بسیجی مخلص حاج ذبیح اله بخشی، چهره نام آشنای جبهه های نبرد، پس از عمری
تلاش خالصانه و جهاد در راه خدا، به زیارت معبود شتافت تا پاداش پایمردی ها
و صبوری هایش را دریافت کند. نام و یاد این شیرمرد که نه پیرمرد در تاریخ
دفاع 8 ساله ماندگار است و همه به یاد داریم که حضور بی ریا و صمیمی او، در
هر نقطه ای از جبهه های نبرد، برای رزمندگان اسلام انرژی بخش و روحیه
آفرین بود.
ماشالله ... حزب الله
الیوم یوم الافتخار
حاج بخشی که خود پدر دوشهید بزرگوار است و همچنین در جلوی دیدگانش دامادش در آتش انفجار لندکروزرش در سه راهی حسینیه سوخت اما در همان دقایق اول و بعد از لحظاتی شروع به همان اشعار روحیه بخش و شوخی با زرمندگان اسلام می پردازد که همه را به تعجب وامی دارد و بعضی از بچه ها احساس می کنند خبرشهادت فرزندش شایعه است ! اما واقعا حاج بخشی با حفظ روحیه می گوید فرزندم مهمان امام حسین(ع) و آقا علی اکبر(ع) است این که ناراحتی ندارد خوشحالی هم دارد خوشا بحالش !!! و با بغضی نهفته شروع به شعارهای روحیه بخشش می نماید .
در ایام پرافتخار جنگ یک بار خدمت حاج بخشی در مرکز پشتیبانی جنوب رسیدم ما که همیشه او را با جنجال و شعار و انرژی می شناختیم دیدم ساکت است و آرام و با خودش حرف می زند و با همان شمایل خاص و لباسهای بسیجی اش قدم می زند .
با همان شیطنت های جوانی ام به او گفتم حاجی ساکتی بیا شعاری بده و بقول ما حالی بده ! حاجی گفت : من تا بسیجی ها را در خط مقدم نبینم و در کنارشان نباشم شعارم نمی آید ! مثل گل پژمرده ای هستم که بسیجی ها و جوونها مرا سرزنده و شاداب می کنند.
دستش را به زور و اصرار بوسیدم و گفتم جون حاجی یه بار بگو ماشالله ... حزب الله ... و ... صدای مردانه اش بلند شد ماشالله ... حزب الله و کلی برایمان دعا کرد و مقداری بیسکویت و شکلات مهمانمان کرد و رفت .
این مرد بزرگ تا هنگام مرگ لباس مقدس بسیجی را از تن بدر نیاورد و عاشقانه به آن افتخار می کرد .
قلبا ناراحتم چرا حاج بخشی شهید نشد جدا حق او کمتر از شهادت نبود اگر چه انشالله مزد زحماتش کمتر از شهادت نخواهد بود .
روح مطهرش در اعلی علیین و در جوار فرزندان و داماد شهیدش که در کنار آقای بی کفن و مولایشان علی اکبر(ع) هستند شاد باد ...