تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۵
کد خبر: ۱۲۳۰۸۴
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
روایت خواهران جهان‌آرا از قولی که «ممد» به خرمشهری‌ها داد و عملی نشد
نیست که ببیند!
محمد جهان آرا برای آنهایی چون من که جنگ را تنها از پشت قاب دوربین و یک جعبه جادویی دیده اند هم یک اسطوره است. اسطوره ای که برای تمامی نسل‌ها یادآور شهر خونین خرمشهر است. شهری که محمد جهان آرا قرار بود از آن شهری آرمانی بسازد و به مردمش قول داده بود تا خانه‌هایشان را آباد کند و زندگیشان را دوباره از نو بسازد، اتفاقی که هنوز هم پس از 34 سال رخ نداده و تنها از خرمشهر، شهری ویران به جای مانده است.
نیست که ببیند!
 محمد جهان آرا برای آنهایی چون من که جنگ را تنها از پشت قاب دوربین و یک جعبه جادویی دیده اند هم یک اسطوره است. اسطوره ای که برای تمامی نسل‌ها یادآور شهر خونین خرمشهر است. شهری که محمد جهان آرا قرار بود از آن شهری آرمانی بسازد و به مردمش قول داده بود تا خانه‌هایشان را آباد کند و زندگیشان را دوباره از نو بسازد، اتفاقی که هنوز هم پس از 34 سال رخ نداده و تنها از خرمشهر، شهری ویران به جای مانده است.
 نامش که می‌آید هنوز هم اشک در چشمان خواهرانش می نشیند و خاطراتش را با تو ورق می زنند. از محمدشان می گویند. برادری که حالا نه تنها برای خواهرانش یک سنبل است بلکه ایرانیان او را تنها سنبل مقاومت خرمشهر می دانند. اما چرا تنها محمد جهان آرا سنبل مقاومت خرمشهر است؟ سوالی که به قول خواهر محمد جهان آرا افراد بسیاری به دنبال یافتن پاسخ این سوال به سراغ آنها آمده اند. ما هم به دنبال پیدا کردن جواب این سوال به سراغ صدیقه، بی بی فاطمه و مرضیه جهان آرا خواهران محمد جهان آرا رفته ایم. آنچه در زیر می خوانید مشروح گفت و گوی روزنامه «ابتکار» با خواهران محمد جهان آرا است.
چرا محمد جهان آرا سنبل مقاومت خرمشهر شد؟
بی بی فاطمه جهان آرا: این سوالی است که خیلی از افراد از ما می پرسند. محمد کسی نبود که خودش را با جنگ نشان دهد و با جنگ متبلور شود. کسی بود که پیشینه قدیمی داشت و از نوجوانی در مبازرات حاضر بود . مادر یک زن مذهبی بود و اعتقاد داشت که فرزندانش قرآن را بیاموزند. ما را به مسجد
می فرستاد و محمد به همراه برادران دیگرم به مسجد می رفت. اما محمد آیه های قرآن را جور دیگری می آموخت. یادم است وقتی محمد از مسجد می آمد آیه های جهاد و شهادت را در خانه می‌خواند و گاهی مورد غضب دیگران قرار
می گرفت که مگر قرآن آیه دیگری جز جهاد و شهادت ندارد.
اوایل جوانی گروه حزب الله را در خرمشهر به راه انداخت. در همان سال‌ها بود که دستگیر شد و حدود 6 ماه را در زندان اهواز سپری کرد. محمد جهان آرا چنین پیشینه ای داشت. او کسی بود که مبارزه با نفس کرد و خود را ساخت. محمد کسی نبود که به یک باره پس از جنگ معروف شده باشد. مقاومتی که محمد و همرزمانش برای آزاد سازی خرمشهر انجام دادند بی نظیر بود. چرا که رزمندگان سپاه افرادی بودند که به واسطه جنگ وارد مبارزه شده بودند و تنها دوره های ساده نظامی دیده بودند. اما همین دوره های ساده از آنها رزمندگان مقاومی ساخت که سبب شد بتوانند 35 روز در برابر دشمن مقاومت کنند. مقاومت بود که محمد را جهانی کرد. مقاومتی که در کنار دیگر رزمندگان به وجود آمد.
مرضیه جهان آرا: محمد نامش فرمانده بود. محمد با کارگران کارگری می کرد و با سرباز‌ها سربازی می کرد و موقعی که باید فرمانده می شد. زمانی که وقتی پیدا می کرد قرآن و نهج البلاغه را با معنی می خواند تا سر نماز به بچه های سپاه نکته هایی که لازم بود را به آنها یادآوری کند. خدا محمد را به همه معرفی کرد. ما خانواده ای نبودیم که با روابط اجتماعی مان محمد را مطرح کرده باشیم. محمد عاشق گمنامی بود و هیچ وقت به دنبال مطرح شدن نبود.
محمد در دل ها جا داشت. آنچه که محمد را محمد کرد عشق به مردم بود. بین فرمانده بودن با مردمی بودن تفاوتی قائل نمی‌شد. یادم می آید که ظهرها که به خانه می آمد؛ مادر به او می گفت که محمد بیا در اتاقی که کولر دارد بنشین. می گفت مادر خیلی از همشهری‌های ما کولر ندارند. اگر من زیر باد خنک کولر بنشینم که دیگر نمی توانم مردم را درک کنم. این رفتارها و خودسازی ها را داخل خانواده هم گسترش می داد. یادم می آید 6 ساله بودم. گردنبندی به گردنم بود. به من گفت مرضیه گردنبدت را در راه خدا می دهی؟ گفتم نه من این گردنبندم را خیلی دوست دارم. رو به بقیه خواهرهایم کرد و گفت: زمانی که مرضیه متوجه شود که از آنچه که دارد در راه خدا بدهد ما به آنچه که می خواستیم رسیده ایم. به بچه ها می گفت در تابستان روزه بگیرند تا بفهمند که آنهایی که غذایی برای خوردن ندارند چه حالی دارند.
نیست که ببیند!
35 روز مقاومت اتفاق مهمی در تاریخ ایران شد. چراکه صدام آمده بود تا تهران را بگیرد. محمد اسطوره بود و تمام بچه ها محمد بودند. محمد تنها نمادی از مقاومت خرمشهر شد. صدام آمده بود تا در یک هفته تهران را بگیرد اما محمد و همرزمانش با دستان خالی سرنوشت جنگ را عوض کردند. به همین خاطر محمد در یادها ماند. محمدی که تنها نمونه ای از صدها محمد دیگر بود.
محمد جهان آرا پیش از آزاد سازی خرمشهر و در سانحه هوایی به همراه چندین نفر از فرماندهان دیگر به شهادت رسید. شب شهادت او را به خاطر دارید؟ علت سقوط هواپیما را چه چیزی اعلام کردند؟
بی بی فاطمه جهان آرا: محمد شب قبل از شهادتش با همسرش تماس گرفته بود و اطلاع داده بود که قرار است به تهران بیاید. همسرش در همان موقع فرزند دومشان را باردار بود. 7 مهر، بعد از شکست حصر آبادان بود. آن روز ما مدرسه بودیم و از مدرسه که بازگشتیم، فردی با پدرم تماس گرفت و از او خبر محمد را گرفت. پدرم گفت محمد قرار است به تهران بیاید. ما نمی دانستیم که با چه وسیله ای عازم سفر است . بعد چند ساعت همسر محمد با ما تماس گرفت و گفت که می گویند محمد با هواپیما سقوط کرده است. او می گفت اما محمد به من گفته که با ماشین به تهران می آید که اگر زمانی درد زایمان آغاز شد مرا با ماشین به بیمارستان ببرد. ما از ساعت 1 بعد از ظهر تا 4 بعد ازظهر از اینکه محمد در هواپیما بوده یا نه در شک و تردید بودیم. در اهواز می گفتند که اسم محمد درلیست مسافران هواپیما نیست ولی عده دیگری می گفتند که ما خودمان محمد را دیده ایم که سوار هواپیما شده است. بعد از آن کسانی که آنجا بودند می گفتند که محمد قصد داشته با ماشین به تهران بیاید اما به او
می گویند که هواپیما آماده است و بالاخره محمد بدون اینکه نامش را در لیست ثبت کند سوار بر هواپیما راهی تهران می شود و در کهریزک هواپیما سقوط می کند. ساعت 4 بعد از ظهر بود که پدرم را برای شناسایی محمد به پزشکی قانونی بردند. عده ای می گفتند که درون هواپیما بمب گذاری شده و عده ای دیگر می گفتند که هواپیما دست کاری شده است. شهید فکوری، نامجو، کلاهدوز، مجید حداد عادل، با محمد در هواپیما به شهادت رسیدند. چندین نفر از بازماندگان این حادثه احتمال می دادند که در یکی از جنازه ها بمب گذاشته بوده اند. البته در آن زمان به خاطر اینکه افراد زیادی مانند شهید رجایی، با هنر و بهشتی با بمب گذاری منافقان به شهید رسیده بودند این احتمال قوت می گرفت اما قطعیتی به ما در رابطه با بمب گذاری نداده اند.
مرضیه جهان آرا: سال گذشته با خلبان این هواپیما که جان سالم از این حادثه به در برده بود ملاقات داشتیم. می گفت که در آن روز با این هواپیما ماموریت های زیادی رفته بوده و زیاد از حد از هواپیما کار کشیده بوده است. سال92 نیز برنامه ای در کهریزک، محل سقوط هواپیما برگزار شد که ما نیز در آن برنامه شرکت کردیم اما هیچ اطلاع قطعی در رابطه با بمب گذاری یا نقص فنی هواپیما که سبب سقوط آن شده باشد به ما اعلام نشد.
چطور نوحه «ممد نبودی ببینی» خوانده شد؟
بی بی فاطمه جهان آرا: شوهرم جزو بچه های رزمنده بود. تعریف می کرد: جواد عزیزی یکی از همرزمان محمد که طبعی در شاعری داشت. یک روز در سپاه قبل از سالگرد محمد، یک باره شروع به زمزمه نوحه ممد نبودی می کند. کم کم هر کدام از رزمندگان جمله ای به آن اضافه می کنند و به صورت بداهه این نوحه خوانده می شود. اولین بار این نوحه را در مسجد جامع خرمشهر و بعدا در سالگرد محمد خواندند.
اگر محمد جهان آرا زنده بود چه راهی را انتخاب می کرد؟
صدیقه جهان آرا: اگر محمد امروز زنده بود راهی متفاوت از همه راه ها می رفت. محمد آن زمان هم متفاوت بود. کسی که متفاوت از همه باشد متفاوت هم خواهد ماند. محمد همیشه با نفسش مبارزه می کرد و امروز هم هیچ چیز نمی توانست او را از این راه دور کند.
مرضیه جهان آرا: همسرم از خبرنگاری دست خط هایی گرفته بود که مکتوب گفت و گویی بود که او با محمد در جبهه داشت. محمد در مصاحبه‌اش از مردم خرمشهر برای ترک خانه‌هایشان عذر خواهی کرده بود. محمد گفته بود: از اینکه نتوانستیم از خانه و کاشانه هایتان به خوبی مراقبت کنیم شرمنده ایم . مطمئن باشید شهر را دوباره از نو خواهیم ساخت و بهتر از آنچه را که از دست داده اید برایتان محیا می کنیم. اما متاسفانه سال ها از جنگ و از شهادت محمد گذشت و کسی این قول را عملی نکرد .
از امروز خرمشهر خبر دارید؟
مرضیه جهان آرا: امروز خرمشهر خیلی بهتر از 4 سال قبل است. چرا که اقدامات بیشتری برای بهبود آن صورت می گیرد. اما مسئله این است که بعد از آزاد سازی خرمشهر توجهی که باید به خرمشهر می شد، صورت نگرفت. امروز کسانی هستند که می‌خواهند خرمشهر را دوباره بسازند اما چون میراث دار چندین ساله مشکلات خرمشهر هستند نمی توانند به راحتی و به سرعت دردهای خرمشهر را التیام دهند. همیشه مسئولان برای گرامی داشت سوم خرداد و شهید جهان آرا به خرمشهر می روند و بعد از آن همه چیز را فراموش می کنند و می رود تا سال آینده که دوباره با آمدن سالروز آزادسازی این شهر یادی از مردم خرمشهر کنند. واقعا باید جوابی را برای محمد در آخرت آماده کرد. محمد برای دفاع از خرمشهر کم نگذاشت. محمد و همرزمانش با دست خالی سرنوشت جنگ را عوض کردند. اما شما با دست پر برای خرمشهر چه کردید؟
اگر محمد جهان آرا امروز زنده بود آیا دلواپس رابطه با غرب
می شد؟
بی بی فاطمه جهان آرا: برای پاسخ دادن به این سوال باید محمد را به این زمان بیاروریم. کسی که در آن زمان تنها دغدغه اش مردم بود، امروز نیز تنها دغدغه اش می توانست درد مردم و
هموطنانش باشد. محمد انسان متعصبی نبود. او یک انسان متعادل بود. ما نمی توانیم انکار کنیم که با کشورهای دیگر ارتباط نداشته باشیم و دور خودمان را دیوار بکشیم . محمد حتما اگر امروز بود این دغدغه را داشت که با کشورها و ملل دیگر ارتباط برقرار کند. البته نه ارتباط ظالم و مظلوم بلکه ارتباطی برابر. ارتباطی که در آن عزت مردمش اصل باشد.
مرضیه جهان آرا: اگر امروز محمد جهان آرا زنده بود، نمی توانست شاهد فشاری باشد که تحریم ها بر مردم وارد می آوردند، از آنجایی که دغدغه مردم را در محمد می دیدم می توانم بگویم که اگر او امروز زنده بود شاید ماجرا جور دیگری می شد. حتی اگر قرار بود مردم فشار تحریم ها را تحمل کنند ، این فشار تنها بر روی مردم نبود. البته این بستگی به جایگاه و نقش او در شرایط امروز دارد. با این وجود محمد انسان دگم و متعصبی نبود. پری حورسی اولین جانباز زن خاطره ای از محمد در رابطه با برخورد او با زنان بی حجاب نقل می کند. او نقل
می کند: «بدون چادر به سپاه رفتم تا محمد جهان آرا را ببینم. اول نگذاشتند تا او را ملاقات کنم. اما آنقدر اصرار کردم که بالاخره با محمد تماس گرفتند و او اجازه داد تا به اتاقش بروم. وقتی که در اتاق باز شد به احترام من از جا بلند شد. حرفم را با دقت گوش کرد و وقتی خواستم خداحافظی کنم به احترامم ایستاد. نوع برخورد محمد جهان آرا باعث شد که من چادری شوم.» محمد با رفتار و علمش بر دیگران تاثیر می گذاشت نه با سخنانش. اگر محمد امروز زنده بود در حوزه فعالیت خودش کاری نمی کرد که موجب دلواپسی شود.
اگر محمد جهان آرا زنده بود خرمشهر وضعیت بهتری داشت؟
بی بی فاطمه جهان آرا: اگر امروز محمد جهان آرا زنده بود خرمشهر وضعیت بهتری داشت. چون محمد با غیرت بود و هیچ وقت مظلومان را به حال خودشان رها نمی کرد.
مرضیه جهان آرا: در یکی از مصاحبه های منتشر نشده اش خطاب به مردم می گفت: من به شما قول می دهم که تمام خانه هایتان را آباد می کنیم و زندگیتان را دوباره می سازیم. محمد به نکات ریزی اشاره می کرد که شاید هر کسی نتواند در شرایط وخیمی چون جنگ به آن فکر کند. تا کسی جنگ را تجربه نکرده باشد نمی داند جنگ چیست! یکی از مسئولان در نماز جمعه بیان کردند که چرا مردم خرمشهر را ترک کردند؟ البته همان فرد بعدتر از مردم عذرخواهی کرد اما بسیاری از خرمشهری ها از این سخن ناراحت شدند. جنگ واقعا وحشتناک بود. خرمشهر لحظه ای از خمپاره رها نمی شد. من در ساعت های اولیه جنگ زخمی شدم. وقتی که مرا به بیمارستان برند سراسر بیمارستان پر از مجروح و جنازه بود و مرا روی برانکاری گذاشتند که دو دست قطع شده روی آن بود. مسئولان تا زمانی که خودشان به خرمشهر نرفته بودند عمق فاجعه ای را که در آن اتفاق می افتاد درک نمی کردند اما محمد به ریزه کاری هایی دقت می کرد که هیچ کسی آن ها را نمی دید. زمانی که زخمی شدم و در بیمارستان اهواز بستری بودم. از درد نمی‌توانستم بخوابم و حال بسیار بدی داشتم. نصفه های شب بود، دیدم محمد بالای سرم ایستاده. گفتم تو اینجا چه کار می کنی؟ گفت وقتی پیدا کردم و آمدم تا عیادتت کنم. من بیمارستان به بیمارستان از شهری به شهر دیگر تا تهران سفر کردم و محمد در اهواز، دزفول و هم در تهران به ملاقاتم آمد. محمد در عین اینکه انسانی شجاع بود، بسیار حساس و مهربان بود. اگر محمد بود وضعیت خرمشهر جور دیگری می شد. خیلی بهتر از شرایط امروزش.
امروز با کدام یک از همرزمان شهید جهان آرا ارتباط دارید؟
بی بی فاطمه جهان آرا : بسیاری از همرزمان محمد همچون شهید باکری، همت و ... در جنگ به شهادت رسیدند. آقای محسن رضایی، سردار فضلی نیز از جمله همرزمان محمد بودند. هر جا که می رویم همه می گویند ما با محمد همرزم بوده ایم. ما با هیچ کس در ارتباط نیستم. سوم خرداد ما را به یاد می آورند و بعد از آن از یاد می رویم. موسسه ای به نام موسسه خرمشهری ها داریم که از طریق آن با خانم هایی که همرزم محمد بودند یا همسرانشان که همرزم محمد بودند در ارتباط هستیم. با این وجود ارتباطتمان آن طو نیست که با محسن رضایی سر یک سفره غذا خورده باشیم. اگر کاری پیش بیاید باید سه ماه قبل از او وقت بگیریم که آن هم مشخص نیست آیا ملاقات با ما را بپذیرد یا خیر.
همزمان با پخش سریال کیمیا خبری مبنی بر اعتراض خانواده جهان آرا در رسانه ها پخش شد اما قسمت‌هایی که مربوط به نقش محمد جهان آرا بود بدون کم و کاست پخش شد. مسئولان چه پاسخی به شما در این رابطه دادند؟
مرضیه جهان آرا: پخش سریال کیمیا بسیار برای ما ناراحت کننده بود. بدون اطلاع و بدون اجازه از خانواده بخش هایی از حضور محمد در این سریال ساخته شد. در روند آن بی اخلاقی هایی صورت گرفت. تماس های زیادی با افراد مختلفی گرفتیم که در نهایت قول های زیادی به ما داده شد که هیچ کدام آن عملی نشد. متاسفانه لحظه های آخر عوامل فیلم ما را خواستند و قول دادند که صحنه ها را پاک کنند. چرا که صحنه ها به هیچ عنوان با واقعیت و شخصیت محمد همخوانی نداشت. همه خانواده مخالف این کار بودند. اما متاسفانه این صحنه ها به قوت خود باقی ماند و آن را نمایش دادند و بعد هم با هر رسانه ای که مصاحبه کردند گفتند که با اجازه خانواده شهید بوده است. در صورتی که همه اینها دروغ است. از ابتدای مطلع شدن از ساخت فیلم از طریق رسانه ها شکایت را آغاز کردیم. متاسفانه نماینده آقای سرافراز رئیس صدا و سیما و عوامل سریال کیمیا در موسسه صبا به ما دروغ گفتند. پیش از پخش، قسمت هایی از سریال که در رابطه با محمد بود در حضور کارگردان و تهیه کننده این سریال برای ما به نمایش در آمد و ما همگی با آن مخالفت کردیم. کارگردان و تهیه کننده و نماینده رئیس صدا و سیما به ما این قول دادند که در صورت مخالفت ما از پخش قسمت هایی مربوط به محمد خود داری کنند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. تقریبا یک ماه پیش بود که آقای جواد افشار در مصاحبه ای تلویزیونی در پاسخ به سوال خبرنگار گفته بود که برای پخش سریال رضایت خانواده جهان آرا گرفته شده و در تمامی مراحل کار با ما همراه بودند، که این موضوع صحت ندارد. برای ایفای نقش محمد نیز انتخاب درسی صورت نگرفته بود. البته انتخاب بازیگر نقش محمد در مرحله دوم شکایت ما بود. اما در اصل سریال کیمیا سریال قوی نبود.
صدیقه جهان آرا: در زمانی که ما برای دیدن سریال موسسه صبا رفته بودیم جواد افشار در مواجهه با مخالفت ما اتاق را ترک کرد و نماینده رئیس صدا و سیما به ما گفت که چرا او را ناراحت کردید. ما با این صحنه هایی که محمد را به نمایش می گذاشت مخالف بودیم چرا که با شخصیت محمد متفاوت بود و خلاف واقعیت بود. محمد در سریال از ناامیدی حرف می زد.
بی بی فاطمه جهان آرا: سریال کیمیا نمادی که مردم از محمد در ذهن داشتند را شکست. اولین سوالی که مردم از ما می پرسند این بود که آیا شخصیت محمد جهان آرا شبیه به شخصیتی است که سریال برای آنها به نمایش گذاشته است؟ چندین کلمه انگلیسی در دیالوگ های محمد بود که اصلا محمد این طور صحبت نمی کرد. به علاوه اینکه لحن سخن گفتن محمد در این سریال لات معابانه بود که هیچ وقت محمد این طور لحنی نداشت. محمد کسی نبود که نا امیدانه سخن بگوید. بردار کوچک من در تمامی مراحل با محمد در جنگ بود. تا این صحنه را دید جا خورد. در 100 قسمت این سریال فقط 5 دقیقه از آن به محمد اختصاص داده شده بود اما کل تیزر تبلیغاتی این سریال با همین 5 دقیقه بسته می شد.
مرضیه جهان آرا: عوامل فیلم در صحبت هایشان می گفتند که نقش محمد در این سریال فقط 5 دقیقه است. با این حال اگر این 5 دقیقه هیچ اهمیتی نداشت چرا پیش از پخش سریال تیزر شهید جهان آرا را به نمایش درآوردند؟ اگر این کار برای جذب مخاطب بود، ما راضی به این کار نبودیم. همان شب برای آقای سرافراز پیام فرستادم و گفتم که متاسفم از اینکه به شما اعتماد کردم. هر چند خود جناب سرافراز با ما ملاقاتی نداشتند و معاون او با ما ملاقات کردند اما به ما می گفتند که آقای سرافراز تاکید کرده اند که باید رضایت خانواده جهان آرا کسب شود. وقتی که ما اعلام کردیم که با پخش این قسمت از سریال مخالف هستیم به ما این اطمینان را دادند که به هیچ وجه قسمت های حضور محمد در این سریال پخش نخواهد شد. البته آنها ادعا می کردند که منظور ما از این شخصیت در سریال، محمد جهان آرا نبوده و این فرد کسی به اسم محمد هاشمی است.
مرجع/ روزنامه ابتکار
:
:
:
آخرین اخبار