشآموزی و دانشجویان سراسر کشور و چندین جشنواره معتبر کشوری از جمله جشنواره شعر مشهد، زاگرسنشینان و... رتبه برتر را در بخش شعر سپید کسب کرده است.
از معین تا به حال اشعار و مقالات زیادی در مجلات و سایتهای معتبر کشور و خارج از کشور به چاپ رسیده است. این شاعر همچنین چندین سال است که مسوولیت سردبیری روزنامه شرق استان چهارمحالوبختیاری را بر عهده دارد و مجموعه شعری با نام «با ملودی باخ، بلال میخوانم» که شامل ۳۶ قطعه شعر سپید است اخیرا در انتشارات فصل پنجم به چاپ رسانده که از طریق سایت «نبض هنر» قابل دسترسی است.