تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۰
کد خبر: ۱۶۸۳۳۶
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
مرگ آرام کارون در هیاهوی خشکسالی و گردوغبار خوزستان
در میزگرد بررسی علل پیدایش بی‌آبی یا کم‌آبی و راهکارهای آن عامل اصلی مشکلات موجود خوزستان خشک سالی عنوان نشد بلکه گفته شد خشک سالی تشدید کننده است ولی آن را متهم می‌کنند.

خوزستان از مهم‌ترین قطب‌‎های کشور در حوزه آب است و پتانسیل بالای آن در حوزه کشاورزی موجب شده که تعداد بسیاری از مردم به شغل کشاورزی و صنایع مرتبط روی آورند، بدون شک حذف یا قطع این چرخه عواقب جبران ناپذیری را به همراه خواهد داشت.

شوری آب در شهرستان‌های آبادان و خرمشهر، ممنوعیت کشت تابستانه در استان خوزستان و دیگر موارد در کنار سوء مدیریت‌ها و دستکاری در چرخه طبیعت این سوال را پیش می‌آورد که آیا این اقدامات خواسته یا ناخواسته انجام شده‌اند و دست‌هایی در پشت پرده گرداننده این امور هستند؟! قطعا پسخ این پرسش را باید از صاحب‌نظران و فعالان این عرصه جویا شد.

بررسی علل پیدایش بی‌آبی یا کم‌آبی، راهکارها در حوزه کشاورزی و صرفه‌جویی آب، وظایف و نقش سازمان‌های مردم نهاد در این حوزه و در مجموع بررسی ابعاد گوناگون حوزه آب در خوزستان، موجب شد تا خبرگزاری تسنیم با میزبانی از استاد برجسته در این زمینه، پژوهشگران نمونه کشوری و فعالان دلسوز استانی میزگردی را برگزار کند.

به همین منظور در خبرگزاری تسنیم میزگردی با حضور علی‌محمد آخوندعلی عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز، عبدالمجید قبیتی پژوهشگر حوزه کشاورزی و باغبانی، شبنم قنواتی، عضو تشکل مردم نهاد زیست محیطی در خوزستان برگزار شد و موضوعات مورد بررسی قرار گرفت.

* بخش وسیعی از خوزستان در حال تبدیل شدن به کویر است

* طوفان‌های گرد و غبار سلامتی را از مناطق پایین دست و بالا دست حوضه‌ها می‌گیرند

* نباید بدون مطالعه شرایط پایین دست، اقدام به دستکاری و برداشت آب کرد

* برخی بدون محاسبات و لحاظ آینده، فضای دولت را به سمت انتقال به سرشاخه‌های کویری و مرکزی برده‌اند

* کاهش آب رودخانه‌ها، موجب افزایش غلظت املاح و آلاینده‌ها در نتیجه آلودگی و شوری آب زیاد می‌شود

*مرگ آرام کارون پدیده وحشتناکی که در حال رخ دادن است

* علت اصلی مشکلات حوزه آبی؛ عدم مدیریت صحیح منابع آبی و وسوسه وجود آب مازاد در خوزستان است

از اینکه وقتتان را به ما دادید سپاسگزاریم؛ در ابتدا بفرمایید حوضه کارون و مرزهای جغرافیایی استان خوزستان چه ارتباطی باهم دارند و اصولا از دید منابع آب چگونه می‌توان اینها را از هم تفکیک و یا بطور جامع مدیریت کرد?

آخوندعلی: استان خوزستان از نظر دریافت آب در منتهی‌الیه بخش وسیعی از زاگرس قرار دارد که عمده خروجی روان آب‌های ناشی از ریزش‌های جوی در این مناطق از طریق چند رودخانه وارد این جلگه می‌شوند و نهایتا از طریق اروند رود و مجاری دیگر به خلیج فارس وارد می شوند.

آبی که این منطقه دریافت می‌کند روان‌آب‌های قابل توجهی است که قبلا حدود 30 درصد آب‌های سطحی کشور را به خود اختصاص می‌داد اما این عدد نباید فریبنده باشد و چون عدد بزرگی است فریبنده شده. الان این عدد خیلی کمتر شده و آب قابل استحصال نسبت به گذشته دچار کاهش معنی‌دار و چشم گیری شده است.

حوضه آب‌ریز تعریف دارد و آن منطقه‌ای است که مکان هندسی نقاط بلند و خط الرأس‌های آن، ریزش‌های جوی در آن محدوده را از مناطق دیگر جدا می‌کند. بنابراین ممکن است چند استان با مرزهای جغرافیایی متفاوت در یک حوضه یا چند حوضه آبریز قرار داشته باشند. اما حوضه یک منطقه واحد است که ممکن است کوچک یا بزرگ باشد. باران‌ها و ریزش‌های جوی که بر روی حوضه می‌بارند، بخشی نفوذ و صرف مراتع، جنگل‌ها و دیمزارها می‌شود و قسمت دیگری جاری می‌شود و رودخانه‌ها را شکل می‌دهند و این آبراهه‌ها منتهی الیه دارند که تالاب یا دریا است که خوزستان دراصل این موارد را دارد.

هم هور شادگان را برای حوضه مارون و جراحی، هم هورالعظیم برای خروجی کرخه و هم منتهی‌الیه کارون که در اصل به اروند رود و خلیج فارس منتهی می‌شود. بنابرین حوضه یک سیستم آبی بهم پیوسته است که ممکن است چند استان یا بخش‌هایی از چند استان با مرزهای جغرافیایی و سیاسی مختلف را در خود جای دهد. مدیریت جامع منابع آبی ایجاب می‌کند که حقوق آبی از پایین دست رعایت و به سمت بالا دست تعمیم داده شود. حق آبه‌های طبیعی را نمی‌توان به جرم پایین دست بودن از مناطق پایین سلب یا محیط زیست آن‌ها را تخریب کرد. حق مناطق بلند آب "سبز" است و حق مناطق پایین آب «آبی». مسائل جزیی را هم می‌شود حل کرد اما نه به شکلی فعلی.

چه پتانسیل‌های مهمی در جلگه و استان خوزستان وجود دارد که این استان را به لحاظ زیست محیطی با دیگر استان‌ها متمایز می‌کند؟

آخوندعلی: استان بزرگ خوزستان از نظر جمعیت و وسعت ویژگی‌های خاص خود را دارد. بخش وسیعی از استان دشت و جلگه است با وجود آنکه در حال تبدیل شدن به کویر است. رسوباتی که همراه سیلاب‌ها از بلندی‌های زاگرس آمده‌اند این دشت‌ها را ساخته‌اند و آب‌هایی که این رسوبات را در هزاران سال آورده‌اند و دشت‌‎ها را ساخته‌اند و نیز هوای گرم و سرد و چند اقلیمی آن شرایط کم نظیری برای کاشت انواع محصولات باغی و زراعی فراهم کرده است. دمای مناطق مختلف استان گاهی از زیر صفر در مناطق بلند و زمستان تا 50 درجه‌ی غالب در مرکز خوزستان، -اهواز- که معمولا از مرکز صدا وسیما اعلام می‌شود، می‌رسد.

با این ویژگی‌ها می‌توان در طول سال، انواع و اقسام تولیدات را مرتب از این آب و خاک داشته باشیم. خوزستان به لحاظ منابع آبی، قطب آب کشور بوده اگرچه ریزش‌های جوی آن در نیمه غربی آن بسیار کم است ولی آوردها و دریافت‌های جاری رودخانه‌های آن همانگونه که عرض شد قابل توجه است. می‌گویند هرکه «بامش بیش برفش بیشتر».

با این حال  چه خطراتی مردم را تهدید می‌کند؟

آخوندعلی: این منطقه وقتی دارای این ویژگی‌ها است، اکولوژی خاص خود را دارد و در طول هزاران سال این سیستم شکل گرفته و اگر بخواهیم با طبیعت همراهی کنیم باید به شرایط نه چندان دور این منطقه و ویژگی‌های آن برگردیم. این استان حدود 4 میلیون جمعیت دارد، قطب صنعت نفت و گاز است. قطب کشاورزی کشور و قطب آب است. اکثر سدهای بلند و نیروگاه‌های آبی در این منطقه هستند. همه اینها که گفتم سیستماتیک و زنجیره‌ای به هم مرتبط هستند و هر حلقه از این زنجیره که پاره و یا مخدوش شود کل سیستم را از هم می‌پاشد و پایداری اجزای این سیستم به همان آبی مربوط و وابسته است که ظاهرا بزرگی آن چشم بعضی را متوجه خود کرده و هر آنچه امروز مردم خوزستان تحمل می‌کنند ناشی از تنگ نظری‌ها و سوء مدیریت‌هایی است که از گذشته نه چندان دور برای این منطقه رقم خورده است.

این در حالی است که منافع ناشی از اجزای پیوسته آن متوجه کل مردم کشور است و مضرات ناشی از گسستن این پایداری هم متوجه همه مردم و کشور می‌شود. اگر آب از بالا دست کم یا قطع شود نیروگاه‌های برق آبی کشور تهدید می‌شود و شما با خاموشی در گرمای تابستان متوجه آن می‌شوید. تولیدات کشاورزی با کیفیت بالا و قیمت پایین که در فصول سرد و گرم سال به طور استثنایی بازارهای میوه و تربار تهران و مناطق دیگر را اشباع می‌کند محسوس خواهد شد. طوفان‌های گرد و غبار سلامتی و امان را از همه مناطق پایین دست و بالا دست حوضه‌ها می‌گیرند. شوری و آلودگی بر آب‌های پایین دست غالب و سلامتی انسان‌ها تهدید و بحران‌های اجتماعی ایجاد می‌شود و بسیاری موارد مضر دیگر که اطاله کلام می‌شود.

چه ارتباطی بین آب‌های جاری در جلگه خوزستان و محیط زیست وجود دارد و چگونه ممکن است حلقه پایداری محیط زیست شکسته شود؟

آخوندعلی: آنچه که به صورت برف و باران در حوضه‌ که تعریف شد می‌بارد، خود به صورت طبیعی که انطباق با شرایط محیط زیست دارد، به دو یا سه مؤلفه تقسیم شده و می‌شود و نباید به راحتی و سادگی به دلیل مشاهده رواناب و جریانی در بالا دست و بدون مطالعه شرایط پایین دست اقدام به دستکاری و برداشت آب کنیم. اگر بخواهیم اکولوژی سیستم حیاتی بالا، پایین و تمام مناطقی که آب از آنها می‌آید را حفظ کنیم، نباید بیش از حد در منابع آبی دستکاری و خسران ایجاد شود.

بخشی از این آب در قالب باران نفوذ می‌کند و برف بر روی بلندی‌ها می‌بارد و می‌ماند که علیرغم اینکه بلند است، مخزن به شمار می‌آید و در تابستان آرام آرام ذوب و به پایین می‌آید. همه چیز طبیعت حساب و کتاب دارد. برف در بلندی ذخیره می‌شود (بخاطر اختلاف ارتفاع و پایین بودن دما) تا بعدا هوای گرم بهار و تابستان ذوبش کند و آرام آرام پایین بیاید. اگر این اتفاق نیفتد و ما سیستم، نظم و تعادل آن را بهم بزنیم معلوم نیست چه اتفاق دیگری رخ می‌دهد. هرکاری براساس حساب و کتاب تنظیم شده است.

این اتفاق که در طول هزاران سال رخ داده و شعر معروف «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»، این داستان میلیون‌ها سال حکمت حاکم بر هستی است. خداوند به گونه‌‌ای طراحی کرده که یک روزی ما از این بهره‌برداری درستی داشته باشیم و با نعمتی که خداوند در اختیار ما قرار داده، هم راستا باشیم و کفران نعمت نکنیم. من نمی‌دانم رفتار اخلاقی ما چه تاثیر وضعی بر پدیده‌های طبیعی اطراف ما دارد، ولی این را می‌توانم بگویم که این گناهان و رفتار زشت برخورد ما با محیط زیست است که الان‌ تر و خشک هستی ما را باهم می‌سوزاند و خشم و عسکس العمل پدیده‌های طبیعی را برای ما در قالب آلوده و شور شدن رودخانه‌ها و آب کشاورزی و شربمان، گرم شدن هوا و تشدید خشکسالی و ایجاد طوفان‌های گرد و غبار به ارمغان آورده است. این عکس‌العمل طبیعی رفتار طبیعت در مقابل رفتار نسنجیده ما با اوست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

همانطور که عرض شد، در مرحله نخست آب ریزش‌های جوی به مناطق کوهستانی و بلند به دو مؤلفه عمده تقسیم می‌شود و اگر بخواهیم تقسیم نسبی داشته باشیم، حدود نصف آن به صورت آبیاری طبیعی نفوذ و صرف حفظ و توسعه مراتع و جنگل‌ها و دیگر نیازهای زیست محیطی می‌شود. به این مولفه می‌گویند «آب سبز» و حدود نصف دیگر یا مقداری بیشتر یا کمتر به روان‌آب تبدیل می‌شود و از بلندی‌ها به خط القعر‌ها و آبراهه ‌هایی که به مرور زمان شکل گرفته وارد شده، نهایتا منجر به ایجاد رودخانه و وارد جلگه می‌شود. در پایین دست، سهم ما رواناب‌هایی است که اصطلاحا با عنوان آب «آبی» از آن یاد می‌شود و در بالا دست سهم طبیعی آن آب سبز یا همان نفوذ است و به مرتع و جنگل و دیگر منافع تبدیل می‌شود.

وضعیت فعلی خوزستان حاصل چه عواملی است؟

آخوندعلی: در مناطق بلند بالا دست، در گذشته در حد توان انسان‌ها که محدود بود، بخشی از منابع آب جاری هم بهره‌برداری‌ می‌شده و استفاده‌هایی برای باغات و زمین‌های کشاورزی در مناطق بلند هم شکل گرفته بوده است و این حق‌آبه‌‌ای است که شکل گرفته و نمی‌توان آن را تغییر داد ولی در 40-50 سال اخیر، آرام آرام، بلایی که بر سر قورباغه آمد، که آن را در دیگ آب انداختند و آرام آرام شعله را زیاد کردند و جان او را آرام آرام گرفتند، بر سر جلگه سرسبز خوزستان هم آوردند. اگر یک دفعه این کار را می‌کردند فریاد همه باهم بلند می‌شد و این اتفاقات بد زیست محیطی واقع نمی‌شد، همانطور که اگر قورباغه را یک دفعه در آب جوش بیندازند سریع می‌پرد بیرون و جان خود را نجات می‌دهد.

بلایی که بر سر منطقه آمده در یک فرآیند آرام صورت گرفته و در طبیعت، آرام دست برده شد. وزارت نیرو باتوجه به اطلاعات بنده در حوضه مارون، جراحی، زهره، کرخه، دز و کارون حدود 170 سد و بند بزرگ و کوچک احداث کرده‌اند که تعداد زیادی از اینها نباید ایجاد می‌شد. آمار بلند مدت 62-63 ساله‌ی کارون بزرگ شامل دز و کارون حدود 19.5 میلیارد متر مکعب در جلگه و ورودی دشت خوزستان حجم آورد داشته است. در حالی که در 20 سال اخیر به طور متوسط به حدود 14 میلیارد تبدیل شده است. یعنی بیش از 5 ملیارد کاهش! بحث انتقال آب که مطرح می‌شود، آقایانی که بدون محاسبات و در نظر گرفتن آینده این دشت بزرگ به عنوان قطب آب، کشاورزی، صنعت، انرژی آبی و نفت و گاز، فضای دولت‌های مختلف را آرام آرام به سمتی بردند که ضرورتی وجود دارد که آب سرشاخه‌ها به قسمت‌های کویری، مرکزی و.. منتقل شود، در اصل خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، شاخه‌های بزرگ و تنومند درختی را بریده و می‌برند که خود بر روی آن نشسته‌اند.

در حال حاضر معاونت محترم محیط زیست ریاست جمهوری این تفاوت بزرگ را با درصد کوچکی بیان می‌کند و آن را ناچیز می‌‌خواند. قصه این است که بیش از 5 میلیارد متر مکعب تاکنون از سرشاخه‌های دز و کارون متوقف و یا منتقل شده است. در حالی که آمار انتقال هنوز زیر 2 ملیارد است و بیش از 3 ملیارد دیگر صرف توسعه‌های دیگری از بالا دست شده که فراتر از آب سبز است و این یکی دیگر از رقم زنندگان فاجعه‌های زیست محیطی است که بابت آن خشکسالی متهم شده است. مقصر اصلی خشکسالی نیست. خشکسالی تشدید کننده است و متهم شده است. اتهام اصلی متوجه انتقال آب و نگهداشت و مصرف بی رویه آب در بالا دست است. آرام آرام در بالا دست سد و بند زده شد و این آب را نگه داشتند و برای توسعه کشاورزی، آبزی‌پروری، صنعت و مسائلی که برای مناطق بالا و پایین مضر هستند، صرف کردند.

چرا خشکسالی مشکلات زیست محیطی را تشدید کرده ولی مقصر اصلی نیست؟

آخوندعلی: چون اگر سهم یکی از سرشاخه‌ها n میلیون متر مکعب باشد، بر خروجی آن معمولا بندی احداث می‌کنند و ماقبل آن تونلی برای انتقال آب احداث می‌کنند. در حالت عادی مازاد این آب از بندها سر ریز می‌کند و به پایین دست می‌آید و به رودخانه‌هایی که مثلا به دشت خوزستان، کارون و دز منتهی می‌شوند، ملحق خواهد شد. وقتی خشکسالی می‌شود که خوزستان هم 10-12 سال به این مساله مبتلا است و خشکسالی هواشناسی و ریزش‌های جوی تحت تأثیر قرار گرفته است، دیگر آن سر ریز ندارد و اگر هم داشته باشد، ناچیز است. به عبارتی هرآنچه که می‌بارد و جاری می‌شود از پشت بند به داخل تونل منتقل می‌شود.

پس خشکسالی به صورت مصنوعی تشدید شده است. آثار زیست محیطی آن معمولا با شوری خود را نشان می‌دهد، یعنی کاهش جریان، کاهش روان‌آب و افزایش شوری و آلاینده‌ها را در پی دارد و اما در مجموع جایگاه استان خوزستان به لحاظ منابع آب، یکی از قطب‌های آب کشور است یا مهم‌ترین قطب آب کشور به شمار می‌آید و به همین دلیل دچار این مسائل و مشکلات و مصایب شده است. همانند این است که مثلا در منطقه و کشوری نفت داشته باشید، کشورهای دیگر چشمشان دنبال نفت شما است. یا مثل اینکه شئی زیبا و ارزشمندی داشته باشید، چشم می‌خورید و خوزستان نیز اینگونه شده است. خوزستان چشم‌های ناجوری خورده است.

باتوجه به جایگاه استان خوزستان به لحاظ منابع آبی، علت پیدایش کم‌آبی، بی‌آبی و شوری‌های اخیر در شهرستان‌های آبادان و خرمشهر را چه می‌دانید؟

آخوندعلی:آب شربی که سال‌ها در قسمت‌های مرکزی، غربی و جنوبی استان خوزستان مصرف می‌شد دیگر حالت طبیعی اولیه خود همچون 30 یا 40 سال پیش را ندارد. بین کاهش آورد آب رودخانه و افزایش شوری ارتباط معکوسی وجود دارد. به این معنی که وقتی آب رودخانه‌ها کم می‌شود غلظت املاح و آلاینده‌ها زیاد در نتیجه آلودگی و شوری آب زیاد می‌شود. رودخانه‌های دز و کارون دو شاخه اصلی رودخانه کارون بزرگ هستند که در محل بند قیر، حدود 5 کیلومتر بالادست ملاثانی به هم می‌پیوندند و رودخانه کارون بزرگ را تشکیل و پس از عبور از اهواز به سمت خرمشهر رفته و با پیوستن به اروند رود به خلیج فارس می‌ریزد.

رودخانه‌های دز و کارون بلافاصله پس از عبور از دزفول و گتوند همچنان که پیش می‌روند زه‌آب های کشاورزی، آبزی پروری، صنعتی و شهری به درون آن‌ها تخلیه می‌گردند. این در حالی است که آب این رودخانه‌ها همچنان به منظور کشاورزی، صنعت، آبزی‌پروری و شرب و مصارف دیگر به مناطق مذکور پمپاژ و باعث کاهش مقدار جریان در رودخانه‌ها می‌شوند. از آنجا که منبع آب برای مصارف مذکور این رودخانه‌ها است، جایگاه تخلیه و محل زه‌آب‌ها و فاضلاب‌های این مصارف هم همین رودخانه‌ها است که در حقیقت خط القعر این مناطق هستند و بطور طبیعی پسآب‌ها را دریافت می‌کنند.

بنابراین رودخانه کارون بزرگ همچنان که به سمت خرمشهر و آبادان پیش می‌رود، هم از مقدار جریان آن کاسته می‌شود و هم آلاینده‌ها و شوری‌های ناشی از پسآب‌های شهری و کشاورزی به آن اضافه می‌شود. الان کارون و دز دچار کاهشی در حدود 60 درصدی از بالا دست شده‌اند و از پایین دست نیز گرفتار زه‌آب‌های آلوده گردیده‌اند. اگر این کاهش از بالا دست نبود غلظت آلاینده‌ها اینقدر بالا نمی‌رفت که شوری کارون در بهمن‌شیر به 12000 میکروموس برسد. الان ورودی کارون به بهمن‌شیر را با یک بند کاملا قطع کرده‌اند چون آب دریا در این نقطه غالب گشته و برای اینکه آب دریا به بالا دست کارون نفوذ نکند، از منطقه مارد نیز جلو آن را گرفته‌اند و آب کارون را از طریق نهر مارد به سمت بهمن‌شیر هدایت کرده‌اند تا بلکه چاره کنترل آب شرب آبادان شود. الان کارون به چنین روزی افتاده است و آب آن برای خرمشهر و آبادان قابل شرب و کشاورزی نیست.

رودخانه کرخه نسبت به دز و کارون از نظر کمی مقدار آورد جریان از تنش کمتری برخوردار بوده است(از نظر درصد نه مقدار). اما از نظر کیفی در کف مطلوبیت قرار دارد. علت آن هم این است که شاخه‌های کرخه از 6-7 استان عبور می‌کند و زه‌آب‌های آن‌ها در آن تخلیه و وارد می‌شود. شوری رودخانه کرخه در پشت بند تنظیمی کرخه، بین 1400 تا 1700 یا 1800 در حال نوسان است اما کف و پایین‌ترین آن بالاتر از حد مطلوب است و الان جایگزین طرح غدیر بر روی کرخه و این مساله تمرکز کرده است. الان که دارم صحبت می کنم EC بهمن شیر در بالا دست 12000 میکروموس است و در پایین دست این عدد بزرگتر می‌شود.

در حالی که این عدد برای نخیلات نباید از 3000 تجاوز کند. الان این آب با آب غدیر که از پایین دست سد کرخه به آبادان و خرمشهر پمپ می‌شود مخلوط می‌شود و آب شرب با کیفیت نامناسبی به شبکه شهری تزریق و مردم با آب شیرین‌کن‌های خانگی شوری آن را تقلیل می‌دهند که این وسایل هم مشکلات خاص خود را دارند. واحد شوری آب شرب نباید از 1500 میکرموز تجاوز کند. الان کلانشهر اهواز هم با آب شیرین کن‌های خانگی شوری آب شرب خود را تعدیل می‌کنند. بسیاری از مردم قادر به این کار نیستند و مدیران ارشد کشور باید به این نکات و عوارض دراز مدت آن توجه کنند.

با این تفاصیر حال کارون را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آخوندعلی: پدیده وحشتناکی که آرام آرام در حال رخ دادن است، مرگ آرام کارون را رقم زده است. بسیاری از کشت‌های تابستانه در خوزستان تعطیل شده و معلوم نیست آبی برای کشت‌های پاییزه باقی بماند. در موارد متعدد کل آبی که از دزفول و شوشتر در بندقیر متمرکز و از اهواز عبور می‌کند با حداقل برداشت برای کشاورزی باید تا آبادان و خرمشهر برود تا بتوان آب مصرفی این شهرها را تامین کرد. این در حالی است که مقدار آب مصرفی این شهرها در مقایسه با آب مورد نیاز کشاورزی بسیار ناچیز و اصلا قابل مقایسه نیست ولی برای اینکه کیفیت آن خیلی خراب نشود ناگزیر باید حجم زیادی آب به پایین دست تخلیه شود.

الان کارون به این روز افتاده است و البته قابل نجات است ولی به سختی هرچه تمام‌تر. نمی‌خواهیم تنها آیه یأس بخوانیم به شرطی که همه از بالا تا پایین کشور دست به دست هم دهند و کسانی که در حوضه‌های بالا دست زندگی می‌کنند توجیه شوند و الا خوزستان به نمکزارهای اطراف دریاچه ارومیه تبدیل می‌شود. کارون، شادگان، هورالعظیم و دشت‌های پایین دست جلگه خوزستان نیز اینگونه خواهند شد. طبیعت با انسان شوخی ندارد تا جایی که می‌تواند مقاومت می‌کند بعد به لحظه‌ی می‌رسد که جان می‌دهد و فاجعه اتفاق می‌افتد که انسان‌ها را فلج می‌کند؛ اما راه‌حل هم دارد.

معضل کشاورزی و سختی‌های کشاورزان چه مقدار با انتقال و ایست آب در مناطق بالا دست مرتبط است؟

آخوندعلی: کارون علاوه بر گرفتاری‌های بالا دست گرفتار طرح‌های توسعه نیشکر که یکی از پرآب‌برترین کشت‌ها است، نیز شده؛ بخش وسیعی از آب کارون در پایین دست صرف تولید این محصول می‌شود و اینکه اینگونه طرح‌ها در آینده بماند، یا الگوی کشت تغییر کند بحث دیگری است که دیدگاه‌های خاص آن وجود دارد. الگوی کشت بحث جداگانه‌‌ای است که چه کشت‌هایی انجام شود، تا علاوه بر مصرف بهینه آب و دریافت راندمان خوب از آن، تأمین اشتغال مردم و رونق اقتصاد و محصولات تلف نشوند. نیشکر یک کشت 5-6 ساله است و مثل برنج یا محصولات دیگر که یک ساله یا فصلی هستند، نیست. اگر یک سال به آن آب داده نشد و از بین رفت، در واقع سرمایه‌ی 5-6 ساله و صنایع جانبی آن از دست می‌رود. اگر آب آن قطع شد صدمه جبران ناپذیر می‌خورد. سرمایه چند ساله ازبین می‌‍رود.

باغات شمال استان و نخیلات جنوب استان الان گرفتار کم آبی، بی‌آبی و تنش هستند. اینها سرمایه‌های ملی و مردم هستند. اینها بخشی از محیط زیست هستند. محصولات اینها به همه نقاط کشور فرستاده می‌شد. در گذشته با بالا آمدن مد، آب شیرین بالا می‌آمد و نخیلات بهمن شیر با آب شیرین مشروب می‌شدند. الان EC بهمن شیر در بالا دست 12000 میکروموس است و در پایین دست بزرگتر است. در حالی که این عدد برای نخیلات نباید از حدود 3000 تجاوز کند. مدیران منابع آب برای اینکه شوری آب را تقلیل دهند ناگزیر باید سهم آب بالادست را به پایین دست بفرستند و این کار باعث کم آبی و تنش به باغات بالا دست و تعطیلی کشت‌های فصلی شده و از طرف دیگر شوری آب در پایین دست به طور معنی‌دار و موثری کاهش نمی‌یابد.

کشاورزان هم دچار مشکلات خاص خودشان هستند. الان هر چیزی کشت می‌شود کشاورز ضرر می‌کند. دلیل اینکه کشاورزان طالب کشت برنج هستند سودی است که در آن نهفته است. با کاشت پیاز، خیار، کوچه، هندانه، و کشت‌های دیگر کشاورز تنها ضرر می‌کند. صنایع جانبی و تبدیلی و صادرات هم محدود است. در نتیجه این محصولات به دلیل اشباع بازار با عدم خرید و چون قابل افسادند از بین می‌روند. حاصل آنکه تمام نهاده‌های کشاورزی و آب مصرفی و سرمایه از بین می‌رود. این دلیل اصلی تمایل کشاورزان به کشت برنج است. باید اجازه داده شود، در برخی نقاط برنج کشت شود اما محدود و با مدیریت. برای این مسائل برنامه‌ریزی وجود ندارد و الگوی کشت تعریف نشده است و کشاورز نمی‌داند چه چیزی باید بکارد و به محصولی مثل برنج که الان هم تعطیل است که خرج زندگی او را تأمین می‌‌کند روی آورده است. الان تامین آب شرب، باغات، نخیلات و نیشکر که طرحش از اول غلط بوده، در اولویت هستند.

در این میان مدیران و مسئولان چه نقشی دارند؟

انسان اگر آب سالمی نداشت منجر به انواع و اقسام مشکلات و بیماری‌های گوارشی می‌شود که خدای ناخواسته ممکن است به فاجعه انسانی تبدیل شود. باغات و نخیلات هم سرمایه ملی و چند ساله‌اند و نباید از بین بروند. اکنون که مدیران ارشد متوجه این بحران‌ها شده‌اند باید اساسی آن را حل کنند نه آنکه همچون گرد و خاک همه دستپاچه و وارد میدان می‌شوند و پس از فرونشست باد، عده‌ای  موضوع را فراموش می‌کنند. بحران آب اگر با پایان یافتن خشکسالی منتفی شد به معنای آن نیست که تمام شده است. روند مشکل‌زای آینده دشت خوزستان با جمعیت گسترده و پتانسیل بالا از بین نمی‌رود بلکه در آینده تشدید می‌شود.

در گذشته هم خشکسالی وجود داشت اما به این شکل دچار بحران نشدیم، پس این مسائل نتیجه دست‌کاری انسان از طریق خشکسالی، انتقال آب و ایست آب است و برنامه‌ریزی مناسبی برای منابع آب وجود نداشته است.

اخیرا یکی از مدیران استان‌های همجوار بالا دست گفته سرریز باران منطقه ما، به استان همسایه (خوزستان) ورود پیدا می‌کند و باید جلو آن را گرفت. اگر چیزی غیر از این باشد، پایین دست به فاضلاب بالا دست تبدیل می‌شود. این منطقه نفت و گاز دارد پس در زمستان باید شیر را بست تا سر ریز آن به استان بالا دست نرود. بنابراین بهتر آن است که همه ما مانند یک خانواده و برادرانه باهم زندگی کنیم و با طبیعت و محیط زیست همراهی کنیم. کسانی که در بالا دست زندگی می‌کنند، سهم آنها آب سبز است که صرف جنگل و مرتع می‌شود و دیمزارها. در بالا دست که هوا خنک‌تر است باید دامپروری و پرورش طیور را توسعه دهند و تولید علوفه و کشاورزی در پایین دست. خوزستان به انبار غله و کشاورزی و مناطق بالا دست به انبار پروتئین تبدیل شود که علاوه بر ایجاد اشتغال موجب همراهی با محیط زیست می‌شود.

در گفتار مسئولان کشور، استان و مدیران آب، طرح غدیر به عنوان مشکل گشای بحران آب شرب مطرح است. آیا این واقعیت دارد؟

آخوندعلی: خشکسالی که الان واقع شده در گذشته هم اتفاق افتاده اما آن چیزی که باعث این همه خسارت و خسران شده خشکسالی نیست. علت اصلی عدم مدیریت صحیح منابع آبی و وسوسه وجود آب مازاد در خوزستان و انتقال و مصرف بی‌قاعده آن در بالا دست است

من این موضوع را با محاسبه بیلان آب و کاهشی در حدود 5 ملیارد متر مکعب از آورد رودخانه‌های دز و کارون قبلا مطرح کردم و این موضوع را از طریق دیگری هم می‌توانم اثبات کنم اما فعلا از ذکر آن معذورم. بحران آب شرب خرمشهر و آبادان و بسیاری از روستاها در پایین دست اهواز و خود اهواز الان در پروسه همان بحران هستند ولی نه به آن شدت.

دست اندرکاران در مرکز تصمیم‌گیری منابع آب کشور که عمدتا اهل مناطق انتقال هستند، به هیچ وجه در پی متوقف کردن طرح‌های انتقال و آزاد سازی آب‌های ایست داده شده نیستند. تونل کوهرنگ 3، طرح بهشت آباد و انتقال آب به رفسنجان و چند طرح هزینه‌بر و هزینه ساز دیگر هنوز متوقف نشده‌اند. حالا ببینید با یک شوک خشکسالی چه اتفاقی افتاد. از آنجا که بعضی از نتایج منفی پروژه‌های انتقال، نظیر تاثیر بر آب شرب از چند سال پیش آثار خود را نشان داده بود، اینها به فکر حل معضل آتی آب شرب با طرح غدیر افتادند. گیاهان زبان صحبت ندارند و جانوران و احشام زبان بسته هستند اما انسان‌ها سر و صدا می‌کنند، دولت را زیر سوال می‌برند و در نتیجه برای رفع این مشکل، ناگزیر می‌گویند آب شرب انسان‌ها را باید جدا کرد. راه‌حل آنها طرح غدیر است.

طرح غدیر در واقع ابر پروژه‌ای است که به اعتقاد مجریان آن قرار بوده بخش وسیع و قابل توجهی از آب رودخانه دز را به اهواز و نوار غربی استان برای شهرهایی همچون شوش، سوسنگرد، بستان، خرمشهر، آبادان و شهرها و روستاهای دیگر منتقل کند. در اصل این طرح رودخانه دز و کارون را دور می‌زند و سهم آب شرب شهرهای مذکور را از آب آلوده یا شور رودخانه‌ها جدا کرده و تحویل تصفیه خانه‌های آنها می‌دهد. این طرح از این نظر ایده خوبی است و از چند بخش تشکیل می‌شود که فعلا از بیان جزئیات آن معذورم.

در بخش‌هایی از این ابر پروژه ایرادات اساسی وجود دارد که آنها را با برخی از مدیران مسئول اجرایی در میان گذاشته‌ام. در این رابطه هر دو نماینده محترم شهرستان‌های دزفول و اندیمشک در مرحله اول مسئول و دیگر نمایندگان استان خوزستان نیز باید مطلع شوند. مشاورانی که این طرح را طراحی کرده‌اند نیز باید به دیدگاه‌های اصلاحی و خیرخواهانه ما در سه بخش صرفه جویی‌های کلان مالی، سرعت اجرا و پیامدهای اجتماعی توجه نمایند و گرنه بعدا باید نظیر طرح‌های انتقال پاسخگویی ایرادات اساسی پروژه‌های خود باشند. اکنون نسخه‌ای که به عنوان طرح غدیر مطرح است، نسخه بدل این ابر پروژه است و چیزی که اکنون مطرح شده اصلا طرح غدیر نیست. در واقع لوله‌ی است که از پایین دست می‌آید و بنا بوده آبی که از دز می‌آید، وارد آن شود اما الان آب کرخه را در آن پمپ می‌کنند. تفاوت شوری آب کرخه با دز در نقطه آبگیری بیش از 1000 واحد است و این نقطه قوت این طرح است، اگر از دز آبگیری شود.

احیای رود کارون از نظر کیفی و لایروبی به عنوان یک ضرورت جدی استان خوزستان چه گام‌هایی را می‌طلبد؟

آخوندعلی: رودخانه کارون دیگر همانند 60 یا 70 سال گذشته نیست و در واقع یک فاضلاب است. از پساب‌های کشاورزی شامل کودها، سموم، نمک در آن ریخته می‌شود تا پساب‌های شهری تماما در این رودخانه ریخته می‌شوند. تا الان باید چند مرکز تصفیه فاضلاب برای اهواز طراحی و پساب‌ها را تصفیه می‌کردند و در نهایت به کارون ریخته یا برای کشاورزی استفاده می‌شد. این اتفاقات تاکنون رخ نداده و به راحتی انجام نخواهد شد باوجود آنکه به فکر بوده‌اند اما بسیار وارد مسائل حاشیه‌ا‌ی شدند که امروزه قابل جبران نیست. بحث پساب‌ها فقط متوجه اهواز نیست.

تقریبا تمام شهرها و روستاها پساب‌های خود را به رودخانه‌ها منتقل می‌کنند. بیمارستان‌ها ظاهرا شروع کرده‌اند ولی باید جدیت به خرج دهند. زهکش‌های کشاورزی که اصلا قابل کنترل نیست و علت اصلی شوری رودخانه‌ها هستند. بطور کلی ضمن تلاش برای جلوگیری از ورود پساب‌های خطرناک به رودخانه‌ها علی الخصوص کارون، تکمیل پروژه‌های انتقال آب شرب از بالا دست رودخانه‌ها باید جدی گرفته شود.

در مورد لایروبی رودخانه کارون هم کار ساده‌ای نیست. اگر این کار به طور کامل صورت گیرد، آنطور که بعضی تصور می‌کنند مثلا کشتی یا قایق‌های بزرگ بتوانند حدفاصل اهواز-خرمشهر در تردد باشند، این دیگر میسر نیست و فکر اشتباهی است. زیرا حجم و منشور بستر رودخانه با این کار زیاد می‌شود و چون جریان رودخانه محدود است مغلوب آب دریا می‌شود و آب شور دریا به کارون بیشتر نفوذ می‌کند. بنابراین لایروبی وسیع ضرورتی ندارد.

در حال حاضر باید بر روی بحث پساب و فاضلاب کار شود. اگر آب‌های برداشت شده در ادامه آلوده شد نباید اجازه داد که به راحتی به رودخانه برگردد و اگر آب را بازسازی و تصفیه کنند نهایتا به سمت کشاورزی باید برود که این نیز کار ساده‌ی نیست چراکه مسئولان ارشد آنچنان گرفتار مسائل حاشیه‌‌ای شده اند که موانع و اصول برای رودخانه بزرگی همچون کارون مغفول مانده است. خداوند کمک کند جوانان‌هایی که با جدیت مسائل را پیگیری می‌کنند، دستشان به جایی برسد اجازه ندهند که بدتر از این شود.
مرجع / تسنیم
:
:
:
آخرین اخبار