جلوي غرفه هر ناشر تقريبا ميتوان يکي ـ دو نفر را که به قصد خريد کتاب ایستادهاند ديد. البته هستند غرفهداراني که از بيکاري سر خود را ميخارانند و مدام چيدمان کتابهايشان را با تفاوتي نه چندان نسبت به قبل عوض ميکنند.
از دور که به سالنها نگاه میکني بعضيها با کیسههای پلاستیکی پر از کتاب از نمايشگاه خارج ميشوند. بعضي هم با دستاني خالي. شايد کتابها چنگي به دلشان نزده. شايد هم جيبهایشان... بگذريم!
گوشه بزرگترين سالن نمايشگاه صداي دست زدن ميآيد. اين جا برنامههاي جنبي برگزار ميشود و هر روز تقريبا سه برنامه در حوزه کتاب و با حضور نويسندگان ملي و استاني برگزار ميشود. بعضي از نشستها شلوغ ميشوند آن قدر که جايي براي نشستن پیدا نمیشود. بعضي دیگر هم آن قدر خلوت است که مسؤولان اجرايي براي اين که کسي بيايد و فقط بنشيند و جلوي مهمان آبروداري کنند با چشماني مظلوم از وسط سالن مردم را دعوت به حضور در جلسه ميکنند.
براي اين که رو به حدس و گمان نياورم دستگاه ضبط صدا را روشن کردم و سر وقت چند نفري که در سالن مشغول ديدن يا خريدن کتاب بودند رفتم.
نمایشگاه کتاب یا فروشگاه کتاب!؟
محمد، مهندس عمران، که خود را یک کتابباز میداند و میگوید ساعات زیادی را به مطالعه اختصاص میدهد و همیشه از تازههای نشر اطلاع دارد معتقد است: نمایشگاه مثل پارسال است و هیچ فرقی نداشته است. به نظر من مشکلات بنیادی دارد. نمایشگاههای کتاب باید حداقل دو جمعه را پوشش دهند چراکه اگر ناشران در روزهای کاری و عادی 200 هزار تومان کتاب میفروشند در روز جمعه 2 میلیون تومان فروش دارند و مردم بیشتری برای دیدن کردن از نمایشگاه میآیند.
او ادامه داد: ناشران اصلی خودشان در نمایشگاهها حضور ندارند. وقتی هم از اداره ارشاد میپرسیم میگویند تعاونی ناشران در تهران مقصر است و وقتی از ناشران میپرسیم آنها هم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان را مقصر میکنند.
وی تاکید کرد: به نظر من این نمایشگاه نیست و بیشتر یک فروشگاه کتاب با وسعتی بزرگتر است.
ناشران کتابهای داغشان را نیاورده بودند
شایان 23 دانشجوی رشته مهندسی مکانیک گفت: آخرين کتابي که خواندهام "نامه به کودکي که هرگز زاده نشده" است.
وی توضیح داد: ناشران اصلي با کمترين امکانات ممکن و قديميترين کتابهايشان آمدهاند. کتابهاي داغشان را که ميتوانستند در نمايشگاه عرضه کنند را به همراه خود نياورده بودند که دليل آن را ميتوانيم بازاري بودن انتشاراتيها قلمداد کنیم و اين که به دنبال فروش چاپهاي قديمي خود هستند.
او میگوید: برخي از ناشران که در استانهايی که صداي آنها در بحث فرهنگي به گوش پايتخت نميرسد و مانند پايتخت همهمه فرهنگي و پز روشنفکري ندارند با خود فکر ميکنند اين استانها عقب افتاده هستند. به همين دليل به عرضه کتابهايي ميپردازند که صرفا بازاري هستند و محتواي کمي دارند.
وی ادامه داد: با توجه به حضور چند ناشر معتبر در نمايشگاه و سابقه فرهنگي و عرضه کتابهاي خودشان در مرکز انتظار داشتم که با همه توان خود در استان حاضر شوند.
قیمت کتاب همیشه بالا است
آقای رستمیفر که 35 سال دارد و خود را کارمند معرفی میکند میگوید: من کتاب تاریخی میخواستم و کتابهای خوبی را در این حوزه پیدا کردم. من هم کتاب میخوانم و در این زمینه مطالبی هم مینویسم.
او با اشاره به این که قیمت کتاب همیشه بالا است گفت: خوب است سقف کارتهای خرید را بالا ببرند چون مردم بیشتر میتوانند خرید کنند.
سحر رحیمیان که دانشجوی رشته کارشناسی ارشد حسابداری است هم گفت: بیشتر دنبال کتابهای رمان و کتابهای تاریخی هستم اما بعضی از کتابهایی که در حوزه رمان میخواستم پیدا نکردهام.
او میگوید: من همیشه کتابها را از اینترنت دانلود میکنم و الان که به اسم کتابها نگاه میکنم تقریبا همه را در گوشی تلفن همراهم دارم اما دوست دارم به کتابهای کاغذی برگردم. نمیشود با کتابهای اینترنتی زیاد ارتباط برقرار کرد. الان دوست دارم آنها را بخرم. قیمتها هم خوب بود و تخفیفهای خوبی در نظر گرفته شده است.
انگیزه خرید کتاب در نمایشگاه بیشتر از کتابفروشی است
شهرزاد کوهستانی فارغالتحصیل رشته برق نیز میگوید: همیشه در نمایشگاه کتاب کتابهایی یافت میشود که من هنوز آنها را نخواندهام. باید گاهی اوقات از این زاویه هم به نمایشگاهها نگاه شود. آیا ما همه حوزههای کتابها را خواندهایم؟ بالاخره در بعضی حوزهها میتوانیم کتابهایی مناسب پیدا کنیم.
او ادامه میدهد: من فکر میکنم در نمایشگاهی به این بزرگی حتما کتاب خوب هم پیدا میشود چون کتابی بود که مدتها دنبال آن میگشتم و امروز در نمایشگاه آن را پیدا کردم.
کوهستانی توضیح داد: حسی که نمایشگاه به ما میدهد و انگیزهای که برای خرید در مخاطب ایجاد میکند در نمایشگاه بیشتر از کتابفروشی است. وقتی به نمایشگاه میآییم پاتوقهای فرهنگی در نمایشگاه دیده میشود اما حضور آدمهای فرهنگی در آن کم بود و اهالی فرهنگ در آن حضور ندارند.
او میگوید: در نمایشگاهی که این قدر بزرگ است انتظار داریم غرفهداران اصلی شرکت کنند. الان من به یک انتشاراتی خیلی معروف رفتم و سوالی درباره کتاب پرسیدم. او گفت که فقط فروشنده است و جواب مرا نتوانست بدهد. این ضعف است چون انتشارات معروف باید بیشتر حضور داشته باشند.
وی اظهار داشت: امیدوارم برگزاری جلسههای فرهنگی بیشتر شود و آدمهای طراز اول بیایند. انتظار میرود در این نمایشگاه از چهرههای مطرح ادبیات دعوت شود تا در کنار اهالی فرهنگ و هنر قرار بگیرند و با مردم ارتباط رو در رو داشته باشند. همچنین میتوان رونماییهای کتاب را در سالنهای دیگر هم برگزار کرد. مثلا وقتی این سالن درباره موضوع نشست و جلسه است در سالن دیگر با موضوعی دیگر هم جلسه تشکیل شود تا مردم بتوانند انتخاب کنند.
در ادامه به سالن کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب رفتم. این سالن که صدای ترانههای کودکانه به گوش میرسد نسبت به دیگر سالنها کوچکتر و شلوغتر است. صدای همهمه مادرها و پدرهایی که همراه با فرزندانشان مشغول جستوجوی کتاب، ورق زدن و از این غرفه به آن غرفه رفتن هستند فضای سالن را پر کرده است.
آرتای 14 ساله که همراه پدرش به غرفه کتابهای نوجوان آمده بود گفت: در نمایشگاه با کتابهای جدیدتری آشنا شدم. من به کتاب خیلی علاقه دارم و آخرین کتابی که خواندهام نامش "احضارگرا 1" بود.
بخش کودک و نوجوان نمایشگاه چیدمان خوبی ندارد
پدر آرتا هم میگوید: مهمترین برنامه من برای فرزندانم کتابخوانی است و همیشه اولین هدیهای که برای فرزندانم میگیرم کتاب است.
او درباره فضای نمایشگاه گفت: از بخش کودک و نوجوان نمایشگاه شروع به دیدن کردم. اما بخش کودکان و نوجوانان خیلی بینظم است و چیدمان خوبی ندارد.
وی اظهار داشت: من در حوزههای ادبیات و تاریخ مطالعه میکنم و به نظرم بهترین روش تربیت برای کودکان آشنایی با کتاب است.
از نمایشگاه خوشمان آمد
خانم جوانی که همراه با دو فرزند 10 و 2 سالهاش در بخش کودکان مشغول ورق زدن کتابهای کودکان است توضیح میدهد: فرزندم خیلی به کتاب علاقهمند است و من همیشه برای او کتاب میخرم. کتابهایی که در نمایشگاه دیدهام خوب بودهاند. قبل از این که به نمایشگاه بیایم در اینترنت بعضی کتابها را جستوجو کردم تا ببینم چه کتابهایی مناسب سن فرزندانم است. خوشبختانه آنها را در نمایشگاه پیدا کردم. به نظر من این نمایشگاه در حوزه کتاب کودک خوب بود.
او با بیان این که بیشتر کتابهای رمان دوست دارد و میخواند ادامه میدهد: به طور کلی از نمایشگاه خوشمان آمد.
هر سال مثل پارسال اما...
نمايشگاه بزرگ کتاب خوزستان منهای برنامههای جنبی آن هر سال مثل پارسال است. بعضيها را راضي میکند و بعضيها هم که مثل همیشه ناراضي. آنهایی هم که اصلا کتاب نميخوانند نميدانند نمايشگاه کي آمد و کي رفت.