تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۹
کد خبر: ۲۱۱۶۰۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
ارزش‌گذاری شغلی پدر، درست یا غلط؟ / پیامد‌های تحقیر مشاغل در جامعه
یکی از وظایف پدر مسئله اقتصاد و تأمین معاش است که خود این امر می تواند یک بینش و دید به فرزندان بدهد که چطور رزق حلال تهیه کنند و دست دیگران را بگیرند و اینها اگر آموزش داده شود یک ارزش برای بچه ها می شود و وظیفه دیگر سوق دادن بچه به سمت تفکر صحیح و شغلی است که مناسب او می باشد.

ارزش‌گذاری شغلی پدر، درست یا غلط؟ / پیامد‌های تحقیر مشاغل در جامعه

گروه خانواده: شخصی می‌گفت همیشه از این بدم می آمد که روز اول مهر معلم‌مان از ما می‌پرسید شغل پدرت چیست؟ اصلا شاید یک نفر پدرش در قید حیات نباشد و چشم‌هایش اشکی شود یا یک نفر اصلا دوست نداشته باشد شغل پدرش را بگوید یا حتی تصمیم بگیرد دروغ بگوید که این دیگر بدتر است! آن وقت است که اگر هم صادقانه بگوید در جمع دوستان مسخره اش می کنند و همین هم بر سلامت روان آن بچه تأثیر گذار است.

آن دوست‌مان حقیقت را می‌گفت،کافی است شغل پدر زیاد در جامعه ما، به اصطلاح شغل دهن‌پرکنی نباشد! یا اینکه شغل خاصی باشد آن وقت است که ممکن است هر یک از ما از گفتنش طفره برویم یعنی حتی اگر مشکلی هم با آن نداشته باشیم نگاه دیگران باعث شود که بر روابط‌مان در خانواده اثرگذار باشد، حتی اگر آن شغل شریف و اثرگذار در جامعه باشد.

 جملاتی مثل «پدرت چه کاره است»، «کجا کار می کنه» یا «راستی چرا هیچ وقت از شغل پدرت حرف نمی زنی» یا «از شغل پدرت ناراضی نیستی؟» سوال خیلی ساده است که ممکن است بچه اگر به بلوغ ذهنی رسیده باشد مثلا اینکه بچه دبیرستانی یا بزرگتر باشد، پاسخ آن را هم ساده بدهد اما یک دنیا پیچیدگی را در باطن با خود حمل می کند که درکش دشوار نیست..

در بین جمعیت هفتاد و اندی میلیون نفری کشور ما مشاغل مختلفی وجود دارد که هر کدام از مشاغل شرافت مندانه نیاز جامعه  محسوب می شوند و به‌ هرحال هر کسی به فراخور شرایط ، وضعیت و علاقه ای که داشته به یکی از آنها مشغول است و خانواده خود را با آن می گرداند، این را از کودکی می بایست به بچه هایمان بگوییم که همه قرار نیست دکتر و مهندس شوند، یک نفر هم ممکن است کارآفرین باشد و در خانه مثلا کار کند، یک نفر ممکن است خیاط باشد یا یکی ممکن است آبدارچی یک شرکت باشد یا در کارگاه دوخت و دوز یا آجرپزی کار کند هیچ یک از این ها مشاغل کم ارزش تر از دیگری یا حتی مشاغل پزشکی و مهندسی نیست، تمام این شغل ها و شغل های دیگر شریف و با ارزش هستند و جامعه به همه آن‌ها احتیاج دارد.

 

*الگوبرداری از اهل بیت(ع)

بر اساس روایات و احادیث، ائمه (ع) ما به شغل کشاورزی، باغداری، کار و کسب و ... اشتغال داشتند. به طور مثال امام اول ما امیرالمومنین علی (ع) در مدینه چاه حفر می کردند که آن منطقه به «آبیار علی» معروف بود. زمین های بسیار آباد کرده و نخلستان درست می کرد که در روایات داریم ایشان هنگامی که از جهاد فراغت می یافتند به آموزش مردم و داوری میان آنها می پرداخت و چون از این تکلیف آسوده می شد ، با دست خود کار می کرد و در هنگام کار ذکر می گفتند.

ابى عمرو شیبانى می گوید؛ حضرت صادق (ع) را دیدم که در دست بیلى داشت و بر تن روپوشى خشن، در باغ کار می کرد، عرق از پشت مبارکش می ریخت، عرض کردم فدایت شوم، بدهید من کمک کنم. فرمود: «من دوست دارم که مرد در راه جست و جوى معیشت از حرارت آفتاب رنج ببرد.» با همه این روایات می بینیم که ائمه ما اهل کار  و تلاش بودند و با کارگرانی که داشتند اقدام به فعالیت می کردند.

از رسول خدا (ص) درباره بهترین کار و ثروت سؤال شد، فرمود: بهترین کار و ثروت کارهای انتاج و تولیدی چون کشاورزی و شخم زدن یا دامداری است.  در حدیثی دیگری به ترتیب یکایک کارهای تولیدی را به نسبت سودمندی آن‌ها یکی پس از دیگری بر می‌شمرد که از زراعت آغاز و به نخل‌کاری ختم می‌کند.

 

*پیامد تحقیر مشاغل در جامعه

اگر فرزندان ما در در سیستمی بزرگ شوند که در آن، مشاغل نمره گذاری و ارزش‌گذاری شوند، خیلی سخت است که در بزرگسالی مشاغلی زیر بیست را قبول کنند یا برای آن ارزش قائل باشند. همین بچه ها در مدرسه ممکن است دانش آموزان دیگری که مشاغل پدرانشان در سطحی پایین تر از خودشان قرار دارند را به دیده تمسخر و خنده نگاه کنند و بر آرامش روانی آنها اثر مستقیم بگذارند و باعث شوند یک عده افسرده و گوشه گیر بشوند.

بنابراین کودکی که برای مشاغل سیاه و سفید تعریف شده باشد دیگر نمی تواند در آینده طور دیگری نگاه کند و همین نگاه را به فرزندان خودش نیز منتقل می کند و این آفت فرهنگ غلط در یک گردش قرار می گیرد. درحالیکه باید به فرزندانمان یاد بدهیم اگر جامعه به سمتی می رود که یک سری شغل ها با اهمیت جلوه می کند به این دلیل که دستمزد بالایی دارد و دیگر مشاغل حقوق پایین تری دارند، به معنای کم ارزشی آنها نیست و این نگاه باعث می شود دیگر هیچ کس حاضر نباشد خیلی از شغل ها را انتخاب کند.

 

*تغییر دیدگاه را از خودمان شروع کنیم

فرض کنید جامعه نیاز به یک مجموعه شغل یدی دارد اما به خاطر نگاه منفی همه، هیچ کس حاضر نیست آنها را بپذیرد و مشکلات در جامعه زیاد می شود. پس از خودمان شروع کنیم و این فرهنگ سازی را در خانواده هایمان ایجاد کنیم و از دیگران نیز درباره شغل پدرشان نه بپرسیم و نه آنها را تحقیر کنیم حتی اگر نگاه منفی به آن وجود نداشته باشد، ممکن است تأثیری در روحیه ظریف بچه ای بگذارد چرا که بچه ها به خودی خود نگاه منفی به هیچ شغلی ندارند. این ما بزرگترها هستیم که ارزش گذاری برای مشاغل می کنیم در آن وقت است که بچه ها نیز پیرو این نگاه بزرگترها به مشاغل می شوند.

بنابراین در ذهن و نگاه خودمان تغییری نسبت به ارزش گذاری مشاغل مثل کار باکلاس یا بی‌کلاس یا کار پول‌درار یا بی پول یا کار لاکچری و غیر لاکچری ایجاد کنیم و نگاهمان را انسانی تر به همه مشاغل داشته باشد سپس این فرهنگ را به طور سیستمی به خانواده و فرزندانمان نیز منتقل کنیم چرا که بچه ها از کودکی باید یاد بگیرند که جامعه به همه مشاغل نیاز دارد.

حتی اگر فرزندی داریم که خودش گاهی ابراز نارضایتی از شغل ما می کند بهتر است با او به راحتی صحبت کنیم و این نکته را با زبان ساده بگوییم که جامعه به همه مشاغل نیاز دارد چرا که مشکلی از مشکلات آن را حل می کند و هیچ شغل بهتر یا بدتری وجود ندارد حتی می توانیم برای بچه ها مثال بیاوریم که مثلا اگر ما یک روز مریض شویم پیش دکتر می رویم اما اگر  کفشمان خراب بشود باید پیش کفاش برویم دیگر دکتر به کارمان نمی آید بنابراین برای راحت تر زندگی کردن نیاز به همه مشاغل هست، اگر هم یخچالمان خراب بشود پیش تعمیرکار یخچال باید مراجعه کنیم.

با این نگاه دیگر هیچ کودکی دیگری را تمسخر نمی کند یا اینکه اجازه نمی دهد کسی شغل پدرش را مسخره کند و دیگر تأثیر روانی منفی هم در ذهنش نخواهد گذاشت چرا که ارزش برای شغل پدرش یا مشاغل دیگران قائل می شود و قدردان آنها خواهد بود.

*با شغل پدرمان فخر نفروشیم!

نکته دیگر هم این است که از سوی دیگر ممکن است در خانواده هایی به خاطر مشاغل رده بالای تحصیلی و مالی چون پزشکی یا مهندسی بچه ها در این سیستم ناخواسته آموزش دیده اند که تنها برای این مشاغل ارزش قائل شوند در حالیکه این فخر فروختن به دیگران تبعات منفی در ذهن بچه های دیگر دارد چرا که آنها را حساس می کند و ریشه اش  را باید در دوران کودکی بچه ها پیدا کرد. این گروه ازوالدین با سطح تحصیلات بالا می بایست فرزندانشان را با احترام به هم مشاغل تربیت کنند و این انتظار از آنها می رود.

پس به بچه ها از کودکی آموزش دهیم که شغل بهتر و بدتر درجامعه وجود ندارد و به زبان ساده بگوییم ارزش های شغلی به ما می گوید که شغل آبرومند و شغل غیرآبرومند نداریم و هر حرفه ای قابل احترام و تأثیرگذار است. البته اگر هم دیدیم که بچه مان نسبت به شغل پدرش فخرفروش می کند می بایست به او آموزش صحیح بدهیم چرا که ممکن است به مرور زمان از بین جمع دوستانش حذف و تنها بشود.

پیامبر اکرم (ص) در جایی به برخی کودکان نگاه کردند و فرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند: خیر ، از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.

پدری کردن تأثیر قابل توجهی بر رشد شخصیت بچه ها از جمله اعتماد به نفس، پیشرفت تحصیلی و حتی ضریب هوشی بچه ها دارد هر چند که این روزها به خاطر شرایط اقتصادی خیلی از پدرها و حتی مادرها مجبور هستند ساعات بیشتری کار کنند یا حتی دوشغله باشند تا از پس مخارج خانه بر بیایند اما بهرحال طبق تحقیقات تأثیر پدر در زمینه شغلی بر فرزند خیلی بیشتر است حال چه مثبت و چه منفی باشد. فرزندان پدرهایی که همیشه غایب هستند، در یافتن تعادل در زندگی خیلی مشکل دارند. پسرها مخصوصا در خیلی ویژگی های شخصیتی و انتخاب شغل پدرانشان را الگو قرار می دهند و نیاز به حمایت پدر دارند.

یکی از وظایف پدر مسئله اقتصاد و تأمین معاش است که خود این امر می تواند یک بینش و دید به فرزندان بدهد که چطور رزق حلال تهیه کنند و دست دیگران را بگیرند و اینها اگر آموزش داده شود یک ارزش برای بچه ها می شود و وظیفه دیگر سوق دادن بچه به سمت تفکر صحیح و شغلی است که مناسب او می باشد.

در نهایت هرچه پدر خانواده حس بهتری به شغل خود داشته و از آن راضی‌تر باشد، فرزندان هم کمتر با مشکلات روحی و روانی مواجه می‌شوند.

مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار