تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۰ - ۲۲:۰۲
کد خبر: ۱۲۵۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

بهمن علاء الدین برای دومین بار درگذشت

مصطفی نظاری
عجب روزگاری ای است! در هیاهویی که فرهنگ یک رکن فراموش شده به حساب می آید و تنها راه گریز از آن، مقوی ساختن زیرساخت های فرهنگی جامعه است، با دستان خود تن به تخریب و تضعیف آن می دهیم. مقوله ای که تنها ماحصلش درج پرونده ای سیاه در تاریخ فرهنگ بومی استان است!

بهمن علاءالدین برای دومین بار متوالی درگذشت! نخستین بار سوگ کوگ تاراز بود و این روزها برای دومین بار مرثیه آوازه... آری باید مرثیه ی آوازه سر داد که انگشت نادانان – ناخواسته - نه فرهنگ، بلکه آوازه آبهمن را نشانه رفته است.

بارقه های امید در من شکوفا می شد وقتی برای «گذران زمان» و «قوت اندوخته» به موزه هنرهای معاصر سرکی می کشیدم و گه گداری پِی ساختمانی که قرار بود در آینده ای - که نمی دانم کی اتفاق می افتاد و فرهنگ سرایی با نام علاءالدین ساخته می شد- می دیدم. آری، همین برای من کافی بود که در دل قرص و محکم می گفتم به هر حال روزی فرهنگسرا ساخته می شود. قوت قلبی ام را آشکارا به دیگران نشان می دادم. این امید نه برای من تنها، بلکه برای همه فرهنگ دوستان خطه ی جنوب در دل ها نهفته شده بود. وقتی نگاهی هر چند اندک به آن می انداختم با خود می گفتم مهم نیست چقدر طول می کشد، ما صبرمان زیاد است. نام آبهمن بر بلندای آن خودنمایی خواهد کرد. همین کافی بود... اما همه دغدغه من «آبهمن» نبود...

در کلانشهری که دو فرهنگ سرا در حد تالار های کوچک دارد (آفتاب و مهتاب) که شاید چنین ظرفیتی فقط برای یک دهستان، مطلوب باشد، سخن از فرهنگ چه سود؟ آری چه انگیزه ای می ماند تا بگویی فرهنگسرا را به ویرانی می کشانند... خبر همین بود! تند، سریع و تکان دهنده؛ مکانی که قرار بود در آینده تبدیل به فرهنگ سرای بهمن علائدین شود، شبانه تخریب شد.

از اینکه بخواهم بگویم در حق فلان هنرمند و بهمان فرهنگی اجحاف شده است در حذرم! چون نیک می دانم چنین سخنانی کلیشه ای شده و تقریبا تمام هنرمندان در حق شان اجحاف شده و می شود. اما به یاد دارم روزی که مدیرکل سابق ارشاد خوزستان (حجه الاسلام بسی خاسته) در سخنان بزرگداشت آبهمن قول داد تا میراث آنرا زنده نگه دارد. تا جایی به وعده خویش با ایده ی این فرهنگ سرا عمل کرد. شاید انتخاب نام بهمن علائدین برای این فرهنگ سرا، ادای دینی بود که خوزستان به این هنرمند می کرد.

به صدایی که مختص یک ایل و یک فرهنگ خاص بود اما شهره ای فرا مرزی داشت، و این قابلیت بود که هر انسان دردمندی با آن همذات پنداری کند.

بگذریم. اگر شورای شهر اهواز به طناب دار «انحلال» آویخته نشده بود، بی شک هجمه هایی که امروز مردم و هنرمندان در خصوص تخریب فرهنگسرا به شهرداری وارد می آورند به شورا وارد می شد زیرا شهرداری مجری اوامر شوراست، در غیاب شورای شهر اهواز استاندار که قائم مقام شورا است، مافوق شهرداری بوده و اجرای دستور تخریب از آن سو است.

پس با این اوصاف بی گمان پایه ثابت ویرانی فرهنگ سرا استاندار خوزستان بوده. چرا که در این چند روز گفتگویی با «خبرگزاری فارس» منتشر کرده که با توجه به اینکه ساخت و ساز در حریم رودخانه غیرقانونی بوده اجازه ساخت چنین فرهنگسرایی داده نمی شود، غیرقانونی بوده و باید ویران شود. سوال من اینجاست؛ با توجه به اینکه در اولین سفر ریاست جمهوری به خوزستان این فرهنگ سرا به عنوان یک پروژه تصویب شد چرا تا به حال باید اینگونه به حال خود رها شود؟ اگر مشکل قانونی داشت چرا در این چند ساله آقایان مدعی قانون، سکوت کرده بودند؟ چرا حال بعد از سالیان، در موقع افتتاح پل هشتم آقایان یادشان افتاده که مشکل قانونی دارد؟

در مرحله بعد باید گفت که شهرداری پس از دستور استانداری مبنی بر تخریب فرهنگسرا به پوشاندن آن توسط خاک نباتی بسنده کرد و از تخریب آن تا روشن شدن اوضاع سر باز زده. حتی آمادگی خود را برای گریز از تخریب فرهنگ سرا اعلام داشته است. در جوابیه ای که روابط عمومی شهرداری برای خبرگزاری ها ارسال کرده این را یادآور شده که پی ساختمان تخریب نشده و فقط فوندانسیون ها را خم کرده اند که هدف زیبا سازی ساحل کارون بوده و هرگاه مشکل قانونی محل فرهنگسرا، حل شد اداره ارشاد می تواند خاکریزی ها و گلکاری ها را کنار زده و ادامه ی ساخت پروژه را از سر گیرد.

شنیده هایی که در محفل های متفاوت به گوشمان رسیده حاکی از این است که طبق دستور استاندار این عمل صورت پذیرفته، شهرداری هم فقط مجری طرح است و آقای سپهر به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد خوزستان زیر این توافق نامه را امضا نموده است.

شاید بهتر باشد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و استانداری خوزستان مواضع شفاف تری در این خصوص بگیرند. به هر حال شهرداری اهواز موضع خود را اعلام کرده و به عنوان مجری وظیفه قانونی خود را انجام می دهد اما در این میان نه استانداری موضعی شفاف ارائه کرده و نه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی.

درضمن باید به آقایان گفت با توجه به اینکه 2 میلیارد بودجه به این پروژه اختصاص داده شده در این چند سال چقدر پیشرفت فیزیکی داشته است؟ چرا چنین پروژه ای باید آنچنان در ورطه فراموشی بماند که بعد از سالیان سال چشم انتظاری با چنین برخوردی مواجه شود؟ بهتر است بپرسم چند میلیارد از بودجه سال پیش فرهنگ و ارشاد اسلامی برگشت داده شد؟ آقایان کجا بودند و چرا تا به حال فکر ساخت این فرهنگ سرا نبودند؟

بگذریم، حتی اگر تحلیل های شخصی گواه این را دهد که برای زیبا بودن اطراف پل هشتم در وقت حضور رئیس جمهور، این عمل ناخوشایند به یکباره انجام پذیرفته باشد – که نیست!!! - ترس از آن دارم که هنردوستان و هنرمندان موقع افتتاح پل هشتم به پیشواز ریاست جمهور آیند و شروع به اعتراض دسته جمعی کنند، همان گونه که این چند روز نیز ساکت ننشسته و با پیامک های خود خبر از اعتصاب مقابل درب ارشاد، استانداری و ... داده اند. که اگر چنین شود دید ریاست جمهوری به مدیران فرهنگی استان چگونه خواهد شد؟ و اگر هنرمندان مطالبه خود از ریاست جمهوری را بخواهند، که مصوبه سفر اول اوست مدیران اجرایی استان چه جوابی برایشان دارند؟ اگر رئیس جمهور فضای فرهنگسرا را بعد از گذشت چندین سال اینچنین ببیند مطمئنا تذکر به متولیان خواهد داد و اعمال فشاری برای ساخت آن خواهد کرد. پس این گونه نیست! چون در این میان با تجمع هنرمندان همه چیز برای خاطیان خراب تر خواهد شد. معقول تر این بود که به جای پنهان سازی زیر خاک از فرصت استفاده کرده و اعتبار لازم را در موقع حضور احمدی نژاد کسب، شروع به شکستن این تابو کنند. تا شاید نام نیکی از خود به جای بگذارند!
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
على
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۲
0
0
آفرين خوشم اومد
:
:
:
آخرین اخبار