ناکامی دشمن در اشغال سریع خوزستان
گروه های مقاومت به سرعت شکل گرفت و در محورهای هجوم، جنگ و گریز شروع شد.
آن طرف از توپخانه، تانک، خمپاره انداز، مسلسل های سنگین و قوای زرهی بهره
می برد و این طرف فقط چند تفنگ امیک، ژ۳، بطری های آتش زا و چند آرپی جی
داشت. ۳۴ روز مقاومت و تلاش در این وضعیت اگر چه بسیاری از مدافعان شهر را
به کام شهادت کشاند ولی دشمن را در دستیابی سریع به اهدافش و اشغال سریع
خوزستان ناکام گذاشت. هر چند که خرمشهر، خونین شهر شد و به دست دشمن افتاد.
خرمشهر اشغال شد
در روز ۴ آبان ۱۳۵۹ شهرستان خرمشهر در استان خوزستان پس از بیش از یک ماه مقاومت رزمندگان ایرانی و نیروهای محلی، به اشغال کامل ارتش بعثی عراق درآمد.
نیمه شب سوم آبان بود که نیروهای ارتش بعثی با سازماندهی و تجهیز لشکرهای مستقر در جبهه خرمشهر و همچنین فراخوان نیروهای تازهنفس به این جبهه، هجومی وسیع و گسترده را به شهر آغاز کردند و پس از جنگی نابرابر، وارد خیابانهای خرمشهر شدند. رزمندگان و مردم شهر در اطراف پل خرمشهر که حالا به نام خونینشهر شناخته میشد، تلاش بسیاری کردند تا از پیشروی نیروهای صدام جلوگیری کنند، اما سرانجام در غروب چهارم آبان، غرب خرمشهر به دست دشمن افتاد و تراژدی تلخ خونینشهر رقم خورد.
باقیمانده نیروهای مدافع، به سمت شرق شهر عقب نشستند اما با تمام پایداریها، سرانجام خرمشهر سقوط کرد و به اشغال کامل دشمن متجاوز درآمد. این اما به معنای پایان درگیریها نبود که رزمندگان ایرانی همچنان در جبهه شرق با نیروهای متجاوز درگیر بودند.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی از منطقه نوشت: «آخرین
گزارشهای رسیده از جبهه جنوب حاکیست که اوضاع جنگ در خونینشهر بحرانی است
و رزمندگان دلیر در این شهر در برابر تجاوز دشمن سرسختانه پایداری
میکنند. بر اساس آخرین اخبار رسیده از جبهه خونینشهر و آبادان مقاومت
مدافعان انقلاب همچنان ادامه دارد و پل خونینشهر به علت آتش شدید دو طرف
غیرقابل استفاده است. برتری آتش در این منطقه با متجاوزین است در حالیکه
مهاجمین با توپخانه به نیروهای انقلاب حمله میکنند، رزمندگان اسلام بدون
در دست داشتن تجهیزات کافی زرهی و توپخانه در مقابل تجاوز مزدوران صدام
سرسختانه مقاومت میکنند.»
آزادسازی خرمشهر
هر چند خرمشهر در چهارم آبان ۵۹ سقوط کرد و دشمن بعثی، در ادامه تجاوزات خود، علاوه بر غارت کامل شهر، حتی به منازل خرمشهر رحم نکرد و برخی از آنها را با ۳۰۰ تن تی.ان.تی به طور کلی تخریب کرد اما مقاومت مردم و رزمندگان تا ۲۰ ماه بعد ادامه یافت.
پس از بررسی های بسیار و انجام چند عملیات مقدماتی، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتحالمبین در حالیکه قوای ارتش عراق در منطقه بومی خرمشهر تقویت می شدند به تمامی یگانهای تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا با بازسازی و تجدید قوا به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند.
بدین ترتیب عملیات «بیت المقدس» در منطقه غرب رود کارون و جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر با رمز «یا علی بن ابی طالب(ع)» در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شد. اما حساسیت و اهمیت هدف های ایران و عراق در این منطقه موجب شد که عملیات به مدت ۲۵ روز به درازا کشد و در نهایت رزمندگان اسلام، درحالی که در شرایط بسیار دشوار آب و هوایی می جنگیدند، در اوج اقتدار، خرمشهر را آزاد کردند.
طی عملیات آزادسازی خرمشهر که در چهار مرحله اجرا شد، نیروهای مسلح ایران که شامل، ۱۳۵گردان متشکل از ۴۵ گردان ارتش، ۹۰گردان از سپاه و بسیج به علاوه نیروهای ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی، شهربانی و جهاد سازندگی بودند، در برابر هفت لشکر دشمن به علاوه نیمی از ادوات، توپخانه، امکانات مهندسی و زرهی ارتش عراق قرار گرفتند، ضمن اینکه ارتش عراق با کمک عوارض طبیعی موجود در منطقه (رودخانه کارون، اروند، کرخه، هورالهویزه) به دفاع از موقعیت خود در این عملیات پرداخت.
در این عملیات، عراق برای حفظ خرمشهر هر چه در توان داشت به کارگرفت، چندان که غرب جاده اهواز- خرمشهر را در ابعاد یک کیلومتر از موانعی نظیر خودرو، تیر آهن و حتی دکل های برق را به طور عمود پر کرد و با مینگذاری در این منطقه امکان هلیبرد نیروها را غیر ممکن کرد، اما سرانجام با مجاهدت و ایثار رزمندگان اسلام، عراق به دلیل ناتوانی در حفظ برتری نظامی و امید به تحمیل شرایط جدید سیاسی به ایران، ناچار به عقب نشینی از خرمشهر شد.
به این ترتیب، خرمشهر که پس از ۳۵ روز مقاومت، در تاریخ ۴ آبان ماه ۱۳۵۹ اشغال شده بود پس از ۵۷۵ روز در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ آزاد شد. ۱۹ هزار اسیر عراقی و ۱۶ هزار کشته و مجروح بخش کوچکی از هزینهای است که ارتش عراق برای جاهطلبی بزرگ اشغال خرمشهر در جریان عملیات بیتالمقدس متحمل شد.
با این حال دستاورد بزرگ بازپسگیری خرمشهر نه ۳۵۰۰۰ کشته و اسیر عراقی و نه حتی آزادی خونینشهر بود. دستاورد بزرگتر عملیات بیتالمقدس بازگشت روحیه و اعتماد به نفس نیروهای مسلح ایران و تحمیل اضطراب و ترس بر ارتشی بود که ماهها در پسلرزههای فرار از خرمشهر شب را به صبح میرساند. ایران البته در جریان این عملیات ۶۰۰۰ شهید (۴۴۶۰ شهید سپاه و ۱۰۸۶ شهید ارتش) و ۲۴ هزار مجروح داد. با این حال اثبات کرد که از قدرتی بزرگتر از معادلات نظامی و پشتوانهای به مراتب عظیمتر از مولفههای قدرت استراتژیک در حوزه دفاعی برخوردار است.
خرمشهر را خدا آزاد کرد
این جمله تاریخی برای همه مردم ایران آشناست. جملهای که امام (ره) بعد از پایان عملیات خرمشهر عنوان کرد. دکترین سیاسی و الهی امام(ره) در این میان بسیار قابل تامل است چرا که در کنار حجم کم امکانات و ایثارگریهای مردمی و رزمندگان این جمله را عنوان کردند و در حالی که ایران برای شهر خرمشهر شهدای زیادی داد اما امام پیروزی را از جانب خدا دانستند تا فراموش نشود همه چیز به کرم و لطف خداوند متعال بستگی دارد.
شهید جهان آرا در خرمشهر
در میان جمع کثیر شهدای خرمشهر، محمد جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر جایگاه ویژه ای در سازماندهی نیروها و انجام عملیات های مختلف داشت.
با شروع جنگ دوشادوش مردم از شهر دفاع کرد. بعد از سقوط خرمشهر و عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا تمامی نیروها یک دل به دشمن یورش بردند. اولین گام آنها شکستن محاصره آبادان بود. این پیروزی در مهر ۱۳۶۰ روی داد. به دنبال این پیروزی در روز هفتم مهر محمد جهان آرا و تعداد دیگری از فرماندهان راهی تهران شدند تا گزارش عملکرد شجاعانه نیروها را به رهبر انقلاب بدهند.
در میانه راه هواپیمای حامل آنها دچار نقص فنی شد و سقوط کرد و جهان آرا و دیگر مسافران هواپیما به شهادت رسیدند.
«ممد نبودی ببینی» یک نوحه است که به مناسبت آزادسازی خرمشهر و به یاد محمد جهان آرا خوانده شده است. شعر این قطعه توسط جواد عزیزی از رزمندگان خرمشهر سروده و نخستین بار توسط حسین فخری همرزم او بر سر مزارش خوانده شد. یکسال بعد اما کویتیپور همزمان با سالگرد آزادسازی خرمشهر، نوحه را اجرا کرد.
بهنام محمدی که بود
بهنام محمدی نیز یکی دیگر شهدای خرمشهر است که تنها ۱۳ سال داشت و در زمینه شناسایی به رزمندگان کمک می کرد.
این شهید در دوران دفاع مقدس و هجوم دشمنان به خرمشهر، راه مبارزه با متجاوزان را در پیش گرفت، او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی به قلب دشمن می زد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد می رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند.
بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوهای از آنان گریخت و باز به نبرد و دفاع پرداخت. او با بهره گیری از توان و جسارت خود می توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار می داد.
گاهی می رفت درون خانه پیش عراقی ها می نشست، مثل کر و لالها و از غفلت عراقی ها استفاده می کرد و خشاب و فشنگ و حتی کنسرو برمی داشت و برمی گشت. همیشه یک کاغذ و مداد هم داشت که نتیجه شناسایی را یادداشت می کرد. پیش فرمانده که می رسید، اول یک نارنجک، سهم خودش را از غنایم برمی داشت، بعد بقیه را به فرمانده می داد.
در تمام روزهای مقاومت از ۳۱ شهریور تا ۲۸ مهر ۵۹ در خرمشهر ماند و عاقبت بر اثر اصابت ترکش خمپاره در خرمشهر به شهادت رسید.
پیکر وی قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا به خاک سپرده شد. سیده زهرا حسینی در کتاب «دا» بهنام محمدی را چنین توصیف میکند: «بهنام محمدی نوجوان ۱۳سالهای که از فرط کوچکی جثه، اسلحه ژ-۳ اش روی زمین کشیده میشد، با گشت زدن در محلهها نیروهای رزمنده را از نقاط نفوذ دشمن مطلع میساخت، او روزهای آخر مقاومت خرمشهر با اصابت ترکشی به قلب کوچکش به شهادت رسید.»
ماجرای تدفین مجدد شهید بهنام محمدی به سال ۱۳۸۹ برمیگردد.
شهید بارها به خواب دوستان و آشنایان میآید و میگوید که مزارش خراب شده و آب وارد آن شده است. پس از آن مسئولان تصمیم میگیرند که قبر این شهید را جابهجا کنند. این اتفاق با حضور مهندسان و با قالبگیری بتنی مزار شهید انجام شد.