دیده بان خردمند انقلاب؛او که خود اما سرچشمه صبر،بصیرت و معرفت است در
آستانه ورود به سال 90 با درک به موقع شرایط و آینده نگری بی مثال،در مقام
راهبریِ آحاد جامعه چه در مقام مسئول و کارگزار و چه در مرتبه توده های
موّاج مردمی؛پیگیری پروژه «جهاد اقتصادی» را به عنوان شعاری عملیاتی که می
بایست در همه سطوح مورد توجه و مداقه همگان قرار گیرد معرفی نمود.
غفلت مدیران نظام اسلامی از اهتمام جدی به موضوع اقتصاد مردم و کشور به
واسطه چالش های سیاسی انتخابات گذشته،هجوم فتنه ها و خطرآفرینی کینه
ها؛رهبری معظم را در تعیین راهبرد اصلی سال90 با موضوع جهاد اقتصادی از پیش
مصمم تر ساخت.
حضرت آقا با تحلیلی عمیق در آستانه سال 90 با پیش بینی چالش های فراروی
صنعت نفت در حوزه سرمایه گذاری،استخراج و فروش محصولات،نوسانات شدید بازار
ارز و سکه و مسکن،تکمیل چرخه تحریم ارکان مالی و پولی کشور با تصویب تحریم
بانک مرکزی توسط ایالات متحده امریکا،انگلیس و فشار برای تمکین سایر کشورها
از این حربه شیطانی،بررسی طرح تحریم خرید نفت ایران توسط کشورهای اروپایی و
آسیای جنوب شرقی و حرکات مزوّرانه کشورهای عربی در حمایت از اندیشه
صهیونیستی انزوای ایران اسلامی در عرصه جهانی به عنوان حلقه های زنجیر جنگ
نامتقارن و نرم افزاری بر علیه ایران همیشه مقتدر که امروز به وقوع
پیوستند؛سال فرارو را سالی معرفی کرد که می بایست هدفگذاری،برنامه ریزی و
همت عالی و مدیرتی در راستای مقابله با چنین تهدیداتی سامان یابد.امروز به
خوبی می توان دغدغه مندی یک سال پیش رهبری را درک نمود اما ای کاش
دیروزان،کارگزاران نظام اسلامی با اهتمامی بایسته تر هشدار رهبری را با گوش
جان درک می کردند و طرحی نو درمی انداختند.
دیده بان خردمند ما نیک اما می دانست که در روزهای پایانی این سال نیز چون
سی سال گذشته؛مردم در پای صندوق های رای یکی از ارکان مهم نظام و حاکمیت را
برمی گزینند با این حال،دغدغه او موضوع اقتصاد بود.
با این همه؛اینک که در آستانه برگزاری انتخابات مجلس نهم قرارگرفته ایم و
شمارش معکوس فرآیند انتخاباتی نواخته شده است پاسخ به این پرسش ها ما را در
فهم و تحلیل گفتمان راهبردی رهبر انقلاب یاری خواهد کرد؛که چرا دغدغه
رهبری،لغزش مردم نیست و او چنین باورمندانه از همراهی و حمایت مردم از نظام
اسلامی اطمینان دارد؟رمز و راز نهفته در اعتماد و باور رهبری به حضور
مستمر،همراهی قدرتمند و بصیرت روزافزون ایرانیان ولایتمدار در چیست؟
رهبری فرزانه از پیش خود پاسخگوی این پرسش ها به نیکی بوده اند
که؛«ایستادگی قاطعانه هویت جمعی نظام اسلامی بر اصول و منحرف نشدن از آنها و
همچنین حضور هوشمندانه مردم در صحنه،موجب می شود که هیچیک از توطئه ها و
کیدهای دشمن تأثیرگزار نباشند».
اما چه شد که حضرت آقا دردمندانه؛قیاس وضعیت فعلی نظام اسلامی با حصر
ناجوانمردانه مسلمانان در «شعب ابیطالب» را بر نمی تابند و تاکید می کنند
که امروز وضعیت نظام اسلامی؛«بدر» و «خیبر» است و نه «شعب»!
رمزگشایی از این تحلیل،ادامه راه را مطابق با نسخه ای که شفابخش و گره گشاست،میسّر خواهد کرد.
شاید اما «شعب»،آدرس غلطی است که به تکمیل صورتبندی پازل دشمن منتهی خواهد شد!
شاید اما «شعب»،آروزی محال دشمن است تا با سست نمودن پایه های اعتقاد و
انگیزه ملت؛راه فتنه انگیزی هموار شده و روند لغزش و تمکین آغازیدن گیرد!
راستی اما؛آن قدر دیگران«عمار»نشدند تا خودش مجبور شد همه حقایق را بازگو کند....وقتی همه خوابیم و عماری نیست که تبیین حقایق بکند!
...و حالا که «شعب» نه؟پس چرا «بدر» و «خیبر»؟
به نظر می رسد «بدر» وجهِ داخلی مثال رهبری است.
راستی،درس آموزی ملت ایران از جنگ بدر چه بوده است که رهبری در مقام معلمی
فرهیخته و نکته دان در تشبیه یکی از شقوق وضعیت حاضر نظام جمهوری اسلامی
ایران به آن اصرار ورزیده است؟
بگذارید یک هزاره به پیش بازگردیم شاید اما در مسیر کلام رهبری قرار گرفتیم...
«وقتی جنگ بدر تمام شد، عدهای رفتند سراغ غارت، عدهای رفتند سراغ اسیر
گرفتن، عدهای هم مشغول حفاظت از خیمهی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
بودند. جنگ که تمام شد و همه به اردوگاه برگشتند، بین اصحاب بر سر تقسیم
غنائم بحث بالا گرفت. عدهای گفتند ما غنیمت گرفتیم و غنائم برای ما است،
آنها که دشمن را تعقیب کرده بودند و اسیر گرفته بودند، گفتند مگر دست ما
کوتاه بود که غنیمت بگیریم، عدهای هم گفتند ما از پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم حفاظت میکردیم وگرنه ما هم میتوانستیم غنیمت
بگیریم. در تاریخ هست که یکی از اصحاب گفت؛«و سائت اخلاقنا» یعنی اوقاتمان
در این درگیری تلخ شد. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم که اوضاع را
اینگونه دیدند، دستور دادند که همهی غنائم را بگذارید و بروید؛ هرکس حتی
اگر سوزنی برداشته، باید برگرداند وگرنه با همان متاع در جنهم خواهد رفت.
همهی اصحاب اجناس را برگرداندند. حضرت برخورد جدی و سختی کردند و فرمودند
که ما برای غنیمت نمیجنگیم؛ ما برای اعتلای کلمهی «الله» میجنگیم.
«کلمة الله هی العلیا» حالا اگر در میان جنگ غنیمتی نصیبتان شد، آن را
تقسیم کنید، اما فکر نکنید که برای شما است؛ همهی آن برای پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. لذا یکپنجم غنائم بدر را خودشان برداشتند و
مابقی را میان مردان جنگی تقسیم کردند؛ چه آنها که در جنگ شرکت کرده بودند و
چه آنها که در جنگ نبودند. بعضیها میخواستند اعتراض کنند که چرا کسانی
که در جنگ نبودند باید سهم ببرند، اما غنائم طبق ضوابط پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم تقسیم شد و اختیار با ایشان بود.
تاریخ این گونه است. آنها که در صدر تاریخ قرار میگیرند، اگر بلغزند،
همهی تاریخ میلغزد و اگر نلغزند، همهی تاریخ درست عمل میکند. یعنی بار
همهی تاریخ روی دوش اینها است:«نخبگان»!
مردم ایران هزار سال بعد از صدر اسلام با درس آموزی از واقعه«بدر» خود بهتر
می دانند رهبری شان را چگونه حمایت کنند!امام بزرگوار ما به این ملت آموزش
داد جنگ و جنگیدن برای اعتلای کلمهی «الله» را و امروز چه گواهی از خروش
تاریخ ساز مردم ایران در «نهم دی» برای صدق این سخن سنگین تر و مستندتر می
توانیم یافت کرد!
پس اگر دغدغه رهبری؛«مردم ایران90»نیست برای این آرامش الهی،استدلال تاریخی دارد.
باز هم تکرار می کنم ...و حالا که «شعب» نه؟پس چرا «بدر» و «خیبر»؟
به نظر می رسد «خیبر» وجهِ خارجی مثال رهبری است.
راستی،درس آموزی ملت ایران از جنگ «خیبر» چه بوده است که رهبری در مقام
معلمی فرهیخته و نکته دان در تشبیه یکی از شقوق وضعیت حاضر نظام جمهوری
اسلامی ایران به آن اصرار ورزیده است؟
بگذارید یک هزاره به پیش بازگردیم شاید اما در مسیر کلام رهبری قرار گرفتیم...
«خيبر،پناهگاهى براى برخى از يهوديان كه از سوى پيامبر از مدينه اخراج شده
بودند، بود .در اين ميان مى توان به بنى نضير اشاره نمود كه پس از پناه
آوردن به خيبر، دست به فعاليت هاى سياسى عليه رسول خدا صلى الله عليه و آله
زده و دشمنان او را با هم متحد ساختند.
پيامبر هنگام بازگشت از حديبيه و عقد قرار داد صلح ، به اصحاب خويش كه در
حديبيه به همراه ايشان بودند، فرمان داد براى تسخير خيبر به سوى آن حركت
نمايند. در آن هنگام ، تعداد آنان هزار و هشتصد نفر بود. بدون شك ، هدف
ايشان از اين حمله ، از ميان برداشتن كانون خطرى كه همواره دولت اسلامى در
مدينه را مورد تهديد قرار مى داد، بود؛ زيرا خيبر پناهگاه بنى نضير و
پشتوانه فزاره به شمار مى آمد و دستيابى به آن ، موجب از ميان رفتن تحركات و
فعاليت هاى بنى نضير و شكستن پيمانى كه هم چون سدى در برابر گسترش اسلام
به سوى شمال بود، مى گرديد. از سوى ديگر، ساير قبايل براى به دست آوردن
امتيازى از فرآورده هاى خيبر، مجبور به تسليم در برابر پيامبر مى شدند.
اين فتح خيبر بود كه كانون دست آوردهاى مادى را، كه مسلمانان پس از فتح آن
به دست آوردند، در اختيار آنها قرار مى داد. خنثی سازی توطئه یهود و
دستیابی به منافع مادی منطقه خیبر برای پیامبر دستاورد کمی نبود!حالا می
توانیم به مقام حکمت گشایی از کلام رهبری دست یابیم.
باری،رهبر انقلاب سکوت در آستانه ترفند تازه دشمن یعنی جااندازی تعبیر قرار
گرفتن ایران در «شعب ابیطالب» را جایز ندانستند و باز هم گفتمانی تازه را
در مسیر حرکت انقلاب تبیین نمودند!
«مردم بصیر» ما که همواره مورد اعتماد و باور رهبری هستند؛بر«راه» قدم بر
می دارند آیا بر کارنامه «خواص» که هنوز مخاطب پرسش«این عمارِ»؟ اهل بصیرت
انقلابی هستند این بار مُهر قبولی خواهد خورد؟
جان نثار جبهه مرد سنگریم فاتح میدان بدر و خیبریم
عصربیداری است ای نابخردان وعده ی نصر خدا گشته عیان