تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۶
کد خبر: ۲۱۵۰۴۳
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
هدیه خاص شهید ابومهدی المهندس به مناسبت عقد دخترش
شهید ابومهدی المهندس به مناسبت عقد دخترش هدیه‌ای خاص به او داد؛ کتابی که در آن خاطرات یکی از زنان قهرمان در خرمشهر روایت شده است.
 شهید ابومهدی المهندس در آخرین دیدار با دختر کوچکش کوثر، کتاب «صباح» روایت صباح وطن‌خواه از زنان امدادگر فعال در شهر‌های آبادان و خرمشهر در زمان اشغال خرمشهر و مقاومت مردمی را به وی هدیه داده بود.

صباح وطن‌خواه از زنان امدادگر فعال در شهرهای آبادان و خرمشهر است که در جریان اشغال خرمشهر و نیز مقاومت مردمی در مقابل اشغال نقش‌آفرینی داشته است. کتاب «صباح»، نوشته فاطمه دوستکامی در ۳۰ فصل نوشته شده است و حجمی بالغ بر ۶۰۰ صفحه دارد. پیش از این مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت از این کتاب به عنوان اثری مکمل و حتی شوق‌انگیزتر از کتاب «دا» یاد کرده بود.

شهید ابومهدی المهندس در ابتدای این کتاب خطاب به دخترش نوشته است:

به عزیزم… عشقم کوثر (وما کوثر را به تو عطا کردیم)

که تنها چند روز از پیوند عقدش می‌گذرد؛ از خداوند عزوجل می‌خواهم که این عقد، مقدمه ازدواجی مبارک و تشکیل خانواده‌ای صالح و مؤمن باشد.

روایت «صباح» این دختر مجاهد و صبور و مبارک را به تو عزیز دلم تقدیم می‌کنم و امیدوارم که او برای تو اسوه و تجربه
باشد. برایت طول عمر و توفیق را در زندگی سعادتمندانه ات ارزو می‌کنم ان‌شاءالله…

پدرت جمال (ابوکوثر)

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

کنجکاو شدم بدانم چه شده. گفتند وقتی نبودی سرگرد شریف‌نسب آمد مسجد و گفت خواهرها، پلیس‌راه نیرو می‌خواهد اما آن‌قدر این سربازها بی‌انگیزه شده‌اند که دیگر نمی‌شود رویشان حساب کرد، شما بیایید و قدری برایشان حرف بزنید شاید حرف شما را پذیرفتند. همان موقع شهناز می‌رود بالای یک وانت و با صدای بلند رو به سربازها می‌گوید: «پس غیرتتون کجا رفته؟ همین‌طوری وایسادید اینجا و دست روی دست گذاشتید که خاک مملکتتون به دست دشمن بیفته؟! اگه شما نمی‌تونید بجنگید، بکشید کنار تا ما زن‌ها خودمون دست به کار شیم و فکری به حال شهرمون و این مردم کنیم.»/ نخیلات

:
:
:
آخرین اخبار