مدتی قبل در دفتر یکی از نشریات استان خوزستان میان صاحب امتیاز و پرسنل درگیری ناخوشایندی شکل گرفت که به هیچ عنوان زیبنده جامعه مطبوعاتی استان نبود. به ویژه اینکه انعکاس بیرونی آن زمانی که کار به مجامع قضایی کشیده شد هزینه مساله یادشده را به نوعی برای همه جامعه مطبوعاتی خوزستان رقم زد.
تا آنجا که امکان داشت تلاش داشتیم برای اینکه از ابعاد حادثه بکاهیم نه چیزی بگوئیم و نه چیزی بنویسم. هرچند که پاره ای از همکاران بر ما خرده گرفتند و اعتقاد بر این داشتند که حتماً باید موضع گرفت و عکس العمل نشان داد. زیرا ضعیف کشی شده است و ... اما با کمال تعجب در روز شنبه گذشته وقتی که آن نشریه برای توجیه وقفه ای که در سال جدید در پی این رویداد شکل گرفته بود به دنبال دسته بندی "دوست و دشمن" پرداخت، لازم دیدیم نقبی به این حادثه تأسف بار بزنیم و امیدوار باشیم تکرار آن اتفاق نیفتد.
بی تردید همه می دانیم که سال ها و ماه های اخیر دشوارترین اوقات اداره اقتصادی مطبوعات است. بویژه این صعوبت راه ،در مورد نشریات محلی به مراتب بیشتر است. آنها از تبعیض امکانات و یارانه ها میان خود و پایتخت نشین ها رنج می برند. همچنین انحصار آگهی ها از سوی دولت جهت روزنامه ایران نیز احجافی بود که بر رنج مطبوعات محلی افزود. در همان حال قیمت آگهی های ثبتی هم هنور در محاق قیمت های دوازده سال قبل باقی مانده اند. از محل فروش نیز حداکثر درآمدی که برای آنها حاصل می آید حتی توانایی تأمین هزینه توزیع روی دکه ها و ادارات را هم نمی نماید و ...
یقیناً در چنین شرایطی اداره یک نشریه می بایستی با مدیریت اقتصادی شاید بتواند از این دالان سخت تاریخی عبور نموده، در روزهای آتی فرجی حاصل شده بلکه شرایط دگرگون و روزنه های امید به کالبد فرتوت مطبوعات محلی رهانیده شود.
بنظر می رسد در چنین شرایطی باید میان انتظارات جامعه و توانایی تولید یک نشریه و تیراژ آن تعادلی برقرار شود تا هزینه های جاری آن پرداخت تا خدای ناکرده مسئولین یک نشریه در برابر قشر زحمت کش و کم توقع خبرنگاران، صفحه پردازان، عکاسان و همه متصدیان یک نشریه شرم سار نشوند.
واقعیت این است که در حال حاضر حقوق پرداختی به همکاران مطبوعاتی در قبال شایستگی آنها عددی مقبول نیست. اما اخلاق حکم می کند که همین "چندر غاز" را به موقع به آنها پرداخت نمود. جای تردید نیست که وقتی حجم مطالبات پرسنل تلنبار شود پرداخت آن هم مشکلاتی برای مدیریت یک نشریه ایجاد می نماید اما چه بسا با تنظیم و تعادل بدون اینکه به توقف یک نشریه منجر گردد کار در مجاری منطقی وارد و قبل از اینکه شکل ناخوشایندی از آن در بیرون انعکاس و موجبات سؤال در اذهان شود از بروز حادثه جلوگیری نمود. اما به هر حال اینک که مسأله به گوش همه رسیده، اگر ابعاد بیرونی آن را کسی نقد نماید را نمی توان به حساب "دشمن" گذاشت. خسارت ایجاد شده، خسارتی صنفی و عمومی است و نمی توان گفت "چهار دیواری اختیاری"!
متأسفانه آنانی که تیشه به ریشه "خانه مطبوعات" زدند می بایستی هزینه های این نوع حوادث را نیز به چشم بنگرند. شاید مجالی ایجاد شود تا زیرسقفی پرسنل بتوانند دو کلمه حرف حساب با مدیران نشریات بزنند تا از پس آن جا رو جنجال دیگر ی در جامعه مطبوعاتی به کلانتری و دادگاه کشیده نگردد!