همیشه وقتی اسم از انتخابات به میان می آید ناخودآگاه مردم به یاد وعده هایی که همیشه جامع عمل نمی پوشند می افتد و حرف هایی می زنند که هم حق است و هم جوابی برای آن نمی توان یافت.
بررسی برای رسیدن به یک تحلیل درست از حضور یا عدم حضور و دلایل آن از چند بعد قابل بررسی است. اولین و مهمترین نگاه به دلایل نارضایتی مردم و نا امید شدن آنها از انتخاب کسانی هستند که بعنوان نماینده مردم به مجلس راه پیدا می کنند اما به جای آنکه وکیل الرعیا باشند وکیل الدوله می شوند و تمام وعده هایی را که تا قبل از رفتن به مجلس در مجالس و محافل به مردم می دادند با ورودشان به خانه ملت به باد فراموشی می سپارند. اما گاهی نگاه به نوع نگاه و نحوه انتخاب مردم هم جای سوال دارد؟ بسیار حوزه های انتختبیه هسند که نمایندگانی را به صورت ادواری به مجلس می فرستند و وقتی پای سخنانشان می نشینی از عملکرد وی رضایت ندارند. یکی از دلایل این امر قرار دادن شاخص هایی برای رای دادن به فرد مورد نظر است که در ارزیابی یک نماینده موفق و سودمند برای مجلس قانون گذاری هیچ نقشی ندارند و به جای پرداختن به توانایی های آنها به قوم و قبیله و جدشان نظر می اندازند.
دلیل بعدی معدود بودن شرکت کنندگان در انتخابات می باشد که این نیامدن ها نه تنها هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه موجب می شود بهترین ها از پای گذاشتن در مجلس باز بمانند و ضرر و زیان آن را خود مردم خواهند دید. هرچه جامعه آماری شرکت کننده در انتخاب بیشتر باشد بی شک انتخابی موفق تر به همراه دارد.
یک دید دیگر به انتخابات نگاهی داخلی و بومی است و وقتی نگاه به انتخابات را از مرزها نگذرانیم به اهمیت انتخابات و توجه همه دنیا به آن غافل خواهیم ماند. بازتاب ها پس از انتخابات از رسانه های مختلف جهان درباره انتخابات ایران نشان از اهمیت استراتژیک و بین المللی این حادثه دارد و کنارکشیدن از انتخابات یک نوع از دست دادن سهمی است که حق هر انسانی است و ناخواسته باعث می شود تا قدرت سیاسی و دیپلماتیک کشور را تضعیف کند.
دور دوم انتخابات همچون دور اول برگزار می شود ولی گرمای انتخابات و حضور مردم برای پر کردن سبد انقلاب چیزی است که در این بین اهمیت خاص خود را دارد. بخش بزرگی از این پررنگ کردن حضور به نامزدهای انتخاباتی هم برمی گردد که تا چه اندازه می توانند حرفهایی بزنند که مخاطبین خود را برای انتخاب آنها بعنوان یک مصوب و ناظر قانون راضی نمایند.