فضایی که با وجود نجواهای ملائکه، هر شب خاموش و سوت کور به نظر می آید اما این شب ها ولوله ای در سردی و سکوت سنگ هایش افتاده است.
این شب ها صدای تپش شوق را می شنوی از گلزاری که در آن گل های پرپر شده بسیاری را در خاکی دفن کرده اند که ریشه های این گل های گلگون کفن آنجایی ماند که عاشقانه دوستش داشتند، اما به اعتقاد بسیاری بی نهایت غریب و مظلوم مانده است، همچون شهری که سند آزادی اش را به نام خود خدا زده اند.
گلزار شهدا خرمشهر که پیش از آغاز جنگ جنت آباد نام داشت یکی از برجسته ترین و پر رمز و رازترین گلزارهای شهدا در کشور است که بنا به نقل بازماندگان دوران جنگ در ابتدای جنگ تحمیلی، شهدای گمنام بسیاری را بدون مراسم و حتی بدون کفن در آن دفن کردند و تنها در دوران مقاومت خرمشهر، ۴۱۹ شهید در این مکان به خاک سپرده شدند که ۲۴۷ نفر از آنها خرمشهری بودند و ۱۶۲ نفر دیگر نیز از ۵۱ نقطه کشور به خرمشهر آمده بودند که از میان ساکنان این گلزار پر شهید می توان به شهید عباس فرحان اسدی و شهید موسی بختور از اعضای سپاه خرمشهر که جزو نخستین شهدای جنگتحمیلی هستند، اشاره کرد.
این شب ها مجموعه ای متشکل از موسسه فرهنگی عاشقان ولایت و رهروان شهدا، هیات رزمندگان اسلام، بسیج و دفتر امام جمعه خرمشهر کمر همت بسته اند تا با قلم و رنگ، روحی تازه به سنگ مرقد شهدای آرمیده در این محدوده مقدس ببخشند.
تا کنون نوسازی نداشته ایم
جباری رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران خرمشهر عنوان می کند: تا کنون اقدام به نوسازی مرقدهای شهدا نشده و برای نخستین بار است که اقدام به رنگ آمیزی این قبور مقدس می شود و بنیاد شهید نقش اجرایی در این میان نداشته است.
مهدی رضایی فرمانده حوزه شهری کربلای خرمشهر نیز می گوید: طرح به صورت خود جوش بوده و یک طرح جهادی است که به نام شهید «محمدرضا عسکری فرد» شهید مدافع حرم خرمشهر توسط گروه های مردمی و دو گروه منسجم ۲۰ نفره انجام می گیرد.
در نخستین شب از لیالی قدر با این گمان به گلزار شهدا رفتم که خیلی ها رفتن به مسجد را به بودن در آن فضای پر رمز و راز به امید رقم خوردن بهترین تقدیر ترجیح می دهند، اما اشتباه فکر می کردم، از مرد و زن و پیر و جوان آمده بودند و هر کدام در گوشه ای با قلم مو و ظرف های کوچک محتوی رنگ سفید وسرخ، سرگرم رنگ آمیزی بود و با شهدا نجوا می کردند. برخی زیر لب و برخی دیگر نیز با چشم هایشان...
محمود پدری است که به همراه دخترش در این شب مبارک به گلزار شهدای خرمشهر آمده تا به قول خودش اجازه ندهد نوشته شناسنامه شهدا محو شود.
این سنگ شناسنامه شهدا هستند
وی با لهجه شیرین مردم عرب خوزستان عنوان می کند: دخترم بسیجی است که از طرف بسیج به او اطلاع دادند این برنامه در حال انجام است و به من گفت اگر مایلم من هم می توانم مشارکت کنم، و من آمدم تا کمترین کاری که از دستم بر می آید را برای شهدا انجام دهم.
وی سنگ های مزار شهدا را شناسنامه حال حاضر شهیدان می خواند و می گوید: این سنگ ها شناسنامه شهدا هستند و از روی همین سنگ ها می توان با شهدا آشنا شد اگر این نوشته ها محو شوند فرق یک شهید با فرد عادی مشخص نمی شود.
وی یکی از دلایل حضورش در این شب پر برکت در جوار شهیدان را حاجت طلبی عنوان کرده و بیان می کند: آرزوهای برآورده نشده زیادی دارم آمده ام و از شهدا می خواهم واسطه شوند تا به نحوی ما هم به آنها متصل شویم.
زهرا دختر نوجوانی است که خود را خادم این گلزار پر شهید معرفی می کند و ادعا می کند شمار دفعاتی که در میان این شهیدان بوده از دستش در رفته است و می افزاید: این مرقدها را بسیار غبار روبی و عطر افشانی کرده ام اما برای اولین بار است که در گلزار هستم تا مزار شهدا را رنگ آمیزی کنم.
وی ادامه می دهد: بودن در این شب و انجام این کار حس خوبی به من می دهد، احساس می کنم هرکس لیاقت این کار را پیدا نمی کند و شامل نظر لطف شهدا شده ام.
بزرگترین آرزویم را از شهدا می خواهم
ایمان شیخانی دختر دیگری است که به همراه برادر خردسالش روی زمین گلزار نشسته و چادر سیاهش همچون چتری دور تا دورش را فرا گرفته و سر گرم رنگ کردن خطوط ساقه گل لاله تصویر سنگ مزار یک شهید گمنام است، ایمان می گوید: اهل خرمشهر و خادم الشهدا هستم و پس از فراخوان، با اشتیاق قبول کردم در این موقع شب در گلزار شهیدان خرمشهر حاضر شوم.
وی ادامه می دهد: می شد الان در مسجد و در مراسم شب احیا باشم اما با کمال میل اینجا هستم و بزرگترین آرزویم را که شهادت است از همین شهدا می خواهم.
مهدی که حاضر نمی شود خودش را به طور کامل معرفی کند با قوطی های رنگ سر و کله می زند تا رنگی مرغوب، شفاف و بادوام تولید کند، در ظرف های کوچک بریزد و به دست افراد حاضر بدهد.
مهدی می گوید که از روز اولی که این کار در گلزار خرمشهر آغاز شد، حضور داشته و کارهای مختلفی را در این مدت انجام داده است و با لحنی قاطع ادامه می دهد: هر چقدر برای شهدا وقت بگذاریم بازهم کم است.
وقتی از دلیل عدم حضورش در مراسم شب احیا و بزرگترین آرزویش در این شب ها می پرسم در پاسخ عنوان می کند: «به مراسم احیا هم می روم، اما همین جا و در این لحظات از همین شهدا می خواهم دستمان را بگیرند.»
«محمود نیکو صحبت» از جانبازان دفاع مقدس که ایده این کار را با خود از قم به خرمشهر آورده است، کسی که ادعا می کند دلش از دیدن غربت گلزار شهدای خرمشهر به تنگ می آید.
نیکو صحبت می گوید: ساماندهی گلزار شهدا توسط موسسه شهدای خرمشهر، مسجد جامع خرمشهر، هیئت رزمندگان و بسیج انجام می شود و بنا است این کار تا پایان ماه مبارک رمضان هر شب از ساعت ۲۳ تا یک بامداد انجام شود. هرکس که دل و عشقی دارد می آید تا این قبور مطهر را بازنویسی کند.
وی می افزاید: این کار حدود هشت سال پیش در شهر قم انجام شد و وقتی به خرمشهر آمده ام شاهد این بودم که گلزار خرمشهر با وجود اینکه بیشترین شهید گمنام را دارد هم غریب است و هم مظلوم و توجهی به آن نمی شود.
محمود در ادامه بیان می کند: هرکس در این فضا قرار می گیرد به فراخور حال خود با شهدا درددل می کند، همزمان هم می نویسد و هم حرف دلش را به شهید می گوید.
این جانباز صاحب ایده با بیان اینکه بیشترین چیزی که در این شب ها از شهدا خواسته شهادت است، عاقبت بخیری جوانان و قرار گرفتن آنها در مسیر صحیح و حقانیت توجه شهدا را دیگر آرزو خود در شب های قدر عنوان می کند.
استقبال خوبی از این طرح شد
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج خرمشهر نیز اظهار می کند: این کار، فرهنگی است که با مشارکت تمام اقشار بسیج اعم از خواهران و برادران و با توجه به فرسوده شدن مزار شهدا و حضور گسترده مردم در مناسبت های مختلف از جمله عید سعید فطر در مزار شهدا، انجام شد.
سرهنگ حسین زاده می افزاید: استقبال خوبی از این طرح شده و برای انجام آن زمان خاصی تعیین نشده و تا زمان پایان کار و در طول ماه مبارک رمضان ادامه دارد.
وی تاکید می کند: این کار انجام می شود تا گفته شود شهدا را هنوز فراموش نکرده ایم.
گلزار شهدا خرمشهر حدود ۳۰ سال پیش شاهد حضور مادران و خواهران، پدران و برادران بسیاری بوده که با دست های خود شهیدشان و چه بسا شهید گمنامی را دفن می کردند و امروز هم پدر و مادر و خواهر و برادر آمده اند از گروهی دیگر و نسلی دیگر تا باز هم با دست هایشان این بار با قلم و رنگ خاطره آن روزها را جلا دهند.