بیش از یک قرن پیش که نخستین چاه نفت در مسجدسلیمان یکی از شهرستانهای خوزستان فوران کرد هیچکس گمان نمیکرد روزی این طلای سیاه برای مردمان این استان به بلای سیاه تبدیل شود.
استخراج نفت همواره با عواملی از جمله مشکلات زیست محیطی، بهداشتی، سلامتی و حتی مشکلات عمرانی همراه بوده، اگرچه همه این عوامل راهحلهایی دارند ولی آنچه که موجب نارضایتی خوزستانیها شده عدم توجه مسئولان به این راه حلها است.
حجم عمدهای از درآمدهای کشور به تبع وجود بیش از 80 درصد از ذخایر نفتی و گازی، از استان خوزستان تامین میشود با این حال این نعمت خدادادی به دلیل تصمیمات اشتباه انسانی تاکنون نه تنها نتوانسته مشکل بیکاری خوزستانیها را حل کند بلکه به علل اصلی بزرگترین مشکلات خوزستانیها نیز تبدیل شده است.
علتهایی چون ریزگردها(برای استخراج نفت، دشتها و تالابهای خوزستان را خشک کردند که بعدها به کانون ریزگرد تبدیل شدند)، افزایش بیماریهای تنفسی و سرطان در خوزستان در پی ریزگردها و آلودگیهای نفتی، افزایش اختلاف طبقاتی در بین کارکنان شرکت نفت و مردم عادی(که از بعد جامعه شناسی با کنشها و واکنشهایی همراه است) و کاهش سطح امیدواری(هزاران انسان فقیر در کنار لولههای نفت با حداقل امکانات در خوزستان به گذران عمر میپردازند).
همه این دلایل و البته هزاران دلیل دیگر سبب میشود که برای کاهش بار منفی مشکلات به وجود آمده برای مردم خوزستان سهمی از درآمدهای نفتی درنظر گرفته شود تا با هزینه در حوزههای مختلف بتوان به نوعی جبران مافات کرد.
سرانجام با پیگیریهای مکرر سهمی از درآمدهای نفتی(چیزی در حدود 3 الی 4 درصد) در نظر گرفته شد اما نه فقط برای خوزستان بلکه برای همه مناطق نفتخیز و مناطق محروم کشور از اینرو برای تشریح سهم خوزستان از نفت به سراغ هدایتالله خادمی نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی رفتیم تا با گفتوگو با وی به میزان نداشتههای استراتژیکترین استان کشور از فروش طلای سیاه پیببریم.
در ادامه نخست نکات کلیدی و سپس مشروح مصاحبه را میخوانید.
*آسیبهایی که نفت به خوزستان زد قابل جبران نیست
*مردم مواد شیمیایی فرایند استخراج نفت را استنشاق میکنند
*دولت برای خوزستان سهمی جداگانه در نظر بگیرد
*زخم جنگ را هنوز میتوان بر چهره آبادان و خرمشهر دید
*برداشت نفت از خوزستان فقط یک سرزمین سوخته به جا میگذارد
*مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز باید فردی با انگیزه باشد
قبل از ورود به بحث سهم خوزستان از نفت، گذری بزنیم به محرومیتهای خوزستان که با وجود درآمدهای هنگفت نفت همچنان آشکار هستند، به نظر شما نفت از علل تشدیدکننده محرومیتهای خوزستان است؟
محرومیت خوزستان ابعاد و دلایل مختلفی دارد نخست اینکه خوزستان 8 سال درگیر جنگ بود؛ معمولا پس از پایان جنگ، کشورها غرامت جنگ را از کشور مهاجم میگیرند و صرف بازسازی استانهای آسیبدیده میکنند، به دلایلی ما این غرامت را (به دلیل خرابیهایی که دشمن تحمیل کرد) نگرفتیم.
از طرف دیگر برای بازسازی خوزستان نیاز به منابع مالی در خور خدمات بود که این اتفاق هم نیفتاد و این منابع تخصیص داده نشد و این چنین است که هنوز هم آثار جنگ در نقاط مختلف خوزستان دیده میشود.
پس یکی از دلایل محرومیتهای خوزستان جنگ بود و اما دلیل دیگر؛ خوزستان مرکز تولید نفت است. فرایند تولید نفت آسیبهای بسیار زیادی به آب، خاک، هوا و محیط زیست میزند.
فرایند تولید نفت با روشهایی که ما در کشور به کار گرفتیم و از سوی دیگر از سیستمهای محافظتی استفاده نکردیم و حتی دهها و صدها مواد شیمیایی را در محیط زیست رها کردیم، آسیب زیادی به محیط پیرامون ما وارد کرده، آسیبهایی که واقعا قابل جبران نیستند.
با توجه به مشکلاتی که گفتید نفت برای خوزستان به وجود آورده، وزارت نفت چه نقشی دارد و باید چکار کند؟
در کشورهای دیگر برای استخراج نفت به گونهای عمل میکنند که به محیط زیستشان صدمهای وارد نشود چرا که اولویتشان محیط زیست است. در حالی که خاک محیط پیرامونی ما آلوده به دهها مواد شیمیایی است که وقتی بادی میوزد و گردوخاکی بلند میشود به ریههای خوزستانیها میرود و مردم این مواد شیمیایی را استنشاق میکنند برای همین هم هست که بیماری در خوزستان بیشتر شده است.
چون خوزستان مرکز نفت کشور است و از طرف دیگر نفت هزاران صدمه به خاک، هوا و محیط زیست استان وارد کرده به طوری که زمینهای خوزستان تا هزاران سال آینده برای کشاورزی مشکل خواهند داشت بنابراین نفت باید جریمهای برای رفع این مشکلات و بازسازی زیرساختها بدهد.
به نظر شما تا حالا حق خوزستان از نفت داده شده؟ اختصاص سهم 3 درصدی از درآمدهای نفتی به مناطق نفتخیز و مناطق محروم فایدهای هم به حال خوزستان دارد؟
متاسفانه آنچه که باید در شان خوزستان باشد انجام ندادهاند . خوزستان را به عنوان یک رودخانهای میبینند که میگویند "برداریم و ببریم" کاری هم ندارند که به فکر حل مشکلات استان باشند و فقط میخواهند از این رودخانه منابع برداشت کنند تا بلاخره تمام و خشک شود.
برای بازسازی و ضرباتی که برداشت نفت به خوزستان زده باید سهم خوبی از درآمد کشور که همان پول نفت است، برای خوزستان در نظر گرفته شود.
در ابتدا صحبت درباره یک درصد سهم بود بعدها شد دو درصد و در آخر هم به رقم 3 درصد رسید منتها این 3 درصد همانطور که گفتید فقط برای خوزستان نیست بلکه همه مناطق نفتی و مناطق محروم کشور را نیز شامل میشود.
در ضمن پس از آن بحثهای دیگری به میان میآید که در نهایت سهم خاصی نصیب خوزستان نمیشود. مثلا میبینیم که وزارت نفت در چند پروژه مثل مدرسه سازی و کارهایی در این حد و حدود ورود میکند که اصلا نه در شان خوزستان است و نه مشکلی از خوزستان را حل میکند.
از سوی دیگر مثلا تصویب میکنیم رقمی از نفت به بودجه خوزستان اضافه شود یک مرتبه میبینیم که اگر قرار بوده مبلغی را از طریق نفت به بودجه خوزستان داده شود از آن سو از موارد دیگر بودجه همان مبلغ را کم میکنند یعنی در واقع "هیچی".
به نوعی میتوان گفت فقط یک چیزی را به ما میدهند ولی جور دیگری آن را از ما میگیرند بنابراین بودجهای که به ما داده میشود بودجه قابل قبولی نیست که بتوانیم خوزستان را بسازیم و صدمات وارده از جنگ و نفت را برطرف کنیم و یا اینکه حداقل از ورود صدماتی بیشتر از آنچه تا کنون وارد شده ممانعت کنیم.
نظر نمایندگان در این زمینه چیست؟ شما از این بودجه و سهم راضی هستید؟
ما از این وضعیت راضی نیستیم؛ بودجهای که به خوزستان داده شده بودجه کمی است و در بخش عمرانی تقریبا در حدی که باید پروژهای نداریم.
سال گذشته سهم خوزستان از نفت چقدر بود؟
رقم دقیقش را یادم نیست ولی کل سهمی که باید میدادند را ندادند و آنچه را هم که دادند از سرفصلهای بودجه و یا جای دیگری که حقمان بوده کاهش دادند. در اصل میتوان گفت هیچی ندادند؛ فقط وزارت نفت یه سری کارای کوچک و نخودی انجام داده تا مثلا تصمیمگیرندگان را قانع کرده باشد.
ما متناسب با خوزستان این سهم را قبول نداریم سهم خوزستان باید خیلی بیشتر باشد. فقط برای استان خوزستان باید 3 الی 4درصد اختصاص داده شود تا استان برای مدت مدیدی بازسازی شود و وقتی هم بودجهای میدهند از جای دیگر کمش نکنند.
استاندار، مسئولان استانی و نمایندگان استان برای اخذ سهم خوزستان از نفت چه نقشی دارند؟
همین 3 درصد سهم مناطق نفتخیز و محروم را هم نمایندگان خوزستان تلاش کردند که به نتیجه رسید ولی خب بالاخره باید در نظر داشت که این موضوعات لازم است ابتدا در مجلس رای بیاورند.
متاسفانه وضعیت جوری شده که همه بخشی نگر شدهاند و فراموش کردهاند که اکثر درآمد کشور از خوزستان است و حتی فراموش میکنند که خوزستان در 8 سال جنگ همه زیرساختهایش نابود شد به طوری که زخم جنگ را هنوز میتوان بر چهره آبادان و خرمشهر دید.
وقتی که موضوعی به مجلس میآید و تا میگوییم "خوزستان"، بقیه نمایندهها هم موضع میگیرند و میگویند «پس به ما هم سهم بدهید چرا به ما سهم نمیدهید مگر ما چه فرقی میکنیم».
زمانی که خوزستانیها در جنگ بمباران میشدند، دیگر استانهایی که در تیررس دشمن نبودند با دلار و ارز 7 تومانی درگیر بازسازی استانهایشان بودند اکنون اگر در مجلس از سهم خوزستان حرف بزنیم آنها هم به همین اندازه مدعی هستند سهم بگیرند چرا که بخشینگر شدهاند و کلی نگر و ملی فکر نمیکنند.
با این شرایطی که از مجلس توضیح دادید راه بعدی به نقش دولت ختم میشود تا بلکه بتوان سهمی جداگانه برای خوزستان در نظر گرفت، بفرمایید دولت در این زمینه چه کمکی باید به خوزستان کند؟
دولت باید بودجه جداگانهای برای خوزستان پیشبینی کند؛ یکسری مصوبات خوبی در سال 94 و 95 ارائه شد ولی اجرایی نشد، علاوه بر اینکه این مصوبات باید اجرایی شوند دولت میتواند با تخصیص یک بودجه در خور و شان خوزستان به بازسازی این استان کمک زیادی کند.
استاندار خوزستان در اکثر مجالس خود را نماینده رئیس جمهور و دولت میداند به نظر شما آقای شریعتی در این راستا و برای گرفتن سهم خوزستان از نفت به چه صورت میتواند اقدام کند؟
شریعتی که واقعا در حال پیگیری است و زحماتش را هم میکشد و فشارها را هم به دولت وارد میکند، جلسات متفاوتی را میگیرد با نمایندگان هماهنگ میکند به طوری که در جاهایی ما او را پشتیبانی میکنیم و در جاهایی دیگر ما پیش میرویم و یا در جاهایی هم استاندار به پیش میرود.
نقش استاندار واقعا خوب است و پیگیریهایش را هم انجام داده و البته پیگیریهایش هم موثر بوده منتها به دلیل نگاه بخشی و نیز اینکه خوزستانیها در دولت نقش زیادی ندارند بنابراین مرکز با برخی مسائل موافقت نمیکند و فکر میکند چون ما خوزستانی هستیم زیاده خواهی میکنیم تا یک چیز اضافی به استان داده شود در صورتی که باید به خوزستان به دلیل اینکه مرکز درآمد ایران است رسیدگی بیشتری شود.
خوزستان اکنون حتی زیرساختهای لازم را ندارد در حالی که اگر به استانهای دیگر سفر کنیم همانهایی که 40 سال پیش آرزو داشتند مثل اهواز، خرمشهر و یا آبادان باشند وضعیتشان از ما بهتر است و اکنون فاصله ما با دیگر استانها از نظر توسعه زیاد شده، آنها توسعه پیدا کردند ولی ما توسعه پیدا نکردیم و همان وضعیت گذشته را هم به دلیل تخریبهای ناشی از جنگ از دست دادیم.
برداشت نفت از خوزستان فقط یک سرزمین سوخته به جا میگذارد. شهرهایی مثل هفتگل و مسجد سلیمان که نفتش را بردند بعدا رها شد در حالی که نباید این چنین باشد. مسئولان این آسیبی که به شهرهای نفتی خوزستان وارد کردند را چگونه میخواهند جبران کنند؟! حتی با انجام برخی پروژهها بخشی از خسارت را هم جبران نکردند.
شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در خوزستان مستقر است و مسئولانش از نزدیک مشکلات مردم استان را میبینند و قطعا از آسیبهایی که نفت به این مردم میزند باخبرند؛ توضیح دهید مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب چه مسئولیت و وظایفی در قبال مردم استان دارد؟
مدیر عامل شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب اگر به فکر مردم خوزستان باشد و اگر طبق قوانین عمل کند باید کمک حداکثری را به خوزستان کند حتی در قوانین و مقررات آمده که ایشان میتواند این کمکها را انجام دهد.
پس چرا انجام نمیدهد؟
به نظرم مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب انگیزه اینچنین کارها را ندارد چرا که تا حالا انجام نداده است.
معتقدم مدیر باید کسی باشد که به فکر استان باشد. شما گذشته را ببینید در زمانی که بقیه مدیرعاملها بودند چه کارهای بزرگی در خوزستان انجام شده خیلی از جادهها و اتوبانها با پول نفت احداث شدند چون این مدیران به لحاظ قانونی اختیار دارند که این کارها را انجام دهند.
شما ببینید در زمان مرحوم حاتم پور و یا جشنساز که زمانی مدیرعامل شرکت نفت بودند چه کارهای بزرگ انجام و جادههای اساسی زده شد. این یک اصل است در دنیا که شرکتهای موجود در شهرها باید به مردم آن شهر اهمیت دهند به محیط پیرامونی برسد و خیلی هم خوب برسد و خدمات ارائه دهد.
به جز این اصل، بحث قانون را هم داریم که باید به خوزستان کمک شود که خب بعضی از دوستان اینکار را نمیکنند.
فکر نمیکنید سن و سال ایشان سبب شده که انگیزه کافی و یا حتی توان کافی برای کار نداشته باشد؟
خب بلاخره او بازنشسته شده بود و دوباره بر سر کار آورده شد از آن سو بلاخره در این سیستم، آقای زنگنه "بله قربانگو" میخواهد. البته در این زمینه انگیزه خود فرد بیشتر مهم است چون در زمان زنگنه در دوره قبل مدیران مناطق نفت خیز از اخیاراتشان استفاده میکردند و برای خوزستان هزینه میکردند و وزیر هم ایرادی نمیگرفت بنابراین به نظر من کمک به خوزستان بستگی به توانمندی و انگیزه مدیر عامل دارد البته یک سری کارهایی را هم انجام میدهند منتها کارهایی که به چشم نمیآید و قابل ملاحظه نیست.
به عنوان سخن پایانی اگر میخواهید جمعبندیی داشته باشد بفرمایید.
باید به خوزستان بیشتر رسیدگی شود اما از آنجا که اکنون در کشور نگاه بخشی نگری وجود دارد کسی این نگاه را به خوزستان ندارد ما مسئولان از جمله نمایندهها و استاندار و .. باید موضوعات را به صورت محکم پیگیری کنیم و از سوی دیگر خیلی از کارها را بر اساس اختیارات مدیرعاملهای مستقر در خوزستان میتوانند انجام دهند منتها چون گاها خیلی از مدیران دارای سمت در خوزستان فکر میکنند جایی که آمدهاند و نشستهاند اشتباه آمدهاند و نشستهاند بنابراین کاری نمیکنند که در جهت منافع استان باشد چون فکر میکنند که اگر این کارها را انجام دهند و مسئول بالادستی بفهمد او را جابه جا میکند در صورتی که کمک به خوزستان از اختیاراتشان است و میتوانند از این اختیارات استفاده کنند و معمولا مسئول بالا دستی هم خوشحال میشود وقتی که ببینند مدیر بتواند طبق قانون خدماتی را به استانش ارائه دهد.
با همه این تفاسیر سهم مردم را نیز نباید فراموش کرد؛ در ایران هر جا که توسعه پیدا کرد از بینش، روش و سطح اگاهی مردم آنجا بوده است بنابراین سهم مشارکت مردم مهم است متاسفانه در خوزستان مشکل دیگری که مانع توسعه میشود نگاه قرون وسطایی و نیز قوم و طایفه گرایی است.
تنها راه توسعه و پیشرفت خوزستان این است که ما بگویم یک ایرانی و جزو جامعه بشری و جزو امت اسلامی هستیم و کاری نداشته باشیم که کی کجایی است؛ متاسفانه این جداسازی قومیتی را در شهرهای خوزستان داریم که نمیگذارد پیشرفت کنیم. باید قوم گرایی را کنار بگذاریم و بر اساس شایسته سالاری کارها را انجام دهیم.