تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۴
کد خبر: ۲۱۳۸۶۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
«کتاب سیاه» اورهان پاموک با ترجمه صالح حسینی منتشر شد
 رمان «کتاب سیاه» نوشته اورهان پاموک، نویسنده و رمان‌نویس اهل کشور ترکیه و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶، با ترجمه صالح حسینی منتشر شد.

این کتاب را انتشارات ناهید در ۴۷۲ صفحه، قطع رقعی و جلد شومیز روانه کتابفروشی‌ها کرده است. حسینی این رمان پاموک را از زبان ترکی ترجمه کرده و با ترجمه انگلیسی آن مطابقت داده است.

 موضوع اصلی کتاب سیاه (The Black Book) درباره هویت است. در این کتاب پاموک همه‌ رویدادها را از زبان یک راوی تعریف می‌کند. داستان کتاب سیاه داستان وکیل استانبولی به نام گالیپ است. او برای پیدا کردن همسر گمشده‌اش، رؤیا، تمام استانبول را جست‌وجو می‌کند و در این مسیر اتفاقاتی را پشت سر می‌گذارد که باعث رشد شخصیت و هویت‌اش می‌شود. گالیپ در مسیر داستان متوجه می‌شود که برادرش، جلال، هم گم شده است و این اتفاق قصه‌ گالیپ را پیچیده‌تر می‌کند.

 عده‌ای کتاب سیاه را در دسته‌ رمان‌های جنایی و پلیسی قرار می‌دهند اما تفاوت کتاب سیاه با کتاب‌های جنایی و پلیسی در معماهایی است که در این کتاب حل می‌شوند. معماها در این کتاب بیشتر جنبه‌ جامعه‌شناختی و روانشناختی دارند نه جنایی.

اورهان پاموک در این کتاب، جدال هویت را نشان می‌دهد. حس دوگانگی که برای شخصیت‌های پاموک اتفاق می‌افتد نمادی کوچک از بحران هویت ملی است که برای همه‌ مردم ترکیه درحال رخ دادن است. مردم ترکیه از زمانی که رهبر کبیرشان «مصطفی کمال آتاتورک» کشور ترکیه را به سمت مدرنیته شدن هدایت کرد، دچار دوگانگی هویت شدند. هویتی که بین سنت اصیل ترکی و وسوسه‌ غرب‌زدگی در نوسان است.

در بخشی از ترجمه صالح حسینی از کتاب سیاه می‌خوانیم:

«در این پایان، غالب آخرین نوشته‌اش را با نام جلال، که نامش دیگر ورد زبان کسی نیست، می‌نویسد تا به ‌موقع به دفتر روزنامه برساند. آن گاه، دم‌دمای صبح، رؤیا را به اندوهان به‌ خاطر می‌آورد و از پشت میز کارش بلند می‌شود، به تاریکی شهر بی‌نصیب از بیداری نگاه می‌کند؛ رؤیا را به خاطر می‌آورم و از پشت میز کارم بلند می‌شوم، به تاریکی شهر نگاه می‌کنم. رویا را به خاطر می‌آوریم و به تاریکی استانبول نگاه می‌کنیم و نیمه‌شب‌ها، بین خواب و بیداری، هر گاه که ردی از رؤیا را روی لحاف آبی پیچازی می‌بینیم، هردوانمان در بحر درماندگی و هیجان فرو می‌شویم. چون هیچ‌چیز به‌ قدر زندگی حیرت‌انگیز نیست. الا نوشتن. الا نوشتن. آری، چه حاجت به‌بیان، الا، تنها تسلا: نوشتن.»

این رمان پیشتر با ترجمه عین‌له غریب در نشر چشمه منتشر شده بود.

مرجع / ایسنا
:
:
:
آخرین اخبار