به دلیل اصابت موشکهای فراوان، دزفول به «بلد الصواریخ» یا «شهر موشکها» معروف شد.در واقع اولین موشک جنگ به دزفول اصابت کرد
ساعت ۱۵:۳۵ و ۱۸ آذرماه سال 1361 دو فروند موشک زمین به زمین به دو نقطه پرجمعیت دزفول اصابت و بیش از ۲۰۰ منزل مسکونی و مغازه را ویران ، ۶۲ نفر را شهید و ۲۸۷ نفر را مجروح کرد. پس از این تاریخ به دلیل اصابت موشکهای فراوان، دزفول به «بلد الصواریخ» یا «شهر موشکها» معروف شد.در واقع اولین موشک جنگ به دزفول اصابت کرد.
رژیم بعثی عراق،هر بار که در رویارویی مستقیم با رزمندگان اسلام در میادین نبرد، شکست میخورد برای جبران ضعفها و همچنین اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، شهرها و مناطق مسکونی را موشکباران و بمباران میکرد و در همین راستا، در روز 28 آذر 1361، دزفول برای چندمین بار هدف یورش بیرحمانه موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. اگرچه قبل از این جنایت،هواپیماهای عراقی بارها شهرهای ایران را بمباران کرده بودند، اما حمله به دزفول،نخستین حمله در ابعاد گسترده به وسیله موشکهای زمین به زمین بود.
یکی از مهمترین اهداف رژیم بعث عراق از بمباران و موشکباران شهرها به ویژه شهر دزفول این بود که با از بین بردن زیرساختهای اقتصادی و ناامن کردن شهرها،به مردم ایران بگوید که از مقاومت دست بردارید. این رژیم با وجود برخورداری از همه نوع تجهیزات جنگی و نیروی انسانی شکستهای سنگینی از رزمندگان اسلام متحمل میشد؛ رزمندگانی که با تشویق و ترغیب پدران و مادران خود عازم دفاع از دین و میهن اسلامی خود شده بودند و حالا صدام میخواست با شهید کردن مردم بیدفاع در شهرها،آنها را از ادامه کارشان باز دارد.این تاکتیک،یک تاکتیک مرسوم در هر جنگی محسوب میشود.یعنی فشار غیرمستیقیم به طرف مقابل برای عقبنشینی از مواضع سیاسی و دفاعی.اما صدام با همه ادهایش هیچگاه نتوانست بفهمد که دفاع ملت ایران نه تنها با سایر جنگها تفاوت دارد بلکه مردمی هم که در مقابلش ایستاده است،یک مردم انقلابی با پیشینه دینی و اسلامی است که راهبری مدبر، آنها را هدایت میکند.
آرمانهای انقلاب اسلامی چنان در روح و جان مردم ایران نفوذ کرده بود که مقاومت در برابر هر بحرانی را بر آنها تسهیل میکرد. مردم مقاوم دزفول هم که در خط مقدم دفاع از خاکریز انقلاب اسلامی قرار داشتند،به ویژه در اوایل جنگ تحمیلی رسالتی مضاعف بر دوش خود احساس میکردند چون دشمن تا حدود ۲۰کیلومتری این شهر رسیده بود و تا زمان رسیدن و حضور نیروهای نظامی،مردم با دست خالی از شهر دفاع کردند و دشمن مجبور شد به پشت رودخانه کرخه عقبنشینی کند.به عبارت دیگر دزفول سد بزرگی مقابل عراق در دستیابی به اهدافش شده بود.سدی اعتقادی.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهکهای منافق به ویژه گروهک «خلق عرب» وابسته به رژیم حاکم عراق شروع به ایجاد ناامنی کردند و میخواستند خوزستان را ناامن کنند. در سرکوب این گروهکها، مردم دزفول نقش اساسی ایفا کردند. همچنین با اعزام نیرو به خرمشهر و آبادان که نیروهای منافق در آنجا بودند توانست پیشروی آنها را بگیرد.
عراق هم در راستای درهم شکستن مقاومت مردم از هیچ راهی دریغ نکرد.دزفول نه تنها مقاومت کرد، بلکه هیچگاه خالی از سکنه نشد و زندگی در شهر جریان داشت. با وجود حملات سنگین صدامیان،مردم دزفول خطوط زیادی در جبهه ایجاد کردند و اعزامهای 1000 تا 5000 هزار نفری به جبههها داشتند. اعزامهای شهر دزفول به قدری گسترده بود که تیپ ولی عصر (عج) برای شهر دزفول ایجاد و بعد تبدیل به لشکر شد که تمام خوزستان را در برمیگرفت.
به لحاظ موقعیت سوقالجیشی،دزفول دروازه شمالی خوزستان محسوب میشد و بعد از شروع جنگ تحمیلی، صدام برای تصرف خوزستان باید ارتباط شمال این استان با کشور را قطع میکرد. دزفول برای صدام یک شهر استراتژیک و نظامی به حساب میآم.د چنین دلایلی باعث شده بود تا صدام فشار را بر این شهر بیشتر کند.
رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ،176 موشک غول پیکر «فراگ 7» و «اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد. هواپیماهای دشمن 489 بمب و راکت بر سر مردم بی دفاع شهر فرو ریختند و آتشبارهای عراق با شلیک 5821 گلوله توپ نقاط مختلف شهر را ویران ساخت.
در این شهرستان حدود 19500واحد مسکونی،تجاری،آموزشی و مذهبی بین 20 تا 100 درصد ویران و به تلی از خاک مبدل شد. اما با این همه خسارت،مردم دزفول با تقدیم 2600 شهید،4000 جانباز، 452 آزاده سرافراز و 147 مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساخت.
اگر نگاهی به تقویم بیندازیم در کنار سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر، مناسبت «روز استقامت و پایداری روز دزفول» در چهارم خرداد را میبینیم. روزی که سال ۶۶ در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری در تقویم رسمی کشور به نام «روز مقاومت و پایداری» ثبت شد.
جنایتهای رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی در بمباران و موشکباران شهرهای ایران در حالی رخ میداد که مجامع به اصطلاح جهانی هیچگونه واکنشی نشان نمیدادند و شکایتهای ایران از این مجامع هم همیشه بیپاسخ میماند. ایران در حالی شاهد قربانی شدن مردم غیرنظامی و زیر ساختهای شهری خود توسط عراق بود که میتوانست مقابله به مثل کند. اما با تاکید بر آموزههای اسلامی هیچگاه نخواست شاهد کشته شدن افراد غیرنظامی دشمن در شهرها باشد و حتی پیش از هدف گرفتن زیرساختها و محلهای نظامی،ساکنان شهر و منطقه مورد نظر را آگاه میساخت تا خسارت انسانی احتمالی به حداقل ممکن برسد و این شیوه را تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داد.