یک بار دیگر محمد مایلی کهن این بار نه در مقام مصاحبه که در مقام بیانیه ظاهر می شود و طبق معمول فحوای کلام او چیزی جز حمله به دیگران نیست. او در بیانیه اخیر به محمد رویانیان، سردار زارع، مصطفی دنیزلی و البته علی دایی حمله کرده و آنها را هزار چهره، آقای دوربینیف درجه دو و خاله! لقب داده است. این بیانیه شگفت انگیز را که یادآور حملات او به امیر قلعه نویی است بخوانید
یک بار دیگر محمد مایلی کهن این بار نه در مقام مصاحبه که در مقام بیانیه ظاهر می شود و طبق معمول فحوای کلام او چیزی جز حمله به دیگران نیست. او در بیانیه اخیر به محمد رویانیان، سردار زارع، مصطفی دنیزلی و البته علی دایی حمله کرده و آنها را هزار چهره، آقای دوربینیف درجه دو و خاله! لقب داده است. این بیانیه شگفت انگیز را که یادآور حملات او به امیر قلعه نویی است بخوانید.
بسمه تعاليآقايان هزار چهره، نميدانستم كه صاحبان اصلي پرسپوليس نميتوانند درباره عشق خود (پرسپوليس) حرف بزنند اما شما كه از سوي دوستانتان با عنوان مردان هزار چهره ناميده شدهايد ارباب و مالك آن هستيد!
آقايان هزار چهره، عنوان كردهايد كه پرسپوليس ارثیه مايليكهن نيست اما با اجازه همه هواداران واقعي پرسپوليس، به اندازه يك در ميليارد شايد من در تيم محبوبم سهم داشته باشم و آن هم نوكري تيم محبوبم بوده كه به آن افتخار ميكنم، اما آقايان هزار چهره، نميدانستم كه پرسپوليس سرجهازي همسران شماست.
آقايان هزار چهره، عنوان كردهايد كه مايليكهن هر موقع تيم ندارد مصاحبه ميكند تا تيم بگيرد اما بايد بگويم كيست كه در اين كشور دوستداشتني و عزيزتر از جانم زندگي نمايد و نداند كه نان بيشتر، در سكوت كردن است اما من كه همانند رفيق شفيق شما آقاي پول پرستي (ببخشيد آقاي خاله) نيستم كه بخواهم مرفه بيدرد باشم. خدا را هزاران مرتبه شكر «مرفه» هستم اما «بيدرد» نيستم.مرفه هستم اما سرم مثل كبك زير برف فرو نميبرم تا اطرافم را نبينم.
آقايان هزار چهره، چه كسي است كه نداند اگر مايليكهن سكوت ميكرد و حاضر به معامله و بدهبستانهاي مرسوم بود وضعش خيلي خيلي بهتر از امروز بود (خداوند را هزاران بار شكر كه وضعم خوب است).
هميشه از خداوند خواستهام مرا «مرفه بيدرد» نكند تا مبادا دچار این توهم نشوم که؛ چون زندگي خوبي دارم ، همه مردم زندگيشان اين چنين است؛
"مرفه هستم اما سرم مثل كبك زير برف فرو نميبرم"
خيال نكنم اگر من براي خريد فلان كالا، ثبتنام فرزندانم، رفتن به پزشك و فلان بيمارستان خصوصي و حتي رفتن به خارج از كشور براي مداوا مشكلي ندارم، همه افراد كشورم نيز اين چنين هستند. سرم را زير برف فرو نميكنم و اين را به خوبي ميدانم كه چه طيف گستردهاي از هموطنانم در صفهاي طويل روزانه و سالانه بيمارستانهاي دولتي (بيمارستانهاي خصوصي كه جاي خود) بسر می برند و اصلا نميتوانند به دليل مراجعه بيش از حد، رنگ تخت آنها را ببينند و جان به جان آفرين تسليم ميكنند، آنوقت شما مردان هزار چهره ميآئيد و براي ماه عسل «مصطفي پاشا» بيش از 5 ميليارد تومان هزينه ميكنيد.
تازه آقاي دوربينی (به دليل اين كه هر جا دوربين عكاسي و تلويزيون هست او نيز آنجاست) اعلام ميكند كه اگر مديرعامل خود شخصا به تركيه نميرفت نميتوانستيم تخفيف ويژه بگيريم.
آقايان هزار چهره، نميدانم كه چرا تا اين حد حب جاه و مقام و دو تا عكس و مصاحبه شما را تحت تأثير قرار داده كه حتي با اينكه همه اين موارد را در اطراف خود ميبينيد اما صم و بكم هستيد (يعني نميبينيد و نميشنويد).
آقايان هزار چهره، تصورم بر اين بود اگر فردي خواست از روي صدق و صفا و حس نودوستي و وطنپرستي، دغدغهها و اندوختههايي را كه ذره ذره طي ساليان متمادي به صورت آكادميك و تجربي به دست آورده، در اختيارتان قرار دهد، از آن استقبال خواهيد كرد، اما نميدانستم كه شما مديران هزار چهره همزمان داراي هزاران تخصص هستيد و نياز به مشورت نداريد.
هدف من اين بود كه شما، توسط برخي از مشاوران به ظاهر نخبه كه همه چيز را - فقط و فقط- براي خود ميخواهند تبديل به «رضا گگه» نشويد (رضا گگه خود حديث مفصلي دارد كه شايد در صورت نياز روزي آن را بيان كنم).
زياد زيستن آرزوي همه است اما خوب زيستن و انسان بودن آرمان عدهاي معدود است.