از نیمه اسفند گذشته دوباره موج ریزگرد دست کم نیمی از پهنه کشور را فرا گرفته است. و همچنان در سکوت نهادهای مسئول شاهد واکنشها و اظهارنظرهای غلط، بی منطق و مطلقا فاقد بنیانهای فنی و علمی سازمانها و اشخاص مختلف در این باره هستیم. از تداوم پافشاری سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت محیط زیست بر این تصور که اگر ما در فلان تالاب خاص در فلان جای عراق درخت بکاریم مشکل ریزگرد حل می شود تا ادعای اخیر استانداری تهران که برای مفابله با این پدیده شهرداری باید با ماده ای چسبناک! روزی چند بار شهر را آبپاشی کند. دو سال پیش مطلبی نوشته بودم با این عنوان: "ریزگرد عربی و کلوخهای نادانی". دو سال گذشته است، پدیده طبیعی ریزگرد ادامه دارد اما بر خلاف تصور در این دو سال بارش کلوخهای نادانی هم به موازات آن نه تنها کمتر نشده بلکه افزایش یافته است. چند نکته بدیهی را در این مورد از نو مرور می کنیم:
1- هر موج ریزگرد به راحتی توسط تصاویر ماهواره ای قابل ردیابی است. تصویر همه ریزگردهای قبلی در سایت ناسا قابل مشاهده است. دیگر بار یادآوری می شود: ریزگرد با گردوغبار فرق دارد. منشاء محلی ندارد و خاستگاه ریزگردهایی که وارد ایران میشوند غالبا صحرای آفریقا و بیابانهای جنوب عربستان است. نه ما و بلکه همه جهان دور هم جمع شوند نمی توانند برای مهار ریزگرد سراسر صحرای آفریقا و بیابانهای عربستان را درخت بکارند.
2- ریزگرد حجم عظیمی از غبار است که هزاران متر به ارتفاع بالاتر می رود و هزاران کیلومتر به نقاط دورتر نقل مکان می کند. هم اکنون موج ریزگرد از ستیغهای چهار هزار متری زاگرس گذشته و در دشتهای مرکزی ایران به اصفهان رسیده است. ریزگرد سال 1979 حتی تا کشور سوئد هم پیش رفته بود. واقعیت این است که هنوز اقلیم شناسان نمی دانند که اولا منبع انرژی عظیمی که ریزگرد را ایجاد می کند چیست و دوما این منبع در چه دوره های زمانی فعال می شود. فعلا تصور این است که ریزگرد با دوره های شدت و ضعف زبانه های خورشیدی مرتبط است. اما ظاهرا حتی برخی مجامع علمی در ایران ( از همه بیشتر مرکز تحقیقات جنگلها و مراتع) اصرار بر تقلیل موضوع دارند به مفاهیم ساده ای که عمدتا فقط در مقیاسهای محلی قابل توجیه هستند. مثلا اینکه ریزگرد اصفهان ناشی از کم آبی زاینده رود است. یا اینکه اگر ترکیه فلان سد را نمی ساخت کلا جهان با پدیده ریزگرد رودررو نمی شد. ایران هم سازمان هواشناسی دارد هم مرکز ملی اقلیم شناسی. این دو سکوت کرده اند و سازمانها و نهادهای نه چندان مسئول به سبک نوجوانان باهوش و کنجکاو سعی می کنند در این باره هر روز کشف ذهنی تازه ای منتشر کنند. کشفی که البته جذاب و هیجان انگیز است اما مطلقا ارزش علمی ندارد.
3- این پیشنهاد آبپاشی تهران با ماده چسبناک دیگر از آن حرفهاست. ظاهرا موضوع آبپاشی تهران برای شماری از مقامات مسئول کنونی ماجرایی بسیار جذاب است و به هر بهانه یی آن را مطرح می کنند. واقعا اینکه هدفشان از دست کم یک بار آبپاشی پایتخت چیست نکته ای است که بعید است فهم آن از هیچ رمل و اسطرلابی بر بیاید. پهنه هشتصد کیلومتر مربعی تهران را با چقدر آب و چند صد هلیکوپتر می خواهید آبپاشی کنید؟ بعد از هر آبپاشی چند ثانیه بعد که وزش باد دوباره آسمان شهر را پر از غبار کرد چکار میکنید؟ آن ماده چسبناک موصوف چه بلایی بر سر شهروندان و پوشش گیاهی شهر می آورد؟ واقعا این طرح چطور به ذهن شما رسیده است؟ لابد همانطور که طرح آبپاشی قبلی تهران آمده بود یا طرح اتصال خزر به خلیج فارس.
4- برای رد همه فرضهای قبلی در باره منشاء ریزگرد خوب است فقط به همین یک نکته توجه کنیم که ریزگرد در اسفند و فروردین که خاک در ایران و عراق نمدار است و از بیشترین پوشش گیاهی برخوردار است شدت می گیرد و برعکس در مرداد و شهریور که خاک خشک و تفتیده است و حفاظ گیاهی ندارد فروکش می کند.
5- اما ظاهرا مقامات در آبپاشی لذتی یافته اند که فحول اهل فن از آن بی خبرند. بگذریم.