خوزنیوز: در ادامه سلسله مطالب بررسی وضعیت
خانه مطبوعات خوزستان با ابراهیم افتخار روزنامه نگار با سابقه خوزستانی، سرپرست روزنامه جمهوری اسلامی در استان خوزستان و رییس خانه مطبوعات دوره چهارم به گفت و گو نشسته ایم که می خوانید. این سلسله مطالب را در
خوزنیوز دنبال کنید.
جنابعالی رییس خانه مطبوعات دوره چهارم بودید. بعد از اینکه دوره فعالیت شما به اتمام رسید، فعل و انفعالاتی رخ داد که منجر شد به تشکیل خانه مطبوعات 551. فارغ از اعتراضاتی که از سوی بعضی اهالی مطبوعات- که البته خود شما هم جزءشان بودید- و نهادهای دولتی به خانه مطبوعات 551 در نحوه تشکیل و برگزاری انتخابات شد، مهمترین دلیلی که در تشکیل خانه مطبوعات مطرح شد؛ انتقاد ارشاد و برخی اهالی مطبوعات به عملکرد شما در خانه مطبوعات دوره چهارم بود. بعضی از دوستان نیز از اختلافاتی در هیئت مدیره دوره چهارم در انتهای دوره فعالیتش خبر می دهند. شما چه توضیحی دارید؟ من ابتدا مایل نبودم که وارد قضایای خانه مطبوعات بشوم اما در چند روز اخیر که مصاحبه های مختلفی را پیرامون خانه مطبوعات در خوزنیوز دیدم، تصمیم گرفتم که برخی از مطالب را توضیح بدهم شاید کمک بکند به تصمیم گیری های آینده.
واقعیت این است که در حال حاضر ما با دوتهاجم علیه مطبوعات روبرو هستیم. یک تهاجم از بیرون مطبوعات؛ افراد و نهادهایی هستند که کشور را بدون مطبوعه می خواهند و می خواهند حرف فقط حرف خودشان باشد و چنانچه نشریات و روزنامه یکسان بنویسند برای آنها بهتر است و معدود مطبوعات مستقلی هم که داریم مجبورند دست به عصا و با احتیاط حرکت کنند.
اما یک تهاجم هم متاسفانه از درون خودمطبوعاتی هاست که این تهاجم بیشتر تحت تاثیرعوامل نفسانی است که ما نتوانستیم آنها را درون خودمان ازبین ببریم. به عنوان مثال در همین بحث خانه مطبوعات و مسائلی که پیش آمده، یک بخشی جاه طلبی هاست. شاید کسی احساس بکند از این طریق موقعیت سیاسی برای خودش ایجاد بکند و یا دنبال نمایندگی شورای شهر و یا برای آینده برنامه ریزی داشته باشد و یا حتی از طریق این خانه بتواند یک سری تعاملاتی با ادارات و وزارت خانه ها و اداره ارشاد داشته باشد و امکانات و تسهیلاتی برای خود و نشریه اش بگیرد و یا کاراقتصادی بکنند، من نقش انگیزه های اقتصادی برخی مطبوعات استان را بیشتر از نقش فرهنگی و اطلاع رسانی و مبارزه با کژی ها و کاستی ها می بینم.
من نمی خواهم بیشتر به این مسئله بپردازم و هرکسی از درون خودش می تواند بفهمد که تا چه اندازه درکار مطبوعاتو درمسایل خانه مطبوعات و در این مبارزه درونی در کدام جبهه قرار دارد.
اما در رابطه با خانه مطبوعات دوره چهارم باید عرض کنم، ورود بنده با اصرار بسیاری از دوستان بود. اولین کاری که صورت گرفت کاری بود که از دوره قبل شروع شده بود و با همکاری دانشکده خبر دوره آموزش خبرنگاری برگزار شد که انصافا دوره پرباری بود. بعد از آن یکباره وارد جریانی ناخواسته شدیم که من این جریان را در تاریخ مطبوعات خوزستان بی نظیر می دانم به این دلیل که در جریان م/الف هدف به نوعی حذف راه ارتزاق مطبوعات و وابسته ترکردن آنها بود که ضربه بسیار سنگینی بر پیکر نشریات –البته بیشتر هم نشریات محلی – بود، وارد می کرد. در این مرحله ما با جدیت و قدرت و با همکاری دوستان و همکاران و اتحاد و یکپارچگی علیرغم داشتن دیدگاههای مختلف وارد قضیه شدیم وموفق به لغواین دستورالعمل غلط شدیم که همه منتفع شدند و نباید این دستاورد را بخاطرحب و بغض ها، بی اهمیت جلوه داد.
این حرکت در تاریخ مطبوعات خوزستان بی سابقه بود و در مطبوعات کشور به عنوان حرکتی نو و جالب مطرح شد به طوری که هر وقت با همکاران دیگر استانها صحبت می کردیم می گفتند که کار شما درخوزستان باعث شده تحرکاتی میان سایر مطبوعاتی ها هم ایجاد شود. این جریان هم نهایتا با موفقیت روبرو شد واگرالان کسانی توانسته اند در سطح کشورخود رامطرح کنند ازهمین موفقیت ها بوده است. متاسفانه این ماجرا منجر به اختلافاتی هم در بین مطبوعاتیها هم شد، البته این اختلافات هم از بیرون تزریق شد. دوستانی آمدند نظراتشان را فاش و علنی اظهار داشتند اما نظراتی نبود که از داخل جامعه مطبوعاتی آمده باشد بلکه منشاء آن وعده هایی بودکه بعضی دستگاههای متولی کار در آن زمان به آنهاداده بودند. من به طور صریح می گویم اداره کل ارشاد اسلامی و شخص آقای بسی خاسته، در آن زمان به صلاحشان نبود که وارد این ماجرا بشوند و شاید خودشان بعدا متوجه شدند ای کاش با این شدت و حدت در مقابل مطبوعات قرار نمی گرفتند. اما تخم فتنه و نفاق از آن زمان پراکنده شد.
بعد از این ماجراها وموفقیت مطبوعات ارشاد هزینه ای را که بابت کرایه دفتر خانه مطبوعات می دادند قطع کرد، نامه های تهدید آمیز و مشکل ساز برای ما نوشته می شد و افراد کم ظرفیت ومشکل دار را با بهانه های واهی وادارشان می کردند به شکایت از خانه مطبوعات و اذیت و آزار کردن و حرکت های ایذایی. وگرنه این نبود که در خانه مطبوعات اختلاف بوجود آمده باشد. دوستان هیئت مدیره می گفتند که با توجه به این وضعیتی که بوجود آمده و عملا هم فرصت کاربیشتر را گرفته اند و اختلاف را روز به روز بیشتر می کنند و بهره اش را کس دیگری می برد، صلاح نیست که ما به این شکل ادامه بدهیم. من در یکی از مصاحبه هایی که در خوزنیوز منتشر شد جمله خوبی را دیدم که تیتر هم شد که «مسائل صنفی را فدای دعواهای شخصی نکنید» و این حرف کاملا درستی است و یکی از انگیزه های بنده وسایراعضای هیئت مدیره برای اینکه کنار بکشیم این بود که ما هم احساس می کردیم ممکن است شائبه شخصی شدن این مبارزه و اختلاف با افرادی که مطبوعات را قبول نداشتند و بیشتر در ارشاد ساکن بودند، بوجود بیاید و باعث دلسردی بیشتر مطبوعاتی ها بشود و بهتر دیدیم کنار بکشیم. در همین دوره متاسفانه برخی دوستان که شاید منافعشان ایجاب می کرد، با هدایت ارشاد آنهم از راه غیرقانونی رفتند خانه مطبوعات 551 را ایجاد کردند.
فارغ از اشکالات شکلی که برخی از ذینفعان از مطبوعات به خانه مطبوعات 551 وارد می کنند، صرف جدا شدن جمعی از مطبوعات و بوجود آمدن شکاف در جامعه مطبوعاتی می بایست انگیزه قوی داشته باشد. شما دلیل آن را چه می دانید؟ به نظر من علت آن اداره ارشاد با تکیه برضعف های درونی برخی افراد بود وگرنه ازطریق قانونی وبا استفاده ازظرفیت همه مطبوعاتی هامی توانستند به یک شکل آرام و مسالمت آمیز شرکت کنند و ما آماده بودیم که مسئولیت را به افراد جدید واگذار کنیم.
واقعا آماده بودید؟ واقعا آماده بودیم اما ارشاد می خواست نظرخودش را اعمال کند و افراد مورد نظر خودش را در خانه مطبوعات قرار بدهد و دقیقا می خواست خانه مطبوعات در اختیارش باشد.
ما مدتها می خواستیم خانه مطبوعات را به ثبت برسانیم به علت سنگ اندازیها نمی توانستیم، اما مسئولین ارشاد با نامه نگاری ها این را بردند و به ثبت رساندند و یک حمایت فرامطبوعاتی از آنها انجام دادند. از آن طرف ما را بازی دادند و سردواندند ولی ازاین طرف در سکوت ودر عرض یک روز با دادن یک اطلاعیه تلفنی عده ای را خبر کردند و یک مجمع تشکیل دادند.
برخورد هیئت مدیره دوره چهارم با این اتفاق چه بود؟ این روند را برنتافتند و سعی کردند از طریق نهادهای رسمی اقدام بشود. وزارت ارشاد خیلی علاقمند نبود اما سازمان بازرسی با نامه ای که داد عملا حرکت تشکیل خانه مطبوعات 551 را غیرقانونی اعلام کرد.
در این مدت تا پیش از ارائه گزارش سازمان بازرسی اقدامی جهت تعامل و حل دوستانه ماجرا انجام ندادید؟ بله ما جلسه ای را توسط چند نفر از دوستان در نهضت سوادآموزی در حضور آقای بلادیان برگزار کردیم و آن حرکت را مورد نقد و بررسی قرار دادیم و یکی ازدوستان اصلی 551 آنجا قبول کرد و قول شرف داد که چون روال درست نبوده استعفا بدهد و از خانه مطبوعات 551 بیرون بیاید. ولی متاسفانه به آن قول عمل نشد و ما دیدیم که اراده ای بالاتر از این وجود دارد که یک فرد در جلسه بیاید ومتوجه اشتباهش بشود و بخواهد کنار بکشد، وجود دارد.
جناب افتخار، در این وقایع عده ای نظر خود را علنی اعلام کردند و خانه مطبوعات 551 را تشکیل دادند اما عده ای دیگر بودند که به صورت ظاهری شاید تا آخر هم همراه بودند، درجلسات مربوط م/الف هم حاضر بودند اما هرگز حاضر نشدند هزینه ای بدهند، برای خودشان شانیت خاصی قائل بودند، اطلاعیه ها ، مواضع و مطالب را منتشر نمی کردند، موضع گیری نمی کردند. بعدها دیده شد به هرچه می خواستند رسیده اند. در حالی که آنها به واسطه برخی مسائل بیشترین سهم از اگهی ها را هم داشتند، حاضر به هزینه دادن نشدند تا منافعشان به خطر نیفتد و در عوض تعدادی از مطبوعاتی های مستقل جور آنها را کشیدند ولی آنها خط اتویشان هم به هم نخورد. نظر شما در این مورد چیست؟ شما روی نقطه ای هم دست گذاشتید که اگر منصفانه بخواهیم با آن برخورد کنیم باید بپذیریم که ما در همان زمانی که حرکت اعتراض به م/الف را دنبال می کردیم همه مطبوعات محلی و کشوری آمدند ولی برخی از افراد از همان ابتدا نظرات مخالف خودشان را دادند و به نظر من این حرکت یک ارزش بود اگرچه نظراتشان را قبول نداشتیم. اما متاسفانه برخی افراد هم در میان ما بودند که یکی به میخ می زدند و یکی به نعل. یعنی در سایه حرکت می کردند، گاهی با شما بودند و گاهی با غیر. بعد از مدتی ما دیدیم که عملا دراوج آن جایی که ما داریم به نتیجه می رسیم اینها از حرکت ما جدا شدند و رفتند و در جلسات ارشاد نشستند، ودر جلساتی که در تقابل با خانه مطبوعات دوره چهارم بودهم شرکت کردند. انسان باید صریح مواضعش را بیان کند و اینکه در یک دوره ای با این طرف باشد و بعد از اینکه دید این طرف افول کرده، رها کند و برود سراغ گروه دیگری که الان در قدرت هستند کارپسندیده ای نیست.
شما آسیب کدام گروه را بیشتر می دانید؟ قطعا رفتارهای سودجویانه آسیب می زند. اینکه الان سود نشریه ام این طرف است و با آنها باشم، اگر فردا امتیازی را از گروه مقابل گرفت رها کند و برود طرف آنها، خب قطعا این خطرش خیلی بیشتر از کسی است که علنی و راست حسینی مخالفت کند. مسلما حرکت افرادی که به سود شخصی اصالت می دهند و بودن را نه بر اساس آرمان و اعتقاد بلکه بر اساس منفعت انتخاب می کنند ضربه بیشترمی زند.
از بزرگترین آسیب های این رفتارها بی انگیزگی عده زیادی از جوانان مطبوعاتی بود. تعداد زیادی به این دلیل که می دیدند اینها در این قضایا موضعشان متزلزل است و یا دنبال جاه طلبی خودشان هستند مطبوعات را رها کردند و رفتند سراغ کار دیگر. یکی از دلایلی هم که بنده استعفا دادم این بود که می دیدم که عده ای که آمده بودند با اصرار در محل کار و درخانه که شما بیایید و بپذیرید و کاندیدا شوید و و در جریان اعتراضات هم بودند، ولی آرام آرام کنار کشیدند و ما تنها مانده بودیم و راهی غیر از اینکه این مسئولیت را کنار بگذاریم، نداشتیم.
راه حل مشخص شما برای برون رفت از این وضعیت چیست؟ من آقای حلالی را دارای ویژگیهای خوبی می بینم، امکانات خوبی را هم در اختیار دارد، در بسیاری از زمینه ها هم ایشان را آدم توانمندی می بینم البته انتقاداتی دارم کما اینکه به عملکرد خود بنده هم در خانه مطبوعات انتقاداتی وارد است. همچنین این طرف هم افراد توانمندی هستند که دارای ظرفیت خوبی برای جذب کمک ها در استان هستند. راه حل من این است که همه دوستان بیایند و کنار هم و هم افزایی کنند و مشکلات را حل کنند. نباید دنبال حذف یکدیگر باشیم. معیارهایی را به عنوان چارچوب قرار بدهیم و براساس آن معیارها حرکت بکنیم. حذف درامورهیچ وقت نتیجه نمی دهد.
ببینید آقای حلالی درست یا اشتباه در خانه مطبوعات ایرانیان موقعیتی کسب کرده است - هرچند من اعتقاد دارم اگر ایشان آنجا مطرح شد از ظرفیت هایی است که در دوره چهارم ایجاد شد- اما ما همین موقعیتی را که ایجاد شده به ابزاری برای تقابل نگیریم و انشاء ا... یک فرصت باشد برای نشستن در کنار همدیگر و حل مسئله.
درکارجمعی افراد را هم نمی شود تغییر داد، خصلتهای مختلفی درافراد وجود دارد، کسانی هستند که به سودمالی اصالت می دهند، بعضی قدرت طلب و جاه طلب هستند و ... به هرحال موجودیت ما همین است و با دانستن این واقعیت ها باید کنار همدیگر بنشینیم و مشکل را حل کنیم. نگذاریم دیگران برایمان پادرمیانی کنند و فرصتها را ازبین نبریم.
لطفا از سرپرستی کیهان و آقای افتخار بپرسید
که با توجه به عدم اهمیت موضوع از مصاحبه حذف شد.