يك مترجم گفت: اگر به دوران ترجمههاي اوليهاي كه در زمان مشروطه و بعد از آن انجام ميشد و ترجمههايي كه از زبان فرانسه صورت ميگرفت برگرديم ميبينيم كه آنها جزو اولين ترجمههايي بودند كه به شكل ايرانيزه انجام شدهاند.
پرويز حسيني اظهار كرد: این ترجمهها مشكلات مخصوص به خودشان را داشتند اما به هر شكل با مخاطب ايراني ارتباط برقرار ميكردند.
وي افزود: ترجمه به همين شكل ادامه پيدا ميكند تا نهضت ترجمهاي كه در دهه 40 به پا خاست. به اعتقاد من اين نهضت در خوزستان به واسطه نفت و ورود خارجيها شكل گرفت. این آثار را افرادی که از خارج وارد کشور میشدند به صورت شخصي وارد كشور میکردند و كساني كه به صورت تجربي انگليسي را ياد گرفته بودند شروع به ترجمه این كارها كردند. البته شخصيتهاي برجستهاي در اين ميان بودند و بعدها پايه و بنيان ايراني كردن این آثار را گذاشتند كه پیشینهاش در جامعه ما وجود نداشت و به ادبيات معاصر غرب برميگشت.
حسيني بيان كرد: اين نهضت تا به امروز ادامه پيدا كرد اما با اضافه شدن زبانهاي ديگر تقریبا متلاشي شد. البتهاگر ما معتقد به تعامل و تبادل فرهنگي باشيم باید سعي کنیم آثار را از زبان خودمان برگردانیم البته عكس اين موضوع هم باید صادق باشد.
وي ادامه داد: بايد تلاش كنيم آثار خودمان به زبانهاي ديگر برگردانده شود و همان طور كه آثار ديگران ايرانيزه ميشوند آثار ما هم جهانيزه شوند.
او تصريح كرد: در اين تبادل فرهنگي اگر بخواهيم آثارمان به دنيا معرفي شود بايد به دو طرف قضيه را نگاه كنيم. بايد سعي كنيم ترجمهها را به شكل ايراني موفق دربياوريم تا وقتي ديگران با ما ارتباط برقرار میكنند و از كمیت و كيفیت كار میپرسند كار ما را در سطح بالا ببینند.
حسینی اضافه كرد: همچنین زبان فارسي را چنان مطرح كنيم كه ديگران به سراغ ترجمه كارهاي ما بيايند. ترجمه آثار ما به نوبه خودش باعث ميشود كه زبان فارسي بهتر و بيشتر خودش را نشان دهد و اين يك رابطه تضاربي است.
وي در خصوص برخورد مخاطبان با اين گونه ترجمهها گفت: اين برخورد بستگي به نوع ترجمه دارد. از طرفی بايد سعي كنيم در ترجمه يك متن علمي، علمي برخورد كنيم و اگر متن ادبي است با آن ادبي برخورد كنيم چون خواننده خاص آن رشته انتظار دارد كار را بفهمد.
او توضيح داد: بعد از فهم ترجمه ميتوان گفت رعايت سبك مهم است. هر چه سبك را رعايت كنيم ولي از مفهوم متن غافل بمانیم ترجمه ما موفق نخواهد بود. ترجمهاي موفق است كه مطلب را به خواننده بفهماند و به قول آكادميها فهم مطلب مثل جواب است.
این مترجم ادبی افزود: در صورتی که نويسندهای سبكی ويژه دارد اگر مطلب او فهميده نشود سبك هم فهميده نميشود. اين جا است كه خواننده ايراني حق دارد كه بخواهد مطلبي را درست به او بگویند تا آن را بفهمد و درك كند و اين جا است كه به اهميت و كيفيت كارها پي ميبريم. بايد اين قدر ترجمه زياد شود كه خواننده اشباع شود. از طرف ديگر آن قدر ترجمههاي خوب زياد شود كه خوانندههاي ما از كار مایوس نشوند.
حسینی خاطرنشان كرد: در حال حاضر آثار ترجمه زیاد ايرانيزه نمیشوند چراکه ما از ايرانيزه شدن ميگوييم ولي بعد ميبينيم كه يك ترجمه به ويرايش زیادی نياز دارد. يعني بسياري از كتابهاي ترجمه ما خودشان به لحاظ فارسي بايد ویرایش شوند. بنابراین از نظر ايرانيزه شدن اشكال دارند.
وی توضيح داد: ما هنوز كه هنوز است در كتابهاي فارسي و نثر فارسي با هجوم زبانهاي ديگر روبهرو هستيم. وقتي به كارهاي ويرايشگران نگاه ميكنيم متوجه ميشويم كه آنها در ويرايش واژهها نيز لازم را ندارند. اگر بخواهيم يك ترجمه امروزی را به لحاظ فارسي بودنش با نثر چند دهه گذشته مقايسه كنيم ميبينيم كه متفاوت هستند و متنهاي امروزی ايرانيزه نشدهاند و حتي گاهي متاسفانه ميبينيم كه خيلي از آثار ترجمه ما نياز به ويرايش دارند و گاهي هم نياز به ترجمه دوباره.
او اظهار كرد: به همين دليل است كه گاهي ايراد گرفته ميشود كه چرا يك اثر چند بار ترجمه شده و اين طور اصالت ترجمه بار اول از بين ميرود. در حالي كه اين طور نيست. اگر قرار باشد ترجمه به هر شكل صورت بگيرد پس نياز به دوباره كاري است يا حداقل نياز به ويرايش سخت و جراحي متن دارد تا ايرانيزه اصيل نشود نه اين كه در ترجمه كلمهاي را به كار ببريم كه يا ريشه آن در فرانسه است يا عربي و يا در زبانی ديگر. من نميگويم كه متنهاي ما به نثر ناصرخسرو يا سمك عيار دربيايند ولي در هر صورت استفاده از واژگان بيگانه به زبان فارسی ضربه ميزند.