وقتی فرزند برومندش را دیوصفتان ساواکی شاه پلید بشهادت رساندند، مهر بی حد و حصر یک مادر ایرانی را به نمایش گذاشت.
شب و روزش را با عشق جوان برومندش اینجا گذراند
در چند سال اول نه برقی داشت و نه آبی و نه دستگاههای سرمایشی و نه گرمایشی !
آنهم در ابتدای انقلاب و در گرمای سوزان اهواز بدون سرپناه فرزندش را تنها نگذاشت.
بعد که بدستور خمینی کبیر مزارش به تهران منتقل شد.
باز رهایش نکرد و درقطعه 24 بهشت زهرا مستقرشد.
تنها خدا می داند در این همه سختی و مشقت چه نجواهائی با عزیزدلت کردی.
بیش از 17 سال در کنار مزار شهیدت ماندی و قرآن خواندی و گریستی و مسببین شهادتش را نفرین کردی و فقط و فقط با خدای بزرگ درد دل کردی. چه می دانستی او شنوای داناست و صدای ترا می شنود.
نمی دانم چند بار آن قرآن درشت خط قدیمی را به نیتش ختم کردی و چقدر گونه های چروکیده ات را بر روی سنگ قبرش گذاشتی و سوختی.
شاید می خواستی تنها گوشه ای از مشقات یک مادر داغدار را به خیلی ها بفهمانی !
مادرعزیز ترا بهانه کردم تا از تمام مادران مظلومی که سالهای سال در فراق جوانان پاکشان سوختند و ساختند و دم برنیاوردند و برخی دیگر چشم انتظارانی بودند که در فراق فرزند دق کردند و به میهمانی آنها شتافتند .
ننه علی فدای وفایت ، قربانعلی رخشانی مهماندوست تنها فرزند تو نبود او یکی از هزاران جوان ایران اسلامی است که خون پاکش را نثار این مرز و بوم و اسلام عزیز نمود .
سرانجام رهبری مهربان انقلاب اسلامی هم طاقتش طاق شد و از شما خواست تا به خانه برگردی و بیش از این دلها را نسوزانی و تو پذیرفتی و علیرغم میل باطنی ، فرمان مراد و مرشد خود را پذیرفتی و خانه نشین شدی . اما من میدانم که دل مهربانت را در کنار قربانعلی جا گذاشتی و همه لحظات عمر نورانیت با یاد عزیز سفر کرده ات سپری کردی و بالاخره در سن 90 سالگی به فرزند شهیدت پیوستی .
راستی ننه علی بعد از رفتنت متولیان بهشت زهرا باسرعت هرچه تمامتر بیت الاحزان ترا بلافاصله پس از عروج غریبانه ات تخریب کردند !
که اینهم سند دیگری باشد بر غربت تو !
مادر مهربان ، سلام ملت ایران را به شهدای بهشتی مان برسان و از آنها بخواه تا برای این امت سرفراز و رهبری عزیزمان دعا کنند تا در موج تهدیدها و تحریمها دست قدرت الهی مثل همیشه به مددمان بیاید و ...