"کسی دیگه حواسش به خرمشهر نیست! ولله جوونای ما اینجا هیچی ندارن! 23 ساله که همه این بچهها چشم انتظار تکمیل همین یه دونه استادیوم نشستن! ما این درد رو به کی…". جمال این جملات را که میگفت صدایش میلرزید، هنوز حرفش تمام نشده بود که صدایش در حجم سرفههای شدیدش گم شد. او پدری است که حالا بعد از سالها انتظار، انگار آرزوی پا به توپ شدن فرزندش را در ورزشگاه نیمهتمام جهان آرا به خاک سپرده است.
به خاک خرمشهر که پا میگذاری و از ورزشگاه جهانآرا که سراغ میگیری کسی نیست که نداند این ورزشگاه کجاست و چه بر سر آن آمده است. ورزشگاهی که یکی از بزرگترین پروژههای ورزشی خوزستان به شمار میآید و اکنون با گذشت 23 سال از کلنگ زنی آن، هنوز به بهرهبرداری نرسیده است تا همچنان جزو یکی از بیشمار آرزوهای دستنیافتنی مردم خرمشهر باشد.
روند ساخت این ورزشگاه که کلنگ آن در سال 74 به زمین کوبیده شد تا سال 87 ادامه یافت اما در ادامه و از همان سال این پروژه به علت نبود اعتبارات، متوقف شد. با گذشت چند سال از توقف عملیات اجرایی، طی مصوبهای از جانب هیات دولت در سال 91 مبلغ 350 میلیون تومان برای از سرگیری روند ساخت و ساز این ورزشگاه در نظر گرفته شد که آن زمان پیشبینی میشد اگر اعتبارات مورد نیاز تزریق شود، ورزشگاه جهانآرا در مدت 18 ماه به بهرهبرداری برسد اما با گذشت 6 سال، همچنان سکوهای استادیوم نیمهکاره جهانآرا در سکوت سردی به سر میبرد.
برای تهیه گزارش وارد استادیوم شهید جهانآرا میشوم و با خروارها خاک مواجه میشوم، با خود حدس میزنم باید استادیوم کمی آن طرفتر باشد و هنوز اطمینان ندارم که اینجا ورزشگاه باشد! از چند نفر میپرسم اینجا ورزشگاه جهانآرا است؟ و کارگری که در اینجا مشغول به کار است، این اطمینان را به من میدهد که درست آمدهام، اینجا ورزشگاه شهیدجهانآرا است، همان ورزشگاهی که 23 سال از کلنگ ساخت آن میگذرد اما گویا پس از سالها کوبیدن پتک پولادین بر سر آن، هنوز چندان شکل و شمایل ورزشگاه به خود نگرفته است.
یکی از جوانان خرمشهری که در ورزشگاه پرسه میزند، با خشم و اندوهِ سالها انتظار، میگوید: "زمانی خرمشهر و آبادان حرف اول رو توی ایران میزدن اما الان چی؟ کاش مسوولین فکری به حال اینجا کنند. این حق جوونای خرمشهری که بیشتر اونها پدرا و مادرشون و اقوامشون را برای دفاع از خاک ایران از دست دادن، نیست. چرا با گذشت این همه سال به جای بازی در ورزشگاه جهانآرا، هنوز باید در زمینهای خاکی بازی کنیم و بعد هم مصدوم بشیم؟ به نظرتون این حق ماست؟ 8 سال با دست خالی جنگیدیم، مگر فرقی کرد؟ اون موقع توپ و تیر و ترکش بود، الان هم توپ و تیر و ترکش داریم؛ هنوز بعد از 30 سال وقتی تو زمین خاکی با توپ به سمت تیر دروازه میریم، خار و سنگ و میخ، مثل ترکش توی پاهامون فرو میره! این فرقش با ترکش جنگ چیه؟!"
کمی آن طرفتر یک کارگر که مشغول کار است، میگوید: "این ورزشگاه میتونست در تمام این سالها مکانی برای شادی نوجوونا و جوونای خرمشهری که از حداقلها محروم هستن، باشه." او کمی مکث میکند و با تمام حسرتی که در چشمانش نمایان است، آهی میکشد و ادامه میدهد: "حیف، حیف..."
"کسی دیگه حواسش به خرمشهر نیست! ولله جوونای ما اینجا هیچی ندارن!! 23 ساله که همه این بچهها چشم انتظار تکمیل همین یه دونه استادیوم نشستن! خو این درد رو به کی …"؛ جمال این جملات را که میگفت صدایش میلرزید، هنوز حرفش تمام نشده بود که صدایش در حجم سرفههای شدید کمی دور شد. به او میگویم مسوولان در خرمشهر یک ورشگاه دیگر به نام نفت و گاز اروندان نیز ساختهاند و شاید به همین دلیل اتمام ورزشگاه جهانآرا به تاخیر افتاده است. عادل نمیگذارد جمله من تمام شود و میگوید: "هر گلی بوی خودش رو داره. ما ورزشگاه جهانآرا رو میخواهیم تا ورزشمون رنگ و روی دیگهای بگیره. اینجا فوتبالیستهای خوبی داره که میتونند بهتر هم بشن. به ما میگن بودجهای برای اتمام این پروژه نیست، مگه میشه باور کرد که بودجه نباشه؟!"
ساعت نزدیکای 11 ظهر است؛ خورشید بر زمین مسلطتر میشود، هوا شدیدا گرم و دَم است، پیرمردی که سر و وضع مناسبی ندارد با دوچرخه وارد ورزشگاه میشود، بعد میبینم که به سراغ زبالههایی که درون محوطه ورزشگاه ریخته شده است میرود و شروع به جمع کردن آنهامیکند؛ با خودم گفتم "احتمالا او تنها کسی باشد که از طولانی شدن روند ساخت ورزشگاه راضی است."
کارگران به نوبت با گاریهایشان در حال انتقال ماسهها به درون استادیوم هستند، در همین حین یکی از آنها میگوید: "از آذرماه سال گذشته در حال آمادهسازی پیست دو و میدانی هستیم و تا چند ماه دیگه آماده میشه ولی نمیدونم زمین چمن، جایگاه تماشاگران و ویآیپی چه موقع آماده میشن اما بیشک زمانبره."
این ورزشگاه سالنهایی از جمله سالن شمشیربازی، کشتی، تیراندازی، کبدی، شطرنج، بوکس و غیره هم دارد که البته برخی از این سالنها به دلیل قرار گرفتن در مجاور استادیوم در حال ساخت، از وضعیت نامناسبی برخوردار هستند. با خودم میگویم " آیا کسی هم برای ورزش به این سالنها میآید؟ اگر من بودم هرگز پایم را به این سالنها که انگار در وسط یک مخروبه بنا شدهاند، نمیگذاشتم."
وارد ساختمان ویآیپی استادیوم میشوم، نخست کمی میترسم، انگار وارد یکی از ساختمانهای به جا مانده از جنگ میشوم، این تصویر برای لحظهای از ذهنم عبور میکند که یکی از کارگران به یکباره میگوید: "خانم میخواهید با این خانم عکاس همراهتون طبقههای بالایی ویآیپی رو هم ببینید؟" بدمان نمیآید و پلهها را با هراس سقوط از ارتفاع بالا میرویم، به عکاس میگویم: "از این بالا طوری عکس بگیر که در حال ساخت بودن جایگاه تماشاگران و خرابیهای اطرف آن هم مشخص شود." بعد هم لنز دوربین موبایل را به سمت خودم نشانه میگیرم تا از آن بالا با استادیوم جهانآرا یک خویشانداز ثبت کرده باشم!"
امین دارابی، مدیر پروژههای ورزشی خرمشهر درخصوص روند آمادهسازی این ورزشگاه، میگوید:" کلنگ ورزشگاه جهان آرا خرمشهر در سال 1374 به زمین زده شد و متاسفانه نزدیک 23 سال است که به دلیل نبود بودجه مورد نیاز هنوز به بهرهبرداری نرسیده است اما خوشبختانه امسال با تلاش نماینده مردم خرمشهر و مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان، اعتباری از محل اعتبارات ملی برای این پروژه در نظر گرفته شده است که در این زمینه منطقه آزاد اروند نیز کمکهایی را داشته است و پیشبینی میشود که استادیوم جهانآرا در دهه فجر به بهرهبرداری برسد."
دارابی که به پایان مراحل ساخت این استادیوم و پیست دو و میدانی آن در زمان پیشبینی شده بسیار امیدوار است، ادامه میدهد: "بازسازی این پروژه که مراحل ساخت آن برای چندین بار به دلیل نبود بودجه متوقف شد شامل ساختمان ویآیپی، جایگاه تماشاگران، تکمیل روشنایی مجموعه، بهسازی چمن ورزشگاه و پیست دو و میدانی میشود. همچنین قرار است در کنار این ورزشگاه یک جاده سلامت جهت استفاده عموم مردم به ویژه خانوادهها ایجاد شود."
از آنجا که فقط چهار ماه تا آغاز دهه فجر زمان باقیست، باید دید که این رویای کهن در میان هزاران آرزوی از دست رفته مردم خرمشهر اینبار به واقعیت بدل میشود یا خیر؟ آیا جوانان خرمشهری میتوانند روزی در زمین چمن جهانآرا در پیکاری برابر به مصاف حریفان خود بروند، پا به توپ شوند، حریفان خود را دریبل بزنند، خودی نشان دهند و بعد توپ را به تور دروازه حریفان پچسبانند؟ آیا پس از سناریوی ورزشگاه غدیر اهواز که ساخت آن 17 سال به طول انجامید و در اواخر سال 90 افتتاح شد، جهانآرا نیز امسال بنا به وعدههای پیشین به بهرهبرداری میرسد؟
همینطور که تمام این پرسشها در سرم رژه میروند ورزشگاه جهانآرا را ترک میکنم، آن هم به امید "دهه فجر" که شاید همراه با مسوولان برای آیین افتتاح، دوباره پا به این ورزشگاه بگذارم.