خوزنیوز/ مرتضی پورسامانی: اهواز با جمعیتی بالغبر یکمیلیون نفر بهعنوان هفتمین کلانشهر کشور محسوب شود و این در حالی است که بر پایه تازهترین آمار رسمی، از این جمعیت ۳۵٪ در حاشیه شهر زندگی میکنند و ازاینرو پس از کلانشهر مشهد، اهواز جایگاه دوم حاشیهنشینی را داراست. از عوامل مشهود و مهم مهاجرت و حاشیهنشینی در شهر اهواز میتوان به جنگ تحمیلی و محرومیت در روستاها و شهرهای استان خوزستان اشاره کرد. تخریب روستاها و مشکلاتی که برای روستاییان در کنار شهادت عزیزانشان، در پی بروز جنگ به وجود آمد، موجب شد بسیاری از مردم شهرها و روستاهای خوزستان به شهرهای امن مهاجرت کنند؛ و بحث حاشیهنشینی و کمبود امکانات رفاهی و خدماتی را در این شهر تشدید کنند.
هرچند که این روند با جنگ تحمیلی آغاز و یا تشدید شد اما باگذشت نزدیک به ۲۸ سال از پایان جنگ، رشد حاشیهنشینی در شهر اهواز متوقف نشده است. بنا به گفته معاون سیاسی و اجتماعی استاندار خوزستان امروز ۵۰۰ هزار نفر در حاشیه کلانشهر اهواز زندگی میکنند همه این مسائل باعث شده است تا خدماترسانی به مناطق شهری اهواز در مقایسه با دیگر شهرها دشوارتر باشد.
از سوی دیگر خوزستان با مسائلی دیگر درگیر شده است که سلامت مردم را مورد تهدید قرار داده است. وجود صنایع موجب آلوده شدن منابع آبی و خاکی خوزستان شده است و زندگی در این خطه را برای مردم دشوار کرده است. رودخانهها بهعنوان مهمترین منابع تأمینکننده آب شرب و مصرفی شهرها و روستاهای کشور نقش مهمی در تأمین سلامتی انسان و محیطزیست دارند اما متأسفانه طی سالهای اخیر به همراه رشد فزاینده ساختوسازهای غیراصولی و توسعه شهرنشینی، شاهد تخلیه فاضلابها و پسماندهای خانگی، صنعتی، کشاورزی و بیمارستانی در رودخانههای استان هستیم.
رشد صنایع بزرگ و مادر همچون صنایع فولاد، نفت و گاز، کربن بلک، نیشکر و پتروشیمی در خوزستان با تکیهبر ظرفیتهای رودخانه کارون شکلگرفته است و نیز از طرفی بیش از ۹۰ درصد آب آشامیدنی تصفیهخانههای خوزستان از کارون تأمین میشود.
در کنار رشد حاشیهنشینی در شهر اهواز، صنایع عظیم نیز در محدوده شهری و در حاشیه آن به بقای خود ادامه داده و رشد و توسعهیافتهاند. بسیاری از صنایع آلاینده و مزاحم خوزستان به علت برخی مسائل در محدوده شهری اهواز بناشدهاند و توسعهیافتهاند و بهجرئت میتوان گفت که مردم این کلانشهر هماکنون در محاصره صنایع عظیم نفت، فولاد و کشاورزی هستند.
این مسئله ممکن است در نگاه اول امری مثبت تلقی شود که به اشتغال، پویایی اقتصاد و توسعه منجر خواهد شد اما با یک نگاه ساده بهظاهر اهواز و معضلات این شهر میتوان دریافت که صنایع نهتنها دردی از مردم را دوا نکرده بلکه خود زخمی بودهاند بر پیکره اقتصاد، اشتغال، کشاورزی و سلامت مردم! بسیاری از مشاغل خرد در سایه این صنایع ازدسترفتهاند و با آلوده شدن آب، خاک و هوای خوزستان، تنها دود صنایع در چشم مردم این استان رفته است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند آب رودخانه کارون بهشدت آلوده به پسابهای شیمیایی و صنعتی و فاضلاب انسانی است و این مسئله بحرانی جدی در برابر مردم و مسئولان کشور ایجاد کرده چراکه این رودخانه یکی از منابع اصلی آب شرب خوزستان است.
متأسفانه بیش از ۴۰ درصد فاضلاب شهری اهواز و فاضلابهای صنعتی و کشاورزی بهصورت مستقیم به کارون وارد میشود. فاضلاب بیش از ۲۰ صنعت بزرگ و تعداد زیادی صنعت کوچک در اهواز که تصفیهخانه ندارند مستقیماً به کارون میریزد. بنا بر ادعای کارشناسان، رودخانه کارون درگذشته یکی از تمیزترین رودخانههای جهان محسوب میشد اما امروز به دلیل سوء مدیریت در کنترل فاضلاب شهری و صنعتی و کشاورزی به فاضلاب خانهای کثیف تبدیلشده است.
صنایع خوزستان همواره وامدار مردم نجیب این استان بودهاند چراکه سهم مردم از پروژههای اجراشده در این استان تنها آلودگی بوده است و منابعی که مصرفشده و به پایان میرسند! بیشتر صنایع آلودهکننده استان همچون نفت، شیمیایی و پتروشیمی، سیمان، فولاد، سدسازی و تولید انرژی پروژههای ملی هستند و درآمد آنها مستقیماً از استان خارج میشود و آنچه باقی میماند تبعات ایجادشده برای مردم خوزستان است. این صنایع قابلیتهای ذاتی استان همچون کشاورزی، آبزیپروری و گردشگری را در کنار سلامت مردم تهدید میکنند و رو به نابودی میبرند. نمونه اخیر خسارات صنایع به استان را میتوان در آتشسوزی پتروشیمی در ماهشهر و آلودگیها ناشی از آن دید. حادثهای که با زبانی گویا کمبود امکانات و عدم توانایی مدیریت بحران را در گوش همه فریاد زد و ما برای خاموش کردن آن دست به دامان استانهایی همچون بوشهر کرمانشاه و تهران شدیم.
هرچند که خوزستان و مردم این خطه میزبان خوبی برای صنایع عظیم ملی فولاد، نفت و کشاورزی بودهاند اما این صنایع خواسته و یا ناخواسته نتوانستهاند دین خود را به مردم ادا کنند. علیرغم اینکه به گفته کارشناسان صنایع خوزستان وابستگی بالایی به منابع آبی دارند و همچنین نقش بزرگی در آلودگی رودخانه کارون دارند اما هرگز سهم خود را در کاهش آثار این عوامل زیانبار نپرداختهاند. در این میان برخی از همین صنایع که بر شانههای مردم استان رشد کردهاند و توسعهیافتهاند امکانات و ظرفیتهای قابلتوجهی را بر تصفیه آب برای خود مهیا کردهاند که با به اشتراک گذاشتن آنها درد بسیاری از مناطق شهری اهواز مداوا خواهد شد.
یکی از کارخانههای که در حاشیه شهر اهواز بناشده است گروه ملی صنعتی فولاد ایران است که با رشد شهر و گسترش حاشیهنشینیها، هماکنون در محدودهی شهری اهواز واقعشده است. بنا بر اعلام پایگاه اینترنتی گروه ملی صنعتی فولاد ایران، این مجموعه از سال ۱۳۸۷ به یک واحد تصفیهخانه آب با ظرفیت حداکثری ۲۱۰۰ مترمکعب در ساعت، برداشت، تصفيه و انتقال آب مجهز شده است که این میزان بیش از نیاز مصرفی کارخانههای گروه ملی است.
گفته میشود که مسئولان گروه ملی فولاد در پاسخ به این پیشنهاد به اشتراک گذاشتن آب تصفیهشده با شبکه آب شهری اهواز، مبالغ بالایی برای هرماه را مطالبه کردهاند. این مسئله نشان میدهد که کلیت موضوع و ظرفیت تصفیه بیش از نیاز در این تصفیهخانه امری ممکن است و تنها مسئلهای که مانع از تحقق این مسئله شده است بحثهای مالی است!
بنا به گفتههای اخیر رئیس هیئتمدیره گروه ملی صنعتی فولاد ایران، در سال ۹۴ اداره شرکت به بانک ملی واگذارشده است و وضعیت شرکت تااندازهای بهبودیافته و با برنامهریزی انجامشده تولیدات خود را در سال جاری ۱۰۰ درصد افزایش خواهد داد. همهی این مسائل نشان میدهد که گروه ملی فولاد و بانک ملی ایران که اداره این گروه را بر عهده دارد نه در مسائل مالی دچار مشکل است و نه منکر ظرفیت مازاد تصفیه آب.
در همه جای دنیا رسم و قانون بر این است که صنایع با اجرای پروژههای عامالمنفعه و پرداخت عوارض همه تلاش خود را برای جلب رضایت و آسایش مردم بهکارگیرند. همین مسئله جای یک سؤال بزرگ را در ذهن ایجاد میکند که چرا گروه ملی فولاد ایران از ظرفیت موجود خود برای خدمت به مردم اهواز دریغ میکند و تنها به شعار بسنده کرده است. با اشتراک گذاشتن خروجی آب تصفیهخانه گروه ملی با شبکه آب شهری اهواز، مشکل آب شرب بسیاری از مناطق مجاور همچون پردیس، ملاشیه رفع خواهد شد و باری نیز از دوش مردمی که جنگ را تجربه کرده و در اثر ویرانیهای جنگ مجبور به حاشیهنشینی در اهواز شدهاند برداشته خواهد شد.
هرچند که این امر برای گروه ملی فولاد هزینه چندانی ندارد اما گویا تمایلی وجود ندارد که مردم اهواز را از آب شرب تصفیهخانههای خود بهرهمند کند. همه ما هزینههای میلیاردی گروه ملی فولاد که بهدرستی در بخش ورزش و حمایت از تیمهای ورزشی صرف شد و همچنین تیمهایی که با نام و پرچم این شرکت وارد میادین میشوند را به یاد داریم. حال سؤال این است که آیا همهی اقدامات عامالمنفعه شرکتها و صنایع قرار است با تبلیغات و در بوق و کرنا انجام شود؟ آیا میتوان با حمایت از ورزش، از سلامت جسم و روح مردم حمایت کرد اما آب شرب و سالم را که مایه زندگی است از آنان دریغ کرد؟
در دیدار عیدانه استاندار خوزستان با مردم ملاشیه نیز مشکل آب شرب این منطقه بهصراحت عنوانشده بود و دکتر شریعتی نیز با اذعان به کمکاری مسئولان استانی و شهری نسبت به رفع محرومیت این منطقه حاشیهای گفته بود: هیچ جوابی برای اهالی ملاشیه درباره محرومیت منطقهشان نداریم. در برابر وضعیت ملاشیه همه ما مقصریم.
اکنون از استاندار خوزستان که با انگیزهای دوچندان وارد کارشده است و دغدغه خدمت به مردم را دارد انتظار میرود که شخصاً در مورد این پیشنهاد ورود کرده و با پیگیری و رایزنیهای خود، خدمتی ماندگار را به مردم اهواز و خصوصاً محروم ملاشیه و پردیس ارائه دهد و قولهای خود را در قبال آنان عملی کند.