از دوران باستان، سفرهي ايرانيان متنوع، رنگي و مقوي و نان هم يار ثابت سفرهي ايراني و يار و همراه و قوت هميشگي ايرانيان بود. عزيز شدن نان و لذيذ ماندن آن نزد ايرانيان دلايل مختلفي داشت. اين كه سفرهي ايرانيان از قديم هميشه پر و رنگي و متنوع بود بر ميگردد به كار وتلاش و سخت كوشي ايرانيان باستان در به دست آوردن نان.
اگر به پيشینه ی تمدنهاي قديم نگاهي داشته باشيم تمدن ايراني و يا همان آرياييها با اختراعات و ابداعات خود آغازگر تحول در صنعت، كشاورزي، فرهنگ، اجتماع و... بودند. ايرانيان اولين مردماني بودند كه حيوانات خانگي را برای بهرهمندي تربيت كردند. مس را پيدا كردند و آتش را كشف. ذوب فلزات را آغاز كردند و كشاورزي را برای كاشت و برداشت آماده. سكه را ضرب كردند و نخ را ريساندند.
اولين مردماني كه حروف الفبا را ساختند و به كرويت زمين پي بردند و كتاب خواندند. اولين مردماني كه و.....
پس سفره ی یک ایرانی تلاشگر، سخت كوش و جستجوگر بايد رنگي ومتنوع و مقوي ميبود كه چنين بود.
نان هم از قديم عزيز ايرانيان بود و قوت و قاتق آنها. اين وابستگي و دلبستگي نان به ايرانيان شايد به همان اختراع آن توسط خودشان برگردد. نان وقتي با دسترنج و تلاش به دست آيد عزيز و دوست داشتني ميشود. اين وابستگي و دلبستگي چنان بود كه نان نزد ايرانيان حالت تقدس به خود گرفت. به طوري كه اگر گوشهاي و يا تكه ناني در بيرون از سفره ميريخت و يا از دستي ميافتاد گناه ميشمردند و كفران نعمت ميدانستند. يا با بی توجهي به زیر پامی رفت موهاي بدن از ترس آن سيخ ميشد. اما اگر برنجي كه مشابه آن است و يا ماكاروني كه محصول همان گندم است چنان چه سهوی و یا عمدی زير پابماند هيچ اتفاقي و عكس العملي و ترسي در انسان بوجود نميآورد. برکت و تقدس نان نزد ايرانيان به ياري و همراهي ديرينهي آن است. شايد دليل روشني كه دولتهاي گذشته يعني دوران سازندگي هاشمي و اصلاحات خاتمي كه تغييري در قیمت نان به وجود نياوردند و سوبسید يا همان يارانه آن را از جيب دولت هايشان ميدادند، ترس از همان تقدس نان بود و نفرين صاحبان آن. شايد هم به دليل اينكه نان از قديم يار و عزيز و قوت و قوُت سفره ايرانيان بود نميخواستند آن تركيب و تنوع سفرهرا به هم بريزند و قيمت آن را ثابت نگه ميداشتند تا سفرهي ايراني به بركت آن پررنگ و حرمت اش باقي بماند. اما ميبينيم دولت احمدي نژاد نزديك به دو سال است كه به بهانهي هدفمندي يارانهها، يارانهي نان را قطع و نان ده توماني را به 150 تومان رساند تا نان نيز از سفرهي ايرانيان خارج و سوار بر قطار گراني در جامعه شود.

اگر دولت احمدي نژاد در مرحله ي اول گراني نان، آن را از 10 تومان به 50 تومان رساند توجيه و بهانه آن ها بالا بردن كيفيت نان و تعديل نان خشكيها بود. اگرچه همین افزایش براي مردم فقير و کم درآمد سنگين بود.
در مرحله دوم كه از 50 تومان به 100 تومان رسید دليل آن را اجراي هدفمندي يارانهها و پرداخت 4500 تومان يارانه نان براي كمك و جبران آن به مردم دانستند. اين رياضت هم براي مردم شايسته و پذيرفتني نبود اما به اين اميد كه هدفمندی يارانه ها و يا به قول دولت، طرح تحول اقتصادي بتواند تحولي در زندگي مردم فقيرو كم درآمد بوجود بياورد به آن تن دادند.
در اين مرحله كه نه نامي براي آن گذاشتند و نه مناسبتي براي آن درست كرده بودند، بالا بردن قيمت نان از 100 تومان به 150 تومان چه پيامد و پيامي مي تواند براي مردم فقير و كم درآمد داشته باشد. اگر برای هر نفر در روز مثلن صبحانه دو، نهار سه و شام سه قرص نان خالی كه جمعن 8 نان و بدون هيچ قاتقي- حتي آن را با آب لوله هم خيس نكند- صرف نمايد در روز يك هزار و دویست تومان و در ماه ميشود 36 هزار تومان كه برابراست با كل يارانهي پرداختي به هر خانوار. بهتر نبود دولت قبل از انجام اين كار نگاهي به وضعيت اقتصادي جامعه، معیشت مردم و سفره ی آن ها ميانداخت و اين بار و فشار را به آنان تحميل نمي كرد؟ دولت چه تغيير مثبتي در زندگي مردم ايجاد كرد و چه چيزي به سفره آن ها آورد كه با گران كردن نان، آن را از سفره ي مردم پراند؟! سفرهاي كه قبلن خالي از آبگوشت، برنج، ميوه، مرغ و لبنيات و... شده بود!